هیچ اعتباری نیست که در بالاترین نقطهٔ هدف بمانید اگر تلاش نکنید، سقوط خواهید کرد.چشمه همراه با زایش و پویایی است. آیا، همهٔ چشمهها این زایش مثبت رادارند. اگر اینچنین است. چرا؟ انسانها راه را اشتباه میروند. در کل، در جهان هستی تقابل دونیروی روحانی و اهریمنی وجود دارد. هرکدام از این دو راه زندگی ما را مشخص میکند. انسان موجودی است مختار و با اختیارش میتواند راه خود را پیدا کند.
چه اتفاقی میافتد که راه را اشتباه انتخاب میکند؟ غلبهٔ اهریمن ویاران اهریمن و خواستههای نفسانی باعث میشود که انسان از زاینده بودن خارج بشود و راه را اشتباه برود.
نکتهای که در این وادی وجود دارد، چشمه را از رود جدا کرده. تمام رودها از یک چشمه منشأ میگیرند و تا زمانی که چشمه جوشان نباشد نمیتواند به رود خروشان تبدیل شود. یعنی منابع آب زیرزمینی آنقدر باید ظرفشان زیاد بشود که از درون زمین بیرون بزند و تبدیل به چشمه بشوند. انسانها هم به همینگونه هستند.
جامهای خالی و یا نیمهپر عاقبت، پر خواهد شد. یک وعدهٔ برحق برجای کسانی که در حال تلاش هستند و مانند یک چشمه در حال جوشش هستند و از جوشش خود دست برنمیدارند؛ یعنی از تلاش و عشق خود برای انجام کارها برای رسیدن به هدف، از هیچ کوششی فروگذار نیستند و منبع انرژی خود را از برفها، کوهها و نزولات آسمانی یا درواقع همان کلام الهی یا آموزشهای الهی دریافت میکنند. این مسئله باعث میشود که بتوانند این جوشش خود را حفظ کنند.عملاً هم همینطور است. اگر بارشی در کوهستان نداشته باشیم، دیری نمیگذرد که آن چشمهها که زمانی جوشش داشتند بهمرورزمان کم آبشده و سپس خشک میگردد.
در این وادی نکات مهم و اساسی وجود دارد، چون انسان در جهان مادی زندگی میکند همواره باید بداند که ماده بر ما سوار نشود، چون در جهان فیزیکی ماده حرف اول را میزند. کسانی که همیشه در حال بازپرداخت آنچه دریافت نموده، چه مادی و چه معنوی حداقل ذکات آنها همیشه مانند چشمهای زلال و سرشار از انرژی، شادی و شعف هستند و کسانی که هر چه دریافت مینمایند در عوض، هیچگونه پرداختی ندارند و همهچیز را برای خودشان میخواهند. گویی تبدیل به شورهزار یا کویر میشوند که هیچگونه روییدنی در آنها نمیروید و همیشه در گرمای کویر منتظر طوفانهای شن میباشند.
رابطهٔ وادیها به مسافران و همسفران مرتبط است. حتی برای همه انسانها. میتوانند با کسب اطلاعات و آگاهی برجوشش درآمده و هم میتوانند دانش و آگاهی خود را متوقف کنند و تبدیل به برکه و یا فاضلابهای جوشان شوند و این تبدیلشدن برمیگردد به قوی و یا ضعیف بودن خواستهٔ خود انسان.
زمانی که به منابع اطلاعاتی و دانایی نزدیک شویم ظرف ما پر و سرریز میشود و تبدیل به چشمه میشویم و با ورود به کنگره ما به یک سری منابع اطلاعاتی وصل میشویم. قبل از وادی یازدهم نمیتوانیم به چشمه تبدیل بشویم، ممکن است چشمهای ایجاد شود اما به رود تبدیل نشود و اینزمانی است که ما در یک مرحله از دانایی متوقفشدهایم.
شروع هر کاری در ابتدا با سختی همراه است و باید انرژی زیادی صرف کنیم ولی اگر مسیر را ادامه دهیم باانرژی کمتری میتوان مسیر را یافت. با تغییر نگاه و بالا بردن آگاهی و دانایی انرژی را ایجاد کنید. کنگره بهراحتی منابع اطلاعاتی را در اختیار ما قرار داده هست. در دعای کنگره هم اشاره میکند که ما در پی هم روان شدهایم و بازهم به حرکت اشارهشده و بهجایی برسیم که ازآنجا انشعاب یافتهایم.
زندگی فرصتی است که به ما دادهشده تا به تکامل برسیم. چه خوب است از این فرصت نهایت استفاده را ببریم تا به رودهای خروشان تبدیل شویم و باوجود سختیهایی که در مسیرمان وجود دارد به اقیانوس برسیم. پویایی هر انسانی از تفکر و اندیشهٔ او نشاءت میگیرد و درواقع از عمل به تفکر و اندیشه در او حاصل میگردد و هر انسانی تعیین میکند که این جوشش به چه سمتی باشد. پس میبینیم که چگونه وادیها مثل حلقههای زنجیر به هم وصل هستند. با کسب علم و آگاهی دوباره به همان اقیانوس برمیگردد.
درسهایی که میتوانیم برای عبور از گذرگاههای سخت زندگی از یک چشمهٔ جوشان و رود خروشان بگیریم اینگونه است. رودخانهای که با خواسته قوی و با آب زلال میخروشد اگر در مسیرش آبهای گلآلود دیگر به آن بپیوندد بهراحتی آنان را در خود حل میکند و تأثیر نمیپذیرد؛ اما اگر جوی باریک آب داشته باشد قطعاً با کوچکترین سنگی مسیرش عوض میشود و یا جلوی مسیرش سد میشود.
اگر ما میبینیم در زندگی داریم ضربه میخوریم دیگران هم راحت میتوانند به ما آسیب برسانند، به دلیل ضعیف بودن ماست. هنوز آن چشمهٔ جوشان و رود خروشان نشدهایم. باید آنقدر پشتوانه اطلاعاتی و سطح انرژی ما بالا باشد که هیچکسی به ما آسیب نزند. رود خروشان با شوق و انگیزهٔ فراوان مسیرش را تا رسیدن به اقیانوس طی میکند. چشمههای جوشان ورودهای خروشان همیشه اطرافشان آبادی و آبادانی است.
انسانهایی که تبدیل به چشمه جوشان شدهاند هم از زندگی برخوردارند و هم باایمان و تفکر و حس سالمی که دارند اجازه میدهند دیگران در کنارشان به آرامش برسند. چشمه اگر جوشش و قدرت لازم را نداشته باشد پشت آنها میماند. حال انتخاب با من است آیا میخواهم چشمهای جوشان با آب زلال و شفاف باشم یا چشمهای با آب زهرآلود و گندیده و یا چشمهای خشک و خنثی باشم. اگر غیرازاین باشم از جوشوخروش میافتم و مانند همان مرداب میشوم که در کنارش پر از حشرات موذی و علفهای هرز روئیده خواهد شد.
نویسنده: همسفر صدیقه آتشبار
نگارنده: همسفر اشرف
- تعداد بازدید از این مطلب :
911