بزرگترین هدیه، گذشت و بخشش است برای اینکه به آرامش برسیم
از آن زمانی که برای درمان اعتیاد مسافرم و با کوله باری از مشکلات قدم به کنگره گذاشتیم یک سال گذشت. مکانی که برای من عجیب بود مکانی امن که حس آرامش به من میداد انسانهایی که با لبخندی زیبا و آغوشهای گرم نشان از آرامش درونی داشتند من این را برای خودم یک معجزه میدانستم معجزهای که خداوند به خاطر صبر و بردباری به من هدیه داده بود تا بتوانم همسرم که بیشتر از هرکسی در دنیادوستش دارم را درمان کنم و آرامشی که چند سال بود از بین رفته بود به زندگی ما برگردد اما فقط درمان اعتیاد نبود انگار هر دو نفر ما نیاز به آموزش داشتیم آموزش چیزهایی که بهظاهر ساده بود اما عملی کردن آنها روی خود و در زندگی کار راحتی نبود.
12 ماه سفر کردیم و در طول این مسیر چیزهای زیادی از کنگره و راهنمای عزیزم یاد گرفتم و چیزهای خوب نصیب کسانی میشود که تسلیم نمیشوند و من به امید هرگز تسلیم نشدن و در هر شرایطی از کنگره دور نماندم و اتصال خودم را با کنگره و آموزشها و راهنمای عزیزم قطع نکردم و تمام این مدت به راهنمای عزیزم وصل بودم و خودم را از منبع اطلاعات ایشان شارژ میکردم و مشکلات را پشت سر میگذاشتم و حل میکردم. یاد گرفتم مانند همان دخترکی باشم که در یک روز طوفانی وقتی از مدرسه برمیگشت با هر رعدوبرق میایستاد و به آسمان نگاه میکرد و لبخند میزد و تصور میکرد خداوند از او عکس میگیرد من هم یاد گرفتم همانند دخترک باشم و به مشکلات زندگی لبخند بزنم و با خود بگویم که اینها رحمت الهی هستند و برای قوی شدن من سر راهم گذاشتهشدهاند. یاد گرفتم از بزرگی اسم مشکلات نترسم و با خود بگویم در زندگی هیچ مشکلی وجود ندارد و همهچیز مسئله است و قابلحل.
زندگی را برای خود تفسیر کردم 1-خندیدن 2- بخشیدن 3- فراموش کردن
پس تا توانستم خندیدم و بخشیدم گاهی گذشت کردم و گاهی گذر.
بخشیدن نه به معنای اینکه من ضعیف بودم بلکه به این معنا که قویتر شدهام تا بدانم که آدمها اشتباه میکنند و بزرگترین هدیه گذشت و بخشش است برای اینکه به آرامش برسیم. یاد گرفتم غمگین نباشم چراکه خوشبختی از درون تلخترین روزهای زندگی زاده میشود و در تقدیر هر انسانی معجزهای از طرف خداوند تعیینشده است که قطعاً در زمان مناسب نمایان خواهد شد و برای من و مسافرم این معجزه اتفاق افتاد و خداوند کنگره را سر راه ما قرارداد و توانستیم با یاری کمک راهنمایان محترم خانم آرزو و آقای نعمت این مسیر را طی کنیم و با زحمات این عزیزان، هم اعتیاد مسافرم درمان شد و هم آرامش به زندگی ما برگشت.
من به این مسئله ایماندارم که لازمه خوشبختی شاد بودن است و من تمام تلاشم را برای شاد بودن میکنم زیرا ناراحتی مانند سنگی بزرگ سر راه موفقیتهای ماست. یاد گرفتم چیزهایی را که ازدستدادهام را بهحساب نیاورم و برای گذشته افسوس نخورم زیرا گذشته هرگز برنمیگردد اما آینده میتواند چیزهایی را که ازدستدادهام را برگرداند؛ و من در کنگره این را تجربه کردم خوشبختی و آرامش به من برمیگردد و تمام اینها را مدیون زحمات آقای مهندس دژاکام هستم. در طول سفر هر زمان از مسئلهای ناراحت میشدم راهنمای عزیزم به من می گفتند بهروزها و لحظهای فکر من که گل رهایی را از دستان مبارک مهندس میگیری و اینکه خوشبین باشم. خوشبینی مانند آهنربا است اگر خوشبین باشی و به چیزهای خوب فکر کنی اتفاقهای خوب و انسانهای خوب به سمت تو خواهند آمد و من به امید این 12 ماه با مسافرم در کنگره سفر کردم و 98/03/22 شاهد یکی از زیباترین لحظههای زندگیام بودم و درنهایت گل رهایی را از دستان مبارک جناب مهندس دریافت کردیم و من شیرینی آن لحظه را با هیچچیز دیگری در دنیا عوض نمیکنم. ممکن است مکانهای مقدس زیادی در دنیا وجود داشته باشد اما من یک مکان مقدستر میشناسم و آن کنگره 60 است.
با احترام نویسنده: همسفر لیلا رهجوی کمک راهنما خانم آرزو لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
1252