این ما هستیم که به تک‌تک واژه‌های زندگی رنگ و لعاب می‌دهیم. تعیین عیار خوشبختی دست خودمان است. بدون ترس زندگی کردن و با همهٔ مشکلات مبارزه کردن کلیدش دست خودمان است و در دانایی، جرئت، قدرت و حرکت درست خودمان خلاصه می‌شود.
امروز هم گفت‌وگویی داریم با یکی از همسفران تازه رهاشده که توانستند در این مسیر گام بردارند و حصار تاریکی‌ها را در هم شکنند.
سلام لطفاً به‌رسم کنگره خود را معرفی کنید؟
سلام دوستان ستاره هستم همسفر حامد، آنتی ایکس شیره تریاک، مدت سفر اول ۱۱ ماه، روش درمانDST دارو شربت OT با کمک راهنمایی آقای امیری و خانم طیبه، رهایی ۱۶ روز.
در مورد لحظه رهایتان چه تصویری از آن روز در ذهن شما ماندگار شد؟
احساسی که آن روز داشتم واقعاً وصف‌ناپذیر هست. وقتی‌که جناب آقای مهندس را دیدم به‌قدری آرامش گرفتم که این آرامش را هنوز دارم این‌که مسافرم را در آغوش گرفتن و امضاء مواد گرفتیم. خوشحالی درونم بیان کردنش سخت هست، خدا را شاکرم.
نقش یک همسفر در کنگره ۶۰ چیست؟
همان‌طور که گفته‌شده همسفر بال پرواز مسافر است، من آمدم کنگره تا بالی باشم برای پرنده خودم که بتواند ۱۱ ماه سفرش را با کمک من پرواز کند تا به رهایی برسد.
کدام‌یک از خدمت‌هایی کنگره را بیشتر دوست دارید؟
به نظر من هرکدام از خدمت‌ها لذت خودش را دارد و تک‌تکشان شیرین هست و سرشار از انرژی است.
یک رهجو چگونه باید آموزش‌ها را کاربردی کرد؟
یک رهجو با مرتب آمدن در جلسات و حضور به‌موقع داشتن، باید دستور جلسات را در زندگی خود به کار بگیریم و همین‌طور آموزش‌های لژیون و سی دی گوش دادن و نوشتن، خیلی کمک می‌کند تا آموزش‌ها را فرابگیریم و مهم‌ترین آن‌ها را در زندگی خود کاربردی کنیم تا آرامش را حس کنیم.
زندگی در این چند روز رهایی چطور بود؟
زندگی شکر خدا روزبه‌روز بهتر شده و آرامش به خانه من برگشته و این آرامش خیلی لذت‌بخش هست وقتی سلامتی مسافرم را می‌بینم احساس شیرین و وصف‌ناپذیری سراسر وجودم را می‌گیرد.
نشریات کنگره چه کمکی به شخص مصرف‌کننده برای درمان اعتیاد دارد؟
نشریات باعث می‌شود تا یک مصرف‌کننده برای تهیه سی دی و کتاب و جزوات اشتیاق بیشتری داشته باشد و آموزش‌های این مطالب خیلی به یک فرد مصرف‌کننده کمک می‌کند تا رفتار و کردار تغییر کند و باور کند می‌توان یک فرد دیگری باشی وقتی آموزش بگیری؛ و کتاب ۶۰ درجه‌یک نقطه امید برای همه مسافرها و همسفران است.
یک همسفر یاد می‌گیرد که مسافر او بیمار است به نظر شما این پذیرش تا چه اندازه در حال خوش همسفر تأثیر می‌گذارد؟
وقتی من پذیرفتم که مسافر من یک بیمار است همان‌طور که در طول بیمار مسافرم به چشم بیمار، پرستار او بودم و دائماً کنارش هستم. در طول این سفر همانند یک بیمار کنارش بودم واقعاً روزبه‌روز حالش بهتر می‌شد و من این حال خوش را می‌دیدم و با بهتر شدنش من هم آرامش می‌گرفتم.
امروز کدام وادی در زندگی شما جاری است؟
وادی سیزدهم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، درست هست سفر اول تمام شد اما سفر دوم هم سخت است و هم سهل من و مسافرم باید تمام تلاش خود را برای ادامه راه داشته باشیم تا بتوانیم بهتر یاد بگیریم و آغاز این خط هم با آموزش بیشتر باشد تا خدمت‌گزار خوبی برای کنگره باشیم.
کلام آخر؟
خدا را شاکرم که توانستم ۱۱ ماه را پشت سر بگذارم، خوشحالم که کنگره ۶۰ را یافتم؛ و آموزش‌هایی که می‌گیرم در زندگی بکار بگیرم؛ و بهترین آموزش‌ها این است که قدردان زحمات آقای مهندس و خانواده ایشان باشم و از راهنمای مسافرم آقای امیری و راهنمای عزیز خودم خانم طیبه مهربان و دلسوز خودم که با تمام وجود و با عشق در حال خدمت کردن هستند سپاس گذارم. ممنون از ایشان و دست‌های او را می‌بوسم.
تهیه گزارش و تایپ: همسفر آرزو
عکاس: همسفر مینا امیری
تنظیم: همسفر مینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
785