English Version
English

رهایی بسان پروانه‌ای سبک‌بال؛ گفت‌وگو با یک همسفر

رهایی بسان پروانه‌ای سبک‌بال؛ گفت‌وگو با یک همسفر

زندگی یک معامله است، چیزی می‌گیریم و چیزی می‌دهیم، خودخواهانه است که تنها بخواهیم چیزی به دست بیاوریم و نخواهیم از دست بدهیم. در این از دست دادن‌هاست که چیزهای زیادی را به دست می‌آوریم و قدر تک‌تک لحظاتی را که برای به دست آوردنش هر آنچه خواسته‌ایم، جنگیدیم را میدانیم.

لطفاً به‌رسم کنگره خود را معرفی کنید؟

سلام دوستان ترانه هستم همسفر خسرو آنتی ایکس حشیش و شیشه روش درمان DST دارو شربت OTمدت سفر اول 11 ماه رهایی 22 روز باراهنمایی آقای فریبرز و خانم اعظم رشته ورزشی کوه‌پیمایی.

شما چطور جذب کنگره شدید؟

من از طریق خوابی که دیده بودم و پیامی که داخل خواب، یک پیرمرد در خواب از من خواست با محمد آقا تماس بگیرم، ایشان شمارا راهنمایی می‌کنند وقتی جویای این فرد شدم متوجه شدم ایشان کنگره‌ای هستند و 8 سال است که رهاشده‌اند. راهنمای مسافرم هم از طریق ایشان جذب کنگره شده بودند.

بهترین و شیرین‌ترین میوه‌ای که در این مدت از کنگره دریافت کرده‌اید چه بوده؟

بهترین و شیرین‌ترین میوه که در این مدت دیدم که بسیار شیرین و جذاب بود، چشیدن طعم خوب رهایی و بدون هیچ‌گونه توهمی و ضد ارزشی و آرامشی بود که به خانواده من‌بعد از سال‌ها برگشت و میوه‌ای شیرین آن خوابیدن راحت و بیدار شدن از خواب در صبحی که می‌دانم آخرش رهایی و آزادی هست بعد از یک سال.

مهم‌ترین عامل موفقیت خود را در کنگره در چه چیزی می‌دانید؟

مهم‌ترین عامل موفقیت خودم را بیشتر از همه سفر کردن با عشق و بالا بردن نقطه تحمل و صبر و پشت سر گذاشتن بسیاری از مشکلات؛ بیشتر از همه شکست مالی مسافرم و این‌که به درجه‌ای رسیده بودم که هیچ‌گونه گیر و تنشی در خانه به وجود نمی‌آوردم تا مسافرم در آرامش سفر کند.

نظرتان در مورد کتاب 60 درجه زیر صفر چیست؟

کامل‌ترین و جامع‌ترین کتابی بود که در این حوزه خوانده بودم و هر نکته ابهام و هر سؤالی که در این زمینه‌داریم را می‌توان در کتاب پیدا کرد و به همه سؤالات جامع و دقیق پاسخ‌داده‌شده است.

زندگی در این چند روز رهایی چطور بوده است؟

زندگی در این چند روز رهایی، بسان پروانه‌ای سبک‌بال هستم. گویی روی ابرها قدم می‌گذارم چون مسافرم تمامی حس‌هایش بازشده است چون شیشه مصرف می‌کرد انگار اطرافش را نمی‌دید به هیچ‌چیز آن‌جور که بایدوشاید توجهی نمی‌کرد.

اولین کلمه‌ای که با شنیدن کلمات زیر به ذهنتان می‌آید؟

آقای مهندس: پدر مهربان و دلسوز کنگره 60، رهایی، آزادی، صعود به قله.   لژیون: دور همی، دوستانه، گپ و گفت خودمانی، میزگرد صمیمی و مورد اعتماد.   راهنما: فرشتهٔ روی زمین.   خانم آنی: الگو و اسوه همهٔ ما همسفران.

کدام وادی را بیشتر دوست دارید دلیل آن چیست؟

من عاشق وادی هشتم هستم؛ که با حرکت راه نمایان می‌شود. چون مسافر من به‌جای حرکت در مسیر درست و راهی که انتخاب کرده بود، فرار از شرایط و فرار از کشور بود. درست زمانی که بلیت ما برای رفتن به خارج از کشور به دست ما برسد و این‌که کلی خرج کرد که از این مملکت برویم با دیدن خواب من زندگی ما زیر رو شد و حرکت کردیم و راه برایمان روشن و نمایان شد و هیچ جایی امن‌تر و بهتر از کنگره نیافتیم.

پیامی برای تازه واردین دارید؟

به تازه واردین عزیز خوش‌آمد می‌گویم و آرزوی رهایی برایشان دارم. فقط صبر و حوصله و توکل به خدا را فراموش نکنند. در این راه سختی زیاد است، اما که سختی‌های زیادی را با مسافرمان طی کردیم این‌یک سال هم به امید و باور طی می‌کنیم زیرا پایانش خیلی شیرین است.

کلام آخر؟

اینکه به قول آقای مهندس باید به دنبال گنج درون خودمان باشیم. گنج درونمان، همان محبت و همان علم است، ما در کنگره خیلی درس‌ها آموختیم و هر چه یاد گرفتیم توی دانشگاه خودسازی به دیگران بیاموزیم و به کنگره حرمت بگذاریم و از خانواده کنگره 60 آقای مهندس و خانم آنی و خانواده‌شان کمال تشکر و قدردانی رادارم و از راهنمای بزرگوار خودم خانم اعظم و راهنمای مسافرم آقای فریبرز تشکر می‌کنم و آرزوی سلامتی و تندرستی برایشان دارم.

 

تهیه گزارش و تایپ: همسفر آرزو
تنظیم: همسفر مینا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .