دوازدهمین جلسه از دور هفدهم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی نیما یوشیج بهشهر با استادی کمک راهنما آقای فرشاد و نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر غلامرضا با دستور جلسه سیگار در تاریخ 98/01/05 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود. همچنین در این جلسه تولد سه سال رهایی کمک راهنما مسافر عبدالله جشن گرفته شد.
خلاصه سخنان استاد:
اول از همه خدا را شاکرم ،که این افتخار را به من داد یک بار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم تا بتوانم در کنار خدمت کردن آموزش بگیرم .از نگهبان جلسه تشکر می کنم. دستور جلسه امروز سیگار است و دو جلسه قبل در موردش صحبت شده است ،معمولا تولد ها با دستور جلسات یکی در می آید ومن زیادراجع به دستورجلسه صحبت نمی کنم.
امروز تولد آقاعبدالله است ،ایشان پنجمین رهجوی من بود .وقتی از بیرون به کنگره نگاه می کنند ،کنگره را درمان مواد مخدر می دانند ،ولی وقتی وارد می شویم و دقت می کنیم ،متوجه میشویم که این یک خوان است که برای ما پهن شده است و هرکسی به اندازه برداشتش میتواند از این خوان استفاده کند.
آقاعبدالله این را خیلی خوب درک کرد و کم کم آموزش ها را دریافت کرد ،اوقبل از این که راهنمای درمان مواد بشود راهنمای درمان سیگار در چالوس شد و او اولین راهنمای شعبه بود ودر کنار درمانش به زندگی و کسب و کارش سرو سامان داد.روز اول با حال بسیار خراب وارد لژیون من شد ویک ماه اول قصد تعویض لژیونش را داشت و من به او گفتم هدف تمام راهنماها رهایی یک رهجو است ،فرقی نمی کند از کدام لژیون رها شود ،چون تمام مطالبی که در لژیون ها گفته میشود از یک منبع سرچشمه می گیرند وبرای راهنما هیچ‌چیزی با ارزش تر از این نیست که رهجویش را در جایگاه کمک راهنمایی ببیند .
آرزوی مسافر:
آرزوی من این است که من رهجو بتوانم آموزش های کنگره را درک کنم و بتوانم آن را کاربردی کنم .
اول در مورد دستور جلسه صحبت کنم که یکی از مهم ترین دستور جلسات در کنگره می باشد .نظر شخصی من این است که تا مساله سیگارم حل نشود از دنیای اعتیاد خارج نمی شوم .سیگار کلید دروازه اعتیاد است .من درمانم را مدیون آموزش های کنگره و آقا فرشاد هستم ،علت این که می خواستم لژیونم راعوض کنم این بود که آقا فرشاد سختگیر ترین راهنمای شعبه چالوس بودند و به هیچ وجه اجازه غیبت به من نمی دادند .
من اوایل سفرم بسیار منیت داشتم ،سه یا چهار ماه طول کشید تا خودم را پیدا کنم ،چیزی که آدم را به درمان می رساند باور است .من در انتهای مصرفم در حال از دست دادن کار و زندگی ام بودم و همین سختگیری های آقا فرشاد باعث شد تا من هم در کار و هم زندگی ام و هم موقعیت اجتماعی به بالاترین درجه برسم و این را مدیون آقا فرشاد هستم .و از آقا مهدی راهنمای درمان سیگارم یاد گرفتم کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم ودر نهایت از همسفرم و راهنمای ایشان تشکر می کنم .
خلاصه سخنان کمک راهنمای همسفر:
خانم منصوره :خدا را هزاران بار شاکرم که کنگره را در مسیرم قرار داد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم ،تشکر می کنم از آقای مهندس و خانواده بزرگشان که بستر را آماده کردند تا ما بتوانیم از آموزش های کنگره استفاده کنیم و همچنین تشکر ویژه دارم از کمک راهنمای محترمم خانم رقیه که صبوری کردند و من را تحمل نمودند ،تا امروز در این جایگاه باشم و خدمت کنم ،به آقا عبدالله ،کمک راهنمای محترم و همسفرشان تبریک می گویم و امید وارم زندگی سر شار از عشق و محبت داشته باشند .
خلاصه سخنان همسفر:
خدا را شکر می کنم که در این جایگاه هستم و از راهنمای خودم تشکر می کنم که با حضور کم رنگ من ،مرا با روی باز پذیرفتند ،از راهنمای مسافرم تشکر می کنم که واقعا حکم پدری را در برابر من و مسافرم اجرا کردند و آرزوی بهترین ها را برای ایشان و خانواده محترمشان دارم و از آقای یوسفی راهنمای سیگار ایشان بسیار متشکرم که سیگار را از مسافرم دور کردند و خدا را شکر می کنم و خیلی خوشحالم که سومین سال رهایی مسافرم در کنارش هستم .
ادامه جشن تولد به روایت تصویر...
خدا قوت...
- تعداد بازدید از این مطلب :
955