جلسه دهم از دورهی بیست و ششم سری کارگاههای عمومی کنگره 60 نمایندگی ابوریحان به استادی راهنما آقای امینی دوست و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علیرضا با ( دستور جلسه وادی هشتم و تأثیر آن روی من ) روزهای پنجشنبه مورخ 98/1/29 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم که یک روز خوش و حال خوش دیگر را در کنار شما تجربه میکنم، در رابطه با وادی هشت به یاد دارم که در زمان مصرف خیلی از این وادی استفاده میکردیم و وقتیکه خمار بودیم و برای به دست آوردن مواد مخدر حرکت میکردیم و پیدا میکردیم حتی اگر پولی نداشتیم. در آن زمان این جهت فرق میکرد و به سمت ضد ارزشها بود ولی امروز در کنگره به جهت عکس در حال حرکت هستیم، با ورود به کنگره سه جلسه اول بهصورت میهمان وارد میشویم و بعد بهعنوان مسافر، اوایل میگفتم منظور از مسافر چیست؟ و بعد فهمیدم مسافر یعنی کسی که در حال حرکت است و توقف ندارد و وظیفه سنگینی بر عهده داریم، وقتی میهمان هستیم یعنی قوانین را هنوز قبول نکردیم ولی بعدازاینکه مسافر میشویم، یعنی باید حرکت کنیم و قوانین آن مکان را رعایت کنیم و در مسیر باشیم و تا قوانین را قبول نکنیم نمیتوانیم به مقصد برسیم.
ما وقتیکه به مسافرت میرویم قوانین جادهها باهم متفاوت است، سرعت و حرکت در اتوبان قم به سمت تهران با جاده هراز بسیار متفاوت است و اگر بخواهیم سلامت به مقصد برسیم باید آن قوانین را رعایت کنیم، در مسیر کنگره مهم گوش کردن راهنما و قضاوت نکردن است، من در اول سفرم میگفتم مگر میشود با تریاک حال کسی بهتر شود اصلاً برای من غیره قابلباور بود و اوایل با ترازو اندازه میگرفتیم و استفاده میکردیم و وقتی به پله یک گرم سی روز و با یک مقدار خیلی کم به حال خوش را رسیدم آن حرکت اتفاق افتاد. وقتی میگویند سرت را با سر راهنما عوض کن، این عوض کردن باید واقعی و در عمل و احترام باشد، یکی از ایرادهای که زمان مصرف داشتیم، همیشه فکر میکردیم از همه بهتر هستیم و حتی گاهی اوقات به اطرافیان و دیگران راهکار میدادیم ف ولی برای خودمان هیچ کاری نمیتوانستیم انجام بدهیم. در این وادی از جبران خسارت و پیمان صحبت میشود ف که یک سفر دومی باید با خودش پیمان ببندد که کارهای ضد ارزشی را انجام ندهد، به نظر من و به اعتقاد من یک سفر اولی هم میتواند با خودش پیمان ببندد که آیا توانایی و شجاعت دارم که به پایان راه برسم، اگر پیمان ببندیم و حرکت کنیم قول میدهم که روزی این بالا خودمان را ببینیم.
در بخش دوم دستور جلسه آزادمردی سعید را جشن میگیریم، سعید در این پنج سال گاهی کمرنگ شده است ولی طوری نبوده که هیچوقت به کنگره وصل نباشد، همیشه با خدمتهای مختلف بوده والان هم بهعنوان مشاور تازه واردین در شعبه خدمت میکند، این روز را به خودش، همسفر، راهنمای همسفرش به اعضای نمایندگی شعبه ابوریحان تبریک میگویم. سعید به اعتقاد بالایی به روش DST دارد و امیدوارم این پلهها را یکییکی بگذراند و بتواند رنگ شالش را عوض کند، سعید سختیهای زیادی در زندگی کشیده است ولی به کنگره ایمان داشت و با تمام قدرت حرکت میکند و همیشه سؤالات زیادی دارد و میخواهد از همهچیز سر دربیاورد که این خوب است، نمیدانم شاید هم به ضررش باشد، اگر تلاشش را بیشتر از اینکه هست بیشتر بکند، سعید در باستانی مقام دارد که هم به اسم خودش و کنگره رسیده است و اصل و هدف از این آموزشها در کنگره این است که ما بتوانیم به آرامش برسیم.
اعلام سفر مسافر سعید:
تخریب هفده سال، نام راهنما آقای امینی دوست، ورزش باستانی، رهایی پنج سال و یک روز.
آرزوی مسافر سعید:
آرزو میکنم تمام کسانی که به رهایی نرسیدند این جایگاه را تجربه کنند.
سخنان مسافر سعید:
خداوند را شاکر هستم که بهواسطه پنجسالگیام در این جایگاه قرار گرفتم و امیدوارم بتوانم بهخوبی انجام وظیفه کنم در ابتدا از بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس تشکر میکنم همچنین از راهنمای عزیزم و راهنمای همسفرم کمال تشکر را دارم و همچنین دوستان عزیزی که از شعب دیگر به اینجا آمدهاند و تمام خدمت گذاران شعبه ابوریحان، مرزبانان و ایجنت دوره قبل و دوره جدید، تشکر میکنم از همسفرم که زندگی کردن الآن با من سخت است چه برسد به اینکه قرص هم مصرف میکردم.
از اسماعیل عزیز تقاضا میکنم پیام وادی سیزدهم را برای ما بخواند:
از قلم است که گامهای بلندش در سراسر گیتی، روان و جاری میشود؛ گویی جویها به هم میپیوندند تا رود یا رودهای خروشان را تشکیل دهند و آن محتوا را به همه انسانها برسانند. اینها مجموعهای هستند که اهداف و خواستهای بشری را شکل میدهند و از تصور به تصویر و از تصویر به بنای حقیقت میرسانند و آن بنا، ساختاری است که نادانان در پی ویرانی آن بوده هستند و دانایان در پی بنای آن؛ ولی همیشه پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری بوده و هست و خواهد بود و اکنون، سرآغاز خط دیگری است که:
جویبارها روان شدهاند و همه در یک نقطه به هم خواهند رسید و بستری پربار را تشکیل خواهند داد که به اقیانوس بزرگ، منتهی خواهد شد و آنگاه با فر ایزدی به مکانهایی که فرمان ازآنجا میآید، گسیل خواهد شد و دوباره شکوه سپاه را به شکل دیگری، قدرت مطلق به نمایش خواهد گذاشت که فرمان آن، جنگ نیست؛ بلکه فرمان آن، دادن محبت است به هرکس که در وجودش نور، موج داشته باشد و این، دیگر ابتدا و انتها ندارد، از آسمان بر خاک و از خاک بر بیکران خواهد بود.
سخنان همسفر:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و به آقا سعید و راهنمای ایشان تبریک میگویم، از راهنمای خودم تشکر میکنم و از مرزبانان محترم و عزیزانی که از شعبههای دیگر تشریف آوردهاند تشکر میکنم و اعضای نمایندگی ابوریحان.
سخنان همسفر سبحان:
اول تولد پدرم را به او تبریک میگویم و از راهنمای عزیزشان آقای امینی دوست و راهنمای مادرم تشکر میکنم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
506