English Version
English

انسدادهای اجتماعی

انسدادهای اجتماعی
آن‌کس که نداند و نداند که نداند            در جهل مرکب ابد الدهر بماند
 
با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ایجاد عوامل رفاهی گوناگون در سطح کره زمین شتابان به دنبال افزایش توانای های خود هستیم، لیکن در هیچ دانشگاهی به ما نمی‌آموزند که در برخورد انسدادهای اجتماعی که محصول فرعی پیشرفتهای صنعتی و تکنولوژی است چه باید کرد و راه‌حل چیست؟ به‌راستی در کدام مدرسه و دانشگاه به ما آموختند که ظلم به دیگران یعنی طلب ظلم برای خود! در کدامیک از آموخته‌های ما یادمان دادند که آنچه به دیگری می‌بخشی بخشی از آن چیزی است که خود، داری خواه نفرت و کینه باشد و خواه عشق و محبت. تلاش و پیشرفت تمام پیشروان علم؛ از علوم پزشکی و مهندسی گرفته تا فلسفه و... همگی قابل‌احترام، لیکن آیا تمامی یافته‌ها و اکتشافات، پاسخگوی همه نیازهای بشر است؟ تمام نیازهای من به‌عنوان موجود صاحب عقل و اختیار را پاسخ می‌دهد؟ شکی نیست که تمامی یافته‌های بشر تاکنون باعث شده ما انسان‌ها زندگی عادی و روزمره خود را با مشقت کمتر (راحتی بیشتر) پشت سر بگذاریم مانند ابا و اجدادمان مجبور نیستیم که با سوزاندن چوب، گرمای موردنیاز را تأمین کنیم و یا مادرانمان مجبور نیستند که البسه و پوشاک را با دست در آب سرد بشورند؛ اما روانمان را با چه فنّاوری گرم‌کنیم؟ و یا غبار روحمان را چگونه بزداییم؟ چه علمی از علوم روز می‌تواند درون یک انسان را به آرامش برساند؟ روانشناسی یا روان‌پزشکی؟ با مشتی قرص و دارو که خود زاینده مشکل دیگری است؟ متأسفانه و متأسفانه تاکنون در مدرسه و دانشگاه فقط روی توانایی‌های فنی و ذهنی ما کارشده است.

هیچ‌وقت روان انسان مرکز توجه نبوده و اگر می‌بینیم که یک نفر روح و روان آرام‌تر از دیگری دارد مطمعنا حاصل آموخته‌های مدرسه و دانشگاه او نیست بلکه ازنظر من شانس با وی همراه بوده و در مسیر زندگی با افرادی همدم و هم‌کلام بوده است که به‌صورت ناخودآگاه و ناخواسته از روح و روان سالم‌تری برخوردار بودند و این خصلت در وی نیز ایجادشده است. هنوز هم که در قرن بیست‌ویک هستیم سرعت پیشرفت تکنولوژی از تمامی اعصار گذشته بیشتر و چند صد برابر شده است، بازهم به‌صورت سازمان‌یافته به این بعد انسان توجه نشده است. بله مطالعات جسته‌وگریخته و پراکنده و ناپیوسته بسیاری در این زمینه‌ها انجام‌شده است لیکن اینکه به‌صورت یک فرایند آموزشی یا تحقیقاتی دنبال شود و یا سعی در نهادینه کردن نتایج تحقیقات باشد کاری صورت نگرفته است. بر همگان ثابت‌شده است که پیشرفت فنّاوری با ایجاد و افزایش مشکلات روحی و روانی نیز همراه گشته است بطوریکه همزادپنداری آن غریب می‌نماید. حال قربانیان این پیشرفت‌ها چه کسانی هستند؟ به نظر من آنکه بامش بیش برفش بیشتر! فقرا به این می‌اندیشند که ثروتمندان زندگی بسیار خوبی دارند و حسرت زندگی و رفاه آنان را می‌خورند و ثروتمندان وقتی سر بر بالین می‌گذارند و خواب را بر خود حرام می‌بینند حسرت زندگی ساده و بی‌دغدغه فقرا را می‌خورند. راه حل چیست؟ به کوه و صحرا پناه ببریم وزندگی اجدادمان را پیش بگیریم؟ یا در مشکلات خود بلولیم و با همین حسرت زندگی را به پایان برسانیم؟ آیا نمی‌توان هم از فنّاوری بهره برد و هم دارای آرامش روحی بود؟

 

 برای کسب آرامش مطلوب و مقصود باید به چه کسی پناه ببریم؟ از چه کسی کمک خواست؟ مثلاً مدیر بزرگ‌ترین شرکت تولید... برای تمدد اعصاب خود باید چه کند؟ آیا اصلاً صلاح است که از شخصی که از مقام وزارت کمتر باشد کمک جویید؟ اگر مقام والاتر خود مشکلی معظم‌تر داشته باشد چه؟ عامل اصلی خودکشی‌ها چیست؟ شیوع انواع بیماری‌های روانی و روان‌تنی، اختلالات مربوطه و یا واضح‌تر بگویم انواع بیماری‌هایی که منشأ آن مشخص نیست ریشه در کجا دارد؟ انواع بیماری‌هایی که تحت نام خود ایمنی مطرح و تظاهرات پوستی دارند چطور؟ آیا می‌توان گفت که مثلاً منشأ آن در استخوان ران پاست و یا در آرنج دست؟ چند نمونه از این بیماری‌ها باید در کنار درمان اعتیاد درمان بشود تا متخصصان به این نتیجه برسند که روش مورداستفاده در کنگره نه‌تنها برای درمان اعتیاد، بلکه برای درمان تمامی مشکلاتی است که با صور پنهان انسان مرتبط است. متأسفانه طرز فکر فعلی ما نیز بر اساس همان آموزه‌های قبلی و بر پایه منیت در آسان ایجادشده است، ما ندانستیم که ممکن است کسی اطلاعات علمی کمتری از ما داشته باشد و از من بهتر بداند که راه و رسم زندگی چیست و چگونه برای صور پنهان خود یا همان روان خود مرهم بسازم؟ بقول مولانا: داند او خاصیت هر جوهری؛ در بیان جوهر خود همچون خری.

تایپ و تنظیم: مسافر پوریا
مقاله: مسافر جهانگیر لژیون پنجم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .