سلام دوستان عفت هستم یک همسفر.
دانایی، دانایی مؤثر، سواد سه مؤلفهای که درباره هرکدام بهتنهایی میتوان کتابهای زیادی نوشت. همانطور که همهی ما میدانیم یکی از اهداف مهم و اساسی نفس اماره توقف دانایی، بهخصوص دانایی مؤثر میباشد. به همین جهت وقتی انسان در جهت کسب علم و دانش قدم برمیدارد به زبان سادهتر مطالبی را آموزش میگیرد و تجربه میکند و در ادامه تفکر میکند که درباره آن مطالب اگر به مشکلی برخورد کرد چگونه آن را حل کند، طبق قانون اضداد نیروهای منفی هم با ابزار منیت، ناامیدی و ترس درصدد توقف آن اقدام برمیآیند. ما با حضور مرتب در جلسات آموزشی کنگره و استفاده از منابع آموزشی رایگان به تربیت نفس امر کننده میپردازیم و کمکم سطح دانایی خود را بالابرده و در ادامه دانایی مؤثر خود را افزایش میدهیم.
البته ما در هنگام کسب دانایی باید بدانیم که نردبان علم و آگاهی پلهپله است و نباید خود را با جایگاههای مختلف در کنگره و یا بیرون از کنگره مقایسه کنیم، زیرا در این صورت دچار ناامیدی میشویم. بلکه باید خودمان را با گذشته خودمان قیاس کنیم که من درگذشته کجا بودم و چهکارهایی انجام میدادم و اکنون کجا هستم و چهکارهایی را انجام میدهم؟ باید سعی کنم با کسب دانایی و فهمیدن اینکه چرا نباید این کار را انجام بدهم در مسیر تزکیه و پالایش قرار بگیرم و از اشتباهات گذشته درس بگیرم و دیگر آنها را انجام ندهم. درواقع با افزایش دانایی و حرکت در صراط مستقیم در ما نقطه تحمل در جهت مثبت به وجود میآید و ما را دررسیدن به دانایی مؤثر بیشتر یاری میرساند. چهبسا ما را به نقطهای برساند که خود به آن هرگز نمیاندیشیدیم.
وقتی یک فرد در یکرشته یا موضوع خاصی به مدرسه یا دانشگاه میرود و مدرک میگیرد درواقع در رابطه با یک یا چند علم سوادی را میآموزد؛ که گاهی ممکن است بهواسطه همین سواد با نیروی خودش ضربهفنی شود مثلاً دچار منیت شود و قدرت آموزش گرفتن در او صفر میشود و یا ممکن است خود را با افرادی که به مدرسه و دانشگاه نرفتهاند مقایسه کند و خدایناکرده آنها را بیسواد بداند و آنها را از خود پایینتر بداند و اصلاً هیچکس را همطراز با خودش نداند درصورتیکه علمی کسب نکرده است. آن فرد اگر علمی داشت متوجه میشد در مقابل اینهمه علوم بیپایان در جهان هستی که هر چه در آن بیشتر شنا میکنی، تازه به عمق این ابر اقیانوس پی میبری و تازه میدانی که هیچ نمیدانی عددی نیست. در زمان پدربزرگها و مادربزرگهایمان درس و مدرسه و دانشگاه به شکل امروزی نبود ولی آنان با حضور در محضر افراد دانا و کسب تجربه در زندگی به دانایی رسیده بودند که افراد زیادی برای حل مشکلات به آنها مراجعه میکردند و چقدر با دانایی و در نظر گرفتن تمامی جوانب راهنمایی میکردند گاهی آنها بسیار داناتر از افرادی که فقط سواد دانشگاهی دارند بوده و هستند زیرا تجربیات گرانقدری دارند.
شاید من همسفر با حضور در چند جلسه از جلسات کنگره با چهارچوب و موضوع کلی آن آشنا شوم و با خود بگویم دیگر نیازی نیست در جلسات شرکت کنم و من همهچیز را یاد گرفتهام و خودم میدانم. درحالیکه من هنوز هیچی نمیدانم اگر میدانستم مشکل اعتیاد عزیز خود را حل میکردم و اصلاً کار به اینجا نمیکشید من هنوز هیچچیزی نمیدانم. هرچقدر بیشتر از منابع آموزشی کنگره استفاده میکنم تازه متوجه میشوم در فاضلابهای جوشان جهل و نادانی وجود خودم در حال غرق شدن بودم ولی خود نمیدانستم. گمان میکردم همهی دریاها اینگونه هستند غافل از اینکه در مرداب جهل و ناآگاهی هرلحظه بیشتر فرومیرفتم. البته مطالب و آموختههای ما در کنگره باید به مرحله تجربه برسد باید روی اشکالات تفکر کنیم تا نخواهیم یک اشتباه را دوباره تکرار کنیم، باید کمکم دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم.
شاید این تجربه و آزمایش بارها و بارها در موضوعات مختلف تکرار شود ولی هیچوقت نباید ناامید شویم وقتی مطلبی را آموزش گرفتیم و انجام دادیم اگر کار درست پیش نرفت باید بگردیم و اشکال را پیدا کنیم نه اینکه دوباره همان مسیر اشتباه را برویم و توقع داشته باشیم به نتیجه برسیم قطعاً در یکجایی ما مسیر را اشتباه میرویم که به نتیجه نمیرسیم. هر فردی در مسیر زندگی خود حوادث تلخ و شیرینی را میگذراند و رویدادهایی چه خوب و چه بد در زندگیاش پیش میآید که بهوسیله آنها میتواند سطح دانایی خود را افزایش دهد و هر فردی با هر عملی چه خوب و چه بد میتواند آموزگاری فرزانه برای ما باشد. به امید اینکه باتربیت نفس در مسیر تزکیه و پالایش در گردونه آموزش، تجربه و تفکر ذرهذره به نفس مطمئنه نزدیکتر شویم.
نویسنده: مرزبان خانم عفت (لژیون پنجم)
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
1547