English Version
English

لژیون مالی؛ گفت و گو با مسافر جعفر

لژیون مالی؛ گفت و گو با مسافر جعفر

هر ساختاری برای گسترش خود نیاز به انرژی دارد و کنگره 60 نیز به‌عنوان یک سازمان مردم‌نهاد، انرژی خود را از کمک‌های داوطلبانه اعضای خود تأمین می‌نماید. گفتگویی داشتیم با مسافر جعفر عضو لژیون سردار که توجه شمارا به خواندن این گفتگو جلب می‌نمایم.

لطفاً خودتان را به‌رسم کنگره معرفی نمایید؟

سلام دوستان جعفر هستم یک مسافر آخرین آ نتی ایکس مصرفی شیره و تریاک، روش درمان دی اس تی داروی درمان شربت اوتی، ورزش در کنگره شنا، کمک راهنمای خوبم آقا رضا 

 

هدف از تشکیل لژیون سردار چیست؟

لژیون سردار به‌منظور تقویت پایه‌های مالی کنگره 60 تشکیل‌شده است و با تشکیل جلسات خود و آموزش‌هایی که از طریق اساتید ارائه می‌شود این هدف را دارد تا به دیگر اعضای کنگره 60 اهمیت پایه‌های مالی کنگره 60 را به‌منظور گسترش و پایداری کنگره آموزش دهد تا کسانی که توانایی مالی و توانایی خدمت در این جایگاه رادارند به این لژیون اضافه شوند.

 

با توجه به این‌که دستور جلسه این هفته وادی هفتم است آیا  این وادی تأثیری در زندگی و درمان شما داشته است؟

بله – 100%  وادی هفتم به ما می‌آموزد کشف حقیقت و رمز و راز زندگی را می‌آموزد حقیقت این‌که ما راهمان را پیداکرده‌ایم همان رمز و راز زندگی‌مان همان رها شدن از مواد مخدر است که به ما نشان می‌دهد تا بتوانیم به حال خوب برسیم و جایگاهمان را در زندگی پیدا کنیم، راه ما در زندگی اشتباه بود و کنگره به ما یاد داد که راه درست کدام است و فن و فوت کوزه‌گری را یا همان رمز و راز درست زندگی کردن را به ما یاد می‌دهد وادی هفت به ما می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه از آن راه برداشت می‌کنیم و این خود در تمام مسائل زندگی سنخیت دارد و اگر خوب فکر کنیم می‌بینیم که وادی هفتم به ما می‌گوید حال که راه پیداشده فکر کن و حرکت کن نه اینکه بدون تفکر وارد آن راه شویم که باعث اذیت خود و دیگران شویم وادی هفت را دوست دارم وسعی می‌کنم در زندگی کاربردی کنم.

 

به‌عنوان یک مسافر آیا برای عضویت در لژیون سردار از قبل برنامه‌ریزی داشتی یا بضاعت مالی خوبی داشتی که توانستی در لژیون سردار خدمت کنی؟

من سه سال قبل به کنگره آمدم و کنگره را دوست‌ داشتم و در ورزش کشتی فعالیت می کردم و جو آنجا برایم خیلی خوب بود اما مشکلاتی که در زندگی داشتم اجازه نداد که در کنگره پایدار باشم و دوباره غرق مواد شدم بعد از سه سال که دوباره به کنگره آمدم شور و حال عجیبی داشتم و حس می‌کردم که از روز اول کنگره‌ای بودم چراکه سه سال حسرت کنگره را داشتم و دوست داشتم که به کنگره بیایم و از این آبی که می‌گویند آن‌قدر به تو می‌دهند تا سیراب گردی نه در زیرآب و نه روی آب. دوست داشتم به لژیون سردار بیایم تا از این ترس بگذرم و بتوانم در کنگره ماندگار شوم شکر خدا از این ترسم گذشتم و لذت می‌برم و به کسانی که می‌ترسند پول خود را به کنگره بدهند توصیه می‌کنم این کار را انجام دهند عقیده من این است نصف هر چیزی که دارم‌ بدهم تا به دانایی و آگاهی و آرامش برسم و کنگره به عشق و پول من نیازی ندارد من عشق می‌کنم تا عشق ببینم و برای حال خوش خودم این کار را انجام می‌دهم و دوست دارم در لژیون سردار در کنار بزرگان باشم و آموزش‌ها را از آن‌ها بگیرم. کنگره 60 درواقع از این جیب به آن جیب است.

 

برای کسانی که دوست دارند وارد لژیون سردار شوند چه پیامی دارید؟

همیشه به بچه‌ها گفتم که اگر بتوانید از خودتان و پولتان و چیزی که از آن لذت می‌برید بگذرید و به کنگره که بهترین مکان است بدهید انگار یک بیمه و یک حال خوب برای خودتان در یک چهاردیواری تشکیل داده‌اید که هیچ‌کس نمی‌تواند وارد آن شود. به خود می‌بالم که یکی از اعضای لژیون سردار هستم چراکه حس می‌کنم با خدمت کردن شاید بتوانم گوشه‌ای از خوبی‌های کنگره را جبران کنم و بازمی‌گویم که کنگره به من احتیاج ندارد و من هستم که ازاینجا آموزش می‌گیرم و به دوستان خود توصیه می‌کنم تا جایی که می‌توانند در لژیون سردار عضو شوند چون تا عضوی از آن نباشند حس خوب آن را تجربه نخواهند کرد با عضو شدن در این لژیون حس می‌کنم که من متعلق به کنگره و کنگره متعلق به من است.  

                                                             

 قبلاً وقتی مواد را در کنار ورزش مصرف می‌کردی چه حالی داشتی و اکنون‌که در حال درمان هستی با ورزش کردن چه حسی داری؟

همه‌چیز دست‌به‌دست هم داد تا من معتاد شوم البته خواست خودم هم بود، من در ورزش توانائی زیادی داشتم فکر می‌کردم همان‌طور که قهرمان ورزش شدم می‌توانم قهرمان مواد هم گردم و همیشه سعی می‌کردم که در کنار مصرف مواد ورزش هم بکنم اما حس‌های من بسته‌شده بود و لذتی از ورزش نمی‌بردم و نه اندامی خوب داشتم و نه حال خوش و نه شادابی، با مصرف مواد حس نشئگی ورزش را گم‌کرده بودم اما اکنون حس‌ها در من بازشده و از ورزش کردن بسیار لذت می‌برم، کنگره به من یاد داد که برای حال خوش خودم ورزش کنم نه برای این‌که عضله  بزنم یا مدالی کسب کنم و شاید قبل از ورود به کنگره دیدگاه من این بود اما علم کنگره به من یاد داد که دنبال ابزارهای شیطانی نباشم، وقتی حس خوب داشته باشی کم‌کم جایگاهت در ورزش پیدا می‌شود و زمانی که ورزش نمی‌کنم انگار روی یک صندلی نشسته‌ام که یک‌پایه ندارد، ورزش یعنی جسم من در حال بازسازی است کاش همه عشق و علاقه ورزش کردن را کسب کنند.

 

نظر شما در مورد اینکه دیگران کاشتند ما خوردیم و ما بکاریم تا دیگران بخورند چیست؟

من در روز درختکاری به‌طور ناخواسته قوانین را رعایت  نکردم و ایجنت محترم مانع از کار من شد و حال من خیلی خراب شد و ناخودآگاه همین گفته به ذهنم آمد و با خودم گفتم اگر ایجنت‌ها، بچه‌ها، نبودند چطور راه کنگره ادامه پیدا می‌کرد تا من و افراد مثل من بتوانیم به درمان و آن حال خو به برسیم و من آن حال خرابی را که ناخودآگاه به من دست داد را پذیرفتم و شاید اگر قبل کنگره بود چندین هفته این حال خرابی را داشتم اما الآن شناختم در مورد مسائل عوض‌شده و می‌گویم که این افراد کاشته‌اند و ما در حال برداشت هستیم و ما با آگاهی سعی می‌کنیم بکاریم تا دیگران بتوانند از حال خوب ما بهره ببرند سعی می‌کنم جسم را طوری درست کنم تا دیگران که حال خرابی دارند با دیدن عشق و علاقه‌ی من، در این مسیر قرار گیرند اگر روزی بتوانم چیزی بکارم تا دیگران از آن بهره ببرند احساس می‌کنم که حالم خوب است.

 

در بدو ورود به کنگره چه تصویری از کنگره داشتی؟ مثبت بود؟ یا فکر می‌کردی کنگره هم مثل جاهای دیگر است؟

نامه‌ی من سه سال قبل آمده بود و من در این سه سال در تاریکی بودم و سختی‌هایی را که در این سه سال تجربه کردم برابر با هشت سال قبلم بود چراکه مزه‌ی کنگره را چشیده بودم و روز اولی که به کنگره آمدم طوری بچه‌ها را بغل می‌کردم که من را در بغل خود نگه‌دارند و دست نیاز و دوست داشتن دراز کرده بودم تا دیگران دست من را بگیرند چون در سه سال گذشته خیلی تنها شده بودم به‌طوری‌که می‌گویند درد فراق، لذت وصال را زیاد می‌کند در سه سال گذشته بااینکه می‌دانستم راه درمان هست و می‌توانم به درمان برسم اما الکی تلاش می‌کردم که با مصرف مواد به حال خوب برسم و اگر الآن در کنگره هستم به خاطر مسائل منفی است که می‌خواهم آن‌ها را حل کنم>نظرم نسبت به کنگره مثبت در مثبت است و هیچ حس بدی در درونم نیست و سعی می‌کنم عدالت، معرفت و آموزش و ...را رعایت و کاربردی کنم. کنگره راه را به من نشان داده و در مسیر قرارگرفته‌ام و متوجه شده‌ام که همه‌چیز از یک نقطه شروع می‌شود و من الآن در نقطه‌ای هستم و می‌خواهم جایگاهم را درکنگره پیدا کنم در کنگره بودن مهم نیست با کنگره بودن خیلی مهم است و این حرف روی من تأثیر زیادی داشته است. در کنگره همه‌چیز از خوردن گرفته تا عشق و علاقه و ایمان به بهترین شکل است و حس درون من آن‌قدر بارش سنگین شده که اجازه نمی‌دهد نیروهای منفی حال من را به‌راحتی خراب کند قبلاً حس می‌کردم نشئگی فقط با مواد مخدر است اما اکنون به این باور رسیده‌ام که با خدمت کردن و بدون مصرف هم می‌توان نشئه بود.

ورزش چه تأثیری در درمان شما دارد و پیام شما برای افرادی که ورزش نمی‌کنند چیست؟

ما در کنگره یاد گرفته‌ایم که برای درمان باید بازی‌های جدید یاد بگیریم همان‌طور که قوانین زندگی را به ما آموزش می‌دهند بازی‌های جدید هم می‌آموزند. دوستان جدید، وافکارو اندیشه جدید، ما باید با  اعتیاد طلاق بگیریم و با مسائل دیگری مثل ورزش عقد کنیم. با آمدن به پارک، پوشیدن لباس ورزشی، و ورزش کردن این عقد صورت می‌گیرد، در کنگره صحبت از حرکت است یعنی ما با حرکت کردن به همه‌چیز می‌رسیم، ورزش کردن هم‌حس‌های خیلی خوب به ما می‌دهد و همچنین خون به جریان می‌افتد. و توصیه من به سفر اولی‌ها این است که اگر می‌خواهند سفر بهتری داشته باشند حتماً ورزش کنند، چون با ورزش حس‌های آن‌ها زودتر باز می‌شود و یا همان جسم سالم در بدن سالم، اگر حوضچه بدن ما کیفیت داشته باشد و برگی داخل آن بیفتد متوجه خواهیم شد. ورزش در جهان‌بینی ما خیلی تأثیرگذار است، ورزش باعث می‌شود مهربان باشیم، گذشت داشته باشیم و روحیه پهلوانی داشته باشیم  در ورزش آرامشی هست که باید ورزشکار باشی تا بتوانی آن را کسب کنی، به نظر من یکی از عوامل درمان در کنگره 60 ورزش است. همه بچه‌های کنگره 60 باید باشگاهی داشته باشند تا بتوانند در آن ورزش کنند و تنها به پارک اکتفا نکنند چون همه در هفته نمی‌توانند یک روز جمعه را به پارک بیایند و ورزش کنند سفر دومی‌ها اگر در زندگی خود ورزش نکنند به نظر من سفر آن‌ها بی‌فایده خواهد بود چون فقط از مواد رهاشده‌اند و جسم آن‌ها نیاز به بازسازی دارد و اگر این اتفاق نیفتد یعنی شما فقط با روان و جهان‌بینی خودکار کرده‌اید و جسم شما همین‌طور مانده است با ورزش کردن احساس می‌کنید به هر چیزی می‌خواهید می‌رسید چون حس‌ها بازشده و تا حدودی به دانایی می‌رسی. من این حس‌ها را در سفر دومی‌ها دیده‌ام عده‌ای از آن‌ها در این مسیر خود را گم‌کرده‌اند چراکه هنوز عاشق کنگره نشده‌اند بلکه فقط به خاطر حال خوش خود به کنگره می‌آیند و به مرحله دانایی عقل نرسیده‌اند چراکه ورزش نمی‌کنند با عشق به کنگره راه‌های متفاوتی برایت باز می‌شود و به نور می‌رسی.

 

از حس و حال خود برای ما بگویید؟

خدا را شکر می‌کنم چون از گمراهی، ناامیدی، تنهایی و بی‌اعتباری و از چیزهایی که وحشت داشتم دور شده‌ام و حس خیلی عجیبی دارم که هیچ‌کس جز خودم متوجه آن نیست. اندک‌اندک سفرم را طی می‌کنم تا سلول‌های ازکارافتاده بازسازی شوند. چیزهایی که در وجودم هست را بپرورانم و به جایگاهی که مدنظرم هست برسم با آموزش‌هایی که می‌گیرم به این باور رسیده‌ام که همیشه در حال آموزش گرفتن هستم و همین باعث شده که مراقب خودم باشم. من در ورزش قهرمان بودم و همیشه به مادر می‌گویم که در کنگره هم باید قهرمان باشم و قالبم را طوری بسازم تا بچه‌های دیگر هم از من الگو بگیرند یعنی اشتباهی نکنم مگر تحت بدترین شرایط...برای اینکه من در اینجا در حال آموزش گرفتن انسانیت هستم.

 

کلام آخر:

از آقای مهندس و آقا رضا راهنمای بسیار خوبم و همچنین تمامی بچه‌های نمایندگی قزوین تشکر می‌کنم و از اینکه در کنار آن‌ها هستم احساس غرور می‌کنم و به خود می‌بالم که در کنگره هستم این غرور یک غرور متعادلی هست و اکنون می‌توانم بدون آنکه بخواهم همه را دوست داشته باشم. دستان مهندس را می‌بوسم که هر چه دارم از او دارم و به این باور رسیده‌ام که قبلاً زندگی نمی‌کردم و در این شش ماه با آموزش‌های کنگره تازه طعم زندگی را چشیده‌ام.

 

عکاس: مسافر جواد
نگارنده: مسافر محمد
نمایندگی قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .