اولین جلسه از دوره سی هفتم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ 60 نمایندگی سمنان با دستور جلسه: OT با استادی آقای علی و نگهبانی آقای مهدی و دبیری آقای سجاد در روز پنج شنبه مورخۀ ؛ 1397/11/18 راس ساعت 17:00 آغاز بکار نمود.در ادامه مراسم تولد سوم سال رهایی؛ کمک راهنما آقای امین را با شکوه فراوان در کنار هم جشن گرفتیم.
جلسهی امروز از دو بخش تشکیل میشود: بخش اول در مورد دستور جلسه اوتی و بخش دیگر در مورد تولد سه سال رهایی کمک راهنمای محترم آقای امین. در مورد دستور جلسه: شربت اوتی داروی درمان اعتیاد در کنگره 60 می باشد. به نظر من بهترین٬سالمترین و کمخطرترین و باراندمان ترین دارو برای درمان اعتیاد است. همانطور که برخی از عزیزان میدانند٬قبل از اینکه شربت اوتی وارد پروسهی سیستم درمان در سمنان شود٬با اپیوم سفر کردیم و سفر را به پایان رساندیم. ازآنجاییکه اپیوم جرم محسوب میشود و با مشکلات بسیاری همانند ناخالصی٬تهیه و ... سفر کردن را بسیار سخت میکرد. اکنون خدا را شاکرم که حدود 7 سال است که در کنگره دارویی همانند اوتی برای درمان وجود دارد و باوجوداینکه در دنیا شاید 99 درصد انسانها ندانند اوتی چیست ما آن را برای درمان استفاده میکنیم و جزو اولین انسانها در این راه هستیم.
خیلی از جاها به درمان اعتیاد اعتقاد ندارند اما برای ترک مواد مخدر از داروهایی استفاده میکنند که در عین اینکه نتیجهبخش نیست عوارض و خطرات بیشماری را در پی دارد. باعث مباهات ماست که داروی شفابخش اوتی٬با زحمات چندین ساله و بیوقفهی جناب مهندس دژاکام وارد پروسهی درمان شد٬جناب مهندس و دوستانشان باتحمل سختیها و زجرهای بسیار٬همراه با استقامت موفق شدند تا دارو را در پروسهی درمان قرار دهند. برای مسئولین بههیچعنوان قابلقبول نبود تا چنین دارویی در پروسهی درمان اعتیاد قرار گیرد و اصلاً مجوز چنین کاری را نمیدادند. خوشبختانه با پروسهای که در کنگره به کار گرفته شد٬بررسیهای انجامشده و در کنار آن جوابی که این دارو با درمان کسانی که بهوسیلهی آن درمان شدند داد٬زحمات و پیگیریهای جناب مهندس جواب داد و این دارو وارد چرخهی درمان شد و در کنگره از آن بهترین نتیجه را گرفتیم.
با شنیدن اسم اوتی به یاد جملهی جناب مهندس میافتم که میگفت: زمانی که اوتی وارد سیستم شده بود٬در جلسهای که با مسئولین داشتیم٬هنگامیکه مورد تائید قرار گرفت و مجوز استفاده از شربت اوتی برای درمان اعتیاد٬ صادر گردید٬به خاطر اتفاق عظیمی که رخداده بود (مهندس): از جایم بلند شدم و همانجا سجدهی شکر بجا آوردم. هیچکس فکر نمیکرد که مصرفکنندگان شیشه با تخریب مخصوص به خود بتوانند با شربت اوتی به درمان برسند٬اما خوشبختانه این عمل هرروز و به بهترین شکل ممکن در کنگره رخ میدهد. مقالات و مطالب بسیار ارزشمندی در سایت کنگره وجود دارد٬از شما تقاضا دارم که روزانه از سایت بازدید نمایید و این مقالات را مطالعه نمایید تا مطالب بابت همه مسائل کاملتر شود. در اینجا جا دارد تا بار دیگر به جناب مهندس تبریک بگویم :که هم روش او در دنیا تک است و هم دارویی که از آن در کنگره استفاده مینماییم تک است. از راه دور دستان مهندس میبوسم٬بایستی قدردان و سپاسگزار زحمات مهندس باشیم و از این دارو درست استفاده کنیم.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه: تولد سومین سال رهایی کمک راهنمای محترم آقای امین
تولد کمک راهنمای محترم آقای امین٬برای من بسیار مهم و دوستداشتنی و عزیز است٬ایشان از راهنماهای خوب مسافران نمایندگی سمنان است. ایشان از مصرفکنندگان قهار شیشه بود٬با تخریب بسیار بالا٬مصرف روزانه 4 گرم وارد کنگره شدند. برای خود ایشان ٬خانواده و اطرافیانشان غیرقابلباور بود که روزی به درمان برسد. بهطورکلی در ورطهی نابودی قرارگرفته بود و شرایط بسیار سختی داشت٬اما روش و متد کنگره بهاندازهای درست و کامل است که همهی مصرفکنندگان را با آن مصرف بسیار بالا و سنگین خود متقاعد و مجاب میکند که سفر کنند. درست بودن و کامل بودن این روش و دارو سبب گردیده تا امروز شاهد این رهاییها باشیم. امین عزیز حدود چهار سال و نیم پیش وارد کنگره شد٬اما یک سال و نیم قبل از آن به کنگره آمده بود٬اما نمیخواست از دارو استفاده کند و توقع داشت بهیکباره در چند جلسه رها شود٬آشنایی با متد و روش کنگره (درمان در حداقل 10 ماه) سبب گردید ٬از کنگره رفت و بعد از مدتزمانی بهاتفاق خانواده بازگشت٬به او گفتم بههرحال باید پروسهی درمان طی شود٬باوجود تخریبهای بسیار سفر خود را شروع نمود.
امروز بسیار خوشحالم و از صمیم قلب به خود ایشان٬خانوادهی محترمشان و دختر گلشان که درواقع تولدشان دقیقاً مصادف شده بود با سومین سال رهایی امین عزیز تبریک عرض مینمایم. (تولد امین عزیز برای اینکه دختر عزیزشان آترا خانم هم در این جمع حضورداشته باشد٬و از آن استفاده کند پنج ماه به تأخیر افتاد). خود ایشان و همسفر گرامیشان از کمک راهنماهای خوب کنگره و عضو لژیون مالی هستند و با جدیت کار خود را دنبال میکنند. مصرفکنندههای شیشهی بسیاری در لژیون من به درمان رسیدند اما امین در میان آنها به خاطر سعی و تلاشی که نموده و جایگاهی که کسب کرده برای من به گونهی دیگری است.
برای کسب جایگاهی که به دست آورده به او تبریک میگویم و امیدوارم که به جایگاههای دیگر نیز دست یابد و بتواند رهجو های زیادی را پرورش دهد و به رهایی برساند. برای ایشان بهترینها را آرزومندم و جای بسی خوشحالی و شادمانی ست. از این بابت که سومین سال رهایی ایشان است٬ صاحب لژیون هستند و باوری شدند در ناباوری خدا را بسیار سپاسگزارم و همیشه شکرگزار جناب مهندس ٬ کنگره و همهی دستاندرکاران هستم. این تولد را به راهنمای همسفرشان: سرکار خانم کریم پور تبریک میگویم و امیدوارم شاهد تولدهای بیشتری در کنگره باشیم و شما عزیزان را در جایگاههای مختلف نظارهگر باشیم.
در ادامه مراسم تولد سوم سال رهایی؛ کمک راهنما آقای امین را با شکوه فراوان در کنار هم جشن گرفتیم.
اعلام سفر ایشان:
(مدت تخریب: 8 سال) (آنتی ایکس مصرفی : شیشه) (مدت سفر: 14 ماه و 21 روز) (نام راهنما: آقای علی) (ورزش مورد علاقه:فوتبال) (رهایی : 3سال و4 ماه و 25 روز )
سفر سیگار:(مدت تخریب: 20سال) (آنتی ایکس مصرفی : سیگار) (مدت سفر: 10ماه ) (نام راهنما: آقای رضا) (رهایی: 2 سال و 4 ماه و 25 روز)
آرزوی تولد ایشان :آرزوی من برای کسانی است که در داخل کنگره حضور دارند ونمی توانند سفر خود را به پایان برساند٬انشا الله بتوانند روزی این آرامش را تجربه نمایند و به رهایی برسند.
خلاصه سخنان کمک راهنما آقای امین:
خداوند را شاکرم که امروز در جمع شما حضور دارم و از همگی شما عزیزان به خاطر مشارکتهایتان سپاسگزارم. من حدود شش هفت سال پیش به کنگره آمدم که همان زمان تازه از کمپ ترخیص شده بودم ولی سرشار از نیروهای منفی و افکار منفی بودم. در آن زمان جناب آقای یحیایی مرزبان بودند و تنها سؤال من از ایشان این بود که آیا من بدون اینکه شربت بخورم میتوانم در جمعتان شرکت کنم یا نه؟ که ایشان با یک مکث کوتاه به من گفتند که برو و مصرف کن و زمانی که سیر شدی از مواد مخدر بیا به اینجا و دقیقاً یک سال و پنج ماه از آن موضوع گذشت که من دوباره به کنگره بازگشتم که این بار آقای یحیایی کمک راهنما بودند، شاید آن روز اگر آقای یحیایی به من اینگونه مشاوره نمیدادند که برو و سیر شدی برگرد، من الآن درکنگره نبودم. همانگونه که استاد عزیزم گفتند.
من با تخریبهای بسیار بالایی به کنگره پا گذاشتم و طی ترکهای مکرری که داشتم و همگی نیز با شکست روبرو میشد کمکم ناامیدی تمام وجودم را فراگرفت و این را باور کردم که من تا آخر عمرم بایستی مصرفکننده باشم و شیشه مصرف کنم تا زمانی که در همین راه بمیرم، در اواخر اینقدر مصرفم بالا رفته بود که دیگر توانایی غذا خوردن را ازدستداده بودم و هر چیزی که میخوردم بالا میآوردم، حتی دارو هم در اوایل سفرم به من سازگار نبود و ترفندهایی را آقای یحیایی روی من عملی کردند، در ابتدا من اعتقادی به این دارو نداشتم و میگفتم که من مصرفم آمفتامین بوده و این چه ربطی به مورفین دارد. بعدها فهمیدم این شربت میتواند خیلی مفید باشد برای درمان انواع مواد مخدر.
در اینجا جا دارد تشکر ویژهای داشته باشم از خانواده و پدر و مادرم که تخریبهای زیادی به آنها وارد نمودم و واقعاً بعضی از تخریبها قابل جبران نیست. مادرم به دلیل علاقهی زیادی که به من داشت بهواسطه مصرفم او دچار بیماری قند شد و بعدها متوجه شدیم که بر اساس عصبانیت و مشکلی که من داشتم این اتفاق برایش افتاد. بعضی از خساراتی که مصرفکنندهها به بار میآورند قابل جبران نیست پس زود بجنبید تا این خسارتها را نداشته باشید.
از همسفرم تشکر میکنم زیرا اگر او اگر نبود شاید امروز من اینجا نبودم، از خاله و شوهرخالهام تشکر میکنم که تا اینجا ما را خیلی حمایت کردند، از راهنمای عزیزم واقعاً تشکر میکنم و از صمیم قلب بهترینها را برایشان خواستارم، از جناب آقای ربیعی تشکر میکنم زیرا در لژیون سیگار از ایشان چیزهای فراوانی آموختم، از راهنمای همسفرم تشکر میکنم و از تکتک شما عزیزان که امروز در جشن ما شرکت نمودید کمال تشکر رادارم.
راهنمای همسفر:
خداوند را شاکرم که امروز در این جشن حضور دارم و به آقای یحیایی تبریک و خدا قوت میگویم. خانم آرزو بار اول که وارد لژیونم شدند نامزد بودند، واقعاً خانم آرزو با سنی که داشتند اگر هر کس دیگری جای ایشان بودند میتوانست زندگی نکند و گزینه دیگری را انتخاب نماید اما او در کنار آقا امین ماند و ایشان را حمایت کرد تا آقا امین بتواند به شال نارنجی دست پیدا کند و از خدمتگزاران شعبه باشند. خانم آرزو از رهجوهای سپاس گذار من است و من این روز را به خانم آرزو، آقا امین و آترا کوچولو تبریک میگویم و امیدوارم موفقیتهای روزافزون این خانواده عزیز را ببینم.
همسفر خانم آرزو:
از همه شما عزیزان که به ما لطف داشتید ممنونم و من امروز اینجا هستم که سومین سال رهایی مسافرم را در کنار شما عزیزان جشن بگیرم و این افتخار رادارم که در کنار مسافرم باشم و لیاقت واژه همسفر را داشته باشم. همانطوری که از اسم تولد مشخص است همه دوست دارند در خوشی آدم شریک باشند و غم و غصه را هیچکس دوست ندارد و من هم دوست ندارم در این روز زیبا از تخریبهای مسافرم بگویم، دوست دارم در حال زندگی کنم تا اینکه بخواهم از گذشته صحبت کنم. از خدا شاکرم زیرا من و مسافرم به جایگاهی رسیدیم که نهتنها از گذشته خویش ناراحت نیستیم بلکه خیلی خوشحالم هم هستیم و گاهی نیز به گذشته خود میخندیم. من اگر به گذشته خود نگاه کنم که چه حالی داشتم قطعاً امروز شکرگزارم و قدر داشتههای خود را میدانم. کنگره همهچیز را به من برگرداند و یک فرشته کوچک به ما هدیه داد. از خانم مریم عزیز سپاسگزارم که همیشه دستش مادرانه پشتم بوده و باعث شده تا من عاشق کنگره شوم، از علی آقا تشکر میکنم که پدرانه پشت مسافرم بود و باوجود تخریبهای فراوان مسافرم علی آقا در کنارش بود، از پدرشوهر و مادر شوهرم سپاسگزارم، از خاله و شوهرخاله مسافرم ممنونم که پیام کنگره را به ما دادند و پناهی بودند برای ما در سمنان که کسی را نداشتیم.
[
ادامه این مراسم و جشن با شکوه و بسیار زیبا به قلم دوربین؛
تایپ متن ؛ مسافر جاسم رحیمیان ، وحید صنایعی
عکاس: مسافر علی عربی
تهیه و تظیم کننده گزارش؛ مسافر علی عربی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3329