جلسه یازدهم از دوره سی و هفتم سری کارگاه های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 نمایندگی سلمان فارسی، به استادی کمک راهنما مسافرمنصور، نگهبانی کمک راهنما مسافر پژمان و دبیری کمک راهنما مسافر مهدی با دستور جلسه ( ازدواج و تولد پنجمین سالروز رهایی کمک راهنمای محترم مسافر محسن) در روز پنجشنبه مورخ بیستم و هفتم دی ماه 1397 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزاریم امروز هم توفیق پیدا کردیم در جلسه حضور پیدا کنیم واقعاً لحظهبهلحظه حضورمان در کنگره ۶۰ و این جشنها توفیق خداوند است به قول استاد امین اگر روزی من نتوانستم به جلسهای یا یک جشنی بیایم، باید کتاب زندگی خودم را ورق بزنم ببینم چه مشکلی ایجادشده و لحظهبهلحظه حضور ما توفیق خداوند است.
دستور جلسه اول که در مورد ازدواج است و واقعاً دستور جلسه کارشناسی شده و برحسب یک معیار و هدفی گذاشته شده است و چیزی نیست جز یک دوراندیشی که آقای مهندس نسبت به این دستور جلسات دارند و دو سال است که دستور جلسه ازدواج مطرح شده است.
اگر بخواهم از صحبتهای روز چهارشنبه آقای مهندس برداشت کنم در مورد وادی پنجم بود، ایشان فرمودند چرا ما باید به طرف ارزشها برویم، این خیلی مهم است، چرا باید من ازدواج کنم به قول آقای مهندس ازدواج دارای یک صور آشکار و یک صور پنهان است و ازنظر صور پنهان ازدواج حب به بقا و حفظ ذات است، الآن خیلی از جوامع بشری رو به پیری میروند و خیلی مشکلات دارند ولی آقای مهندس دوراندیشی کردند و این دستور جلسه را در دستور جلسات کنگره قراردادند واقعاً این دستور جلسات گرههایی از زندگی ما باز میکند که ما در کنگره آموزش بگیریم و واقعاً پیمان ببندید و در وادی هشتم همپیمان داریم، پیمان ازدواج همپیمانی است که اگر لغزشی انجام بدهیم آن ضربه و صدمات اش را خودمان میبینیم ازدواج که بر مبنای شعار کنگره معرفت، عدالت و عمل سالم باشد، واقعاً یک آرامش و حرمتی به دنبال خودش دارد و استحکام پایههای خانواده را محکم میکند تا آنکه من بدون تفکر این مسئله را پیریزی کنم.
در مورد دستور جلسه دوم و پنجمین سال رهایی آقا محسن:
محسن عزیز هم تقریباً شش سال و نیم پیش با تخریب بسیار بالایی وارد لژیون من شد واقعاً تخریب بالایی داشت ولی خواسته قوی داشت آمده بود که واقعاً مقوله مواد مخدر را در زندگی خودش جمع کند خیلی دقیق به کنگره میآمد، خیلی دقیق مشارکت میکرد، سی دی گوش میداد و واقعاً به قول استاد عزیزم چکیدهای از کنگره بود و چسبیده به کنگره نبود؛ خواسته خیلی قوی داشت و از خانواده خیلی خوبی برخوردار بود و نشان از آن ریشه و بنیان اصلی خانوادگی را داشت و دارد.
من این روز زیبا را خدمت محسن عزیز تبریک میگویم و محسن بعد از رهایی آن رسالتی که داشت واقعاً ماندگار شد و به کنگره دین خودش را ادا کرد و لژیونهای بسیار قوی دارد، یک لژیون درمان اعتیاد و یک لژیون ویلیام وایت، بچههای خیلی خوبی دارد من این روز عزیز را به رهجویانش، همه دوستان و خانواده محسن عزیز و در رأس به آقای مهندس تبریک میگویم.
آرزوی کمک راهنما مسافر محسن:
آرزو میکنم همه شما امشب به مهمترین و بزرگترین آرزویتان برسید.
سخنان کمک راهنما مسافر محسن:
ابتدا خداوند را سپاسگزارم که اجازه داد تا در این جایگاه قرار بگیرم، از تکتک شما مسافران عزیز و همسفران گرامی که در جشن 5 سال راهی من حضور پیدا کردید، از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال تشکر و قدردانی را دارم که این بستر را برای ما فراهم نمودند تا تکتک ما بتوانیم از جهان تاریک اعتیاد رها شویم.
من یک متنی را که در سفر اول نوشته بودم و مربوط به اواخر دوران مصرفم میباشد برای شما میخوانم و این متن را تقدیم میکنم بهتمامی تازه واردین و سفر اولیها امیدوارم که لذت ببرند.
شب و روزم چو یلداست، همه تاریک و بی فرداست، بهاری در نظر نیست، به دل پاییز و بیبرگی ست، هجوم باد و باران، نوید از رفتن جان، نبردی نابرابر، چه تنها و چه بییاور، دوپایم سست و لرزان، توانم رفته از جان، گرفت از من همهکس را همهچیز، همه دوستان یاران شورانگیز، بهجایش غم نهاده و هم نفرین، گروه خشم و حسرت، نفرت، کین، سراسر همدلی از یاد بردم، نوای بیسرانجامی سرودم، عزیزان جملگی از یاد رفتند، همه خوبان بهیکباره گسستند.
تایپ: مسافر حبیب
عکس: مسافر اصغر
ویرایش: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
2141