بهتازگی و در سالهای اخیر به مطالب آموزشی و دستور جلسات اضافهشده و این به دلیل مهم بودن این مسئله است. اینکه شخص مصرفکننده در وضعیتی که قرار دارد و بهواسطه اعتیاد روزبهروز به ناتوانیهایش اضافهشده و هرچه بیشتر به عمق سیاهی فرو میرود تنها و منزویتر میشود، اگر خانوادهای هم داشته باشد، روابط عاطفیاش کمرنگ میشود و یا گاهی به جدایی رسیده و پایههای خانواده رو به سستی میگراید.
اغلب اوقات قشر مصرفکننده از ازدواج گریزانند و همینطور آنهایی که تشکیل خانواده دادهاند به دلیل تخریبهای به وجود آمده در پی راهی برای جدایی و خنثی هستند و بهطورکلی بهندرت دیدهشده که کسی مصرفکننده باشد و مشکل خانوادگی نداشته باشد. ما در کنار درمان به روش تدریجی با آموزشهای جهانبینی به بهترین شکل ممکن به این موضوع پرداخته و با گرفتن آگاهی و ایجاد فرق نگاه و پذیرش مسئولیت درمان برای خودمان و اطرافیانمان میتوانیم بهترین قدمها را برداشته و زندگی آرام و بیدردسر را تجربه کنیم.
اگر در طول درمان به این نکته پی ببریم که بیشترین بار مسئولیت زندگی به عهده خودمان بوده و مصوب تمام ناکامیهای ما خودمان هستیم انجام این کار آسان خواهد بود اما اگر مدام در پی نشان دادن مقصر و بیگناه جلوه دادن خودمان باشیم و به قولی روی صندلی قربانی بنشینیم الباقی داشتهها و خانواده را نیز خیلی زود از دست خواهیم داد.
درست در این نقطه است که یک مصرفکننده مفلس و بیکسوکار میگردد. آنجایی که ندانم کیستم؟ و ندانم از سر چه ندانمکاری این شده که همهچیز را به یکجا باختم؟ جواب همه این سؤالها روند حرکت اعتیاد است که بهمرورزمان همهچیز را گرفته و تدریجی به تباهی میرساند. آموزشهای جهانبینی خیلی دقیق و موشکافانه همهی ضعفهای یک مصرفکننده را تبدیل به نقاط قوت نموده و در طول زمان انسان را به باورهای واقعی میرساند و باعث تغییرات اساسی در نوع نگرش و اعمال و رفتار انسان میگردد
خیلی از افرادی که روابط خانوادگی و عاطفی خوبی نداشتند و با مشکلات زیادی روبرو بودند و پس از درمان توانستهاند خانوادهشان را بهدرستی حفظ نمایند و درصدد رفع اشکالات رفتاری خود برآمده و ارتباطشان را اصلاح نمایند و خانواده را بر پایه معرفت به دست آورده و به پایداری رسانده و باعث دلگرمی و قوت قلب برای زندگی و محفل خانوادگی خود شدهاند. اینان همانهایی هستند که به ارزش وجودی خود و خانواده پی بردهاند و از خواب گران بیدار شدهاند. تمام آموزشهای جهانبینی بر این مبناست که افراد از خوابآلودگی رهاشده و در بیداری با هوشیاری زندگی کنند تا بتوانند قدری روی نقاط ضعف خود مسلط شده و در عمان رفتارشان به تعادل برسند و درنهایت سازگاری، به زندگی با خانواده ادامه دهند.
حال میرسیم به اینکه افراد وقتی به تعادل میرسند یک کار مهم و اساسی دارند که بایستی به آنها توجه کنند مثل: کار، مسکن، تحصیل، تشکیل خانواده و یا حفظ خانواده و اینجاست که مبحث شیرین ازدواج ، خود را مطرح مینماید.
بله، همانطوریکه در کتاب آسمانی هم آمده ((الحمدالله الذی خلق ازواج کلها)) همهچیز از ازدواج به وجود میآید.
انسان از زمانی که خود را شناخت دیگر تنها نخواهد ماند. انگیزه ایجاد پیوند در پی رسیدن به آگاهی به دست میآید در ادامه باعث شکلگیری خواستههای معقول و عاطفی میگردد. زندگی آرام و بیدغدغه زوج خود را میخواهد تا به شراکت رسیده و درنهایت خوشبختی به بار بنشیند و نوع برتری را از خود به وجود آورد.
ازدواج در تمامی هستی مفهوم ارزشمند خود را دارد چه در انسانها چه در گیاهان و نباتات و حیوانات و جامدات، همه و همه در نوع خود پیوند را مقدس شمرده و این مرحله را بخشی از هستهای خود میدانند. حال اینکه در بین افرادی که به درمان رسیدهاند این موضوع صادق است اگر درزمانی که مصرفکننده بودند، ازدواج مقدر نشده دلایل خاص خودش را دارد اما پس از درمان با رسیدن به حال خوب لازم و ضروری است که به این مقوله نیز پرداخته و زندگی را هدفمند سازد.
بهدرستی که بخش مهم زندگی انسانها از موعد ازدواجشان شروع میشود و شکل حقیقی عواطف در طول زندگی مشترک رنگ واقعی میگیرد و انسان را به بزرگراههای سرسبز و خرم هدایت مینماید.
کلام آخر: اینکه انشالله در انتخابهایمان دقت نموده، بتوانیم بهترین زیستن را تجربه نماییم.یاحق
نگارنده:خانم فرخنده کمک راهنما
تایپ:خانم ستاره رهجوی خانم افسانه
ویرایش و ارسال:فاطمه همسفرکمک راهنما
- تعداد بازدید از این مطلب :
3263