ابتدا آقای ترابخانی فرمودند:
باید بدانیم این شال چه اهمیت و جایگاهی برای ما به وجود آورده است و همچنین با دقت و حساسیت خاصی در برقراری حرمتها و قوانین کنگره کوشا باشیم. ما هستیم که الگوی رفتار میباشیم ، ما در کنگره رفتوآمد و کار باهم نداریم، رهجوهای هم را دور نزنیم و جذب نکنیم ، خودمان با دیگران ازلحاظ تعداد رهجو مقایسه نکنیم ، اگر میخواهیم موفق باشیم باید قوانین را رعایت کنیم باید به همدیگر احترام بگذاریم.
بعضی وقتها با راهنمایی دیگر یا مرزبان دیگر یار و یارکشی میشود که این بسیار مضر و سم است اگر رهجویی پشت سر راهنمایی آمد و سخنی گفت پشت راهنما و مرزبان را خالی نکنید رهجو را برای خودمان تربیت نکنیم ،راهنماها مسیر زندگی را میتوانند عوض کنند.
کار باارزشتان را بیارزش نکنید مهم این است که حرفی که میزنیم چه وقت و چه زمان و در چه مکانی باشد ، برای تازه واردین سفر اولی و آخر سفر اولی و سفر دومی باید وقت بگذاریم ، راهنما فقط داخل کنگره ۶۰ راهنما میباشد و بهمحض بیرون رفتن دیگر راهنما نیست.
در ادامه دیدهبان محترم تشکر کردند از آقای مهندس و خانواده محترمشان که حدود ۲۱ سال در تلاش ، مطالعه ، تحقیق و کار با مراکز علمی هستند. در هر مرکزی سه پارامتر که شامل علم و دانش ، نیروی متخصص و منابع مالی میباشد اهمیت دارد همه مسائل به خصوص مالی برای ساختن شعبات اهمیت دارد .
منابع آموزشی آنهایی است که توسط آقای مهندس ارائه میگردد راهنما موظف است آموزشهایش مربوط به کتابها و سیدیهای کنگره باشد و باید حتماً در این چهارچوب عمل کنیم و در کل باید رعایت اصول و قوانین کنگره را اجرا کنیم.
در خصوص زمان حضور ، وضعیت ظاهری ، غیبت کردن و حرمتها نیز یک راهنما باید به رهجویش سفارش کند اگر میخواهیم موفق باشیم باید تعاون و همکاری داشته باشیم. مرزبانها مسئول کارهای اجرایی هستند.
سپس به اهمیت سی دی و موضوع بعد از چهار سال کمک راهنمایی اشارهکردهاند که کسی که دوره چهارسالهاش تمام میگردد به معنی ضعیف بودن نیست اگر نیاز داشت باشند میرویم و خدمت میکنیم ، میرویم و مرزبان میشویم چه عیبی دارد میتوانیم قویتر شویم.
اما این جلسه ، جلسه چهارم از دور دوم جلسه کمک راهنمایان جنوب کشور در نمایندگی سهروردی در تاریخ 13/10/1397 با نگهبانی دیدهبان محترم آقای ترابخانی و استادی دیدهبانان عزیز رأس ساعت10:30 برگزار گردید.
سخنان دبیر جلسه آقا جلال دستیار دیده بان:
آقای مهندس وقتی میگوید کنگره بهترین جای روی زمین است کاملاً درست است. کنگره بهشت روی زمین است واقعاً لذتبخش است و ما چند نکتهای که باید بیان کنم این است که اولین موضوع مربوط به تازه واردین میباشد. اولین کاری که یک تازهوارد باید انجام دهد این است که باید برای کمک راهنمایش بهطور کامل طریقه مصرفش و مقدارش مواد را توضیح دهد تاراهنما بتوانداو را به قسمت اوتی معرفی کند که چه میزان مصرف میکرده و هماکنون چه مقدار احتیاج به اوتی دارد.
کاری که این مدت دیدهشده این است ریزش در تازه واردین در بعضی از لژیونها زیاد شده است که بررسی کردیم متوجه شدیم که تغییراتی در پروتکل دادهشده و بعضی راهنماها اعمال نمیکنند باعث ریزش میگردد یا اینکه رهجو کامل برای راهنما بیان نکرده که چه مقدار مصرف میکرده است پس باید راهنما اطلاع کامل داشته باشد.
کار دوم اینکه باید راهنما از رهجو بپرسید که آیا در کلینیکهای دیگر پرونده دارد یا ندارد؟
این وظیفه راهنما است پیگیری کند، قبل از اینکه به قسمت اوتی معرفی گردد باید آن پروندهها بسته شود حتی اگر در شهرهای دیگر باشد به خاطر اینکه در سیستمها تداخل و به مشکل برخورد میکنیم بعدازاینکه پرونده بسته شد ، فرد به اوتی معرفی گردد.
راهنما باید به مصرف کردن قرص رهجو توجه خاصی داشته باشد چون اکثراً مشکلاتی برای رهجو و راهنما به وجود میآورد. راهنماهایی داریم که در کلینیکها مشغول هستند که این برای ما بسیار اهمیت دارد به خاطر اینکه هم به توصیه کلینیکها میتوانیم عمل کنیم و هم قوانین کنگره را میتوانیم اجرا کنیم و به افرادی میتوانیم نامه چندهفتهای بدهیم که بدانیم حتماً برنامه را درست انجام میدهد و سفر خوبی دارند.
دفتر رهجو یا دفتر کوچک و دفتر اوتی باید حتماً باهم هماهنگ باشد. طبق دستور آقای مهندس نوشتن نامه از طریق دبیر نباشد باید توسط خود راهنما انجام بگیرد. حتماً تازهوارد را برای تکمیل پرونده اوتی دنبال کنید و برایشان وقت بگذارید.
راهنما هیچ ارتباطی چه کتبی چه تلفنی با کلینیک نباید داشته باشد ما طبق قوانین حتی برای تازه واردین که سه جلسه را گذراندهاند برای جلسه توجیهی اگر یک دقیقه دیر آمد در را باید ببندیم چراکه همان اول کار باید متوجه شوند که کنگره بانظم و قوانین خاصی است و قوانین برای کسی که میگوید خوابم برد یا پول نداشتم بروم دارو بگیرم اینها توجیه نمیشود.
راهنما باید برخورد کند ، سفر اولیها مثل مورچههایی هستند که اطلاعات را به هم میرسانند پس یک راهنما اگر برای یک نفر پادرمیانی کند باید هرروز این کار را تکرار کند که مضر میباشد.
از مسئول اوتی و کلینیکها مشاوره نگیرید چون آنها نمیدانند ، ایجنت های محترم توجه داشته باشند آمار تازه واردین هرماه به مسئولی که معرفی کرده شده تحویل دهند و در مورد اپلیکیشن آمار و سیدیها بررسی میگردد و به آمار نشریات اضافه میشود.
سخنان دیدبان محترم آقای رضا ترابخانی
خیلی خوشحالم و از همه دوستان که از شعب جنوب و مرکز کشور و شعبه های اصفهان ، تشریف آورده اند،تشکر می کنم و خدا قوت عرض می کنم برای انجام این عمل عظیم و کارهای که انجام می دهند. امیدوارم همگی ما در راهی که انتخاب کرده ایم و قدم گذارده ایم، ثابت قدم و موفق باشیم و در این مسیر، پشتمان گرم است به خداوند و به آموزشهایی که می گیریم.امیدوارم؛ این راه را بتوانیم درک کنیم که کسانی که ناامید ورنجیده دل هستند و شاید یک سری از آنها آرزوی مرگشان را می کنند و یا خانواده هایی که در حال جدا شدن هستند و به کنگره پناه آورده اند، نجات پیدا کنند و ما هم سهم کوچکی در این راه داشته باشیم.
بازو های اصلی در این مسیر ، کمک راهنماها هستند و کار آنها بسیار با ارزش است .همه ما روزی ؛ یک مصرف کننده بودیم و مهمتر از همه یک انسان هستیم و جایگاه انسانی را با تمام خطاها و ضعف ها می شناسیم .چیزی که در کنگره به تک تک ما امید داد و کمک کرد، شناختن نقاط قوت و رسیدن به خود باوری بود.
چیزی که در کنگره به من یاد داده شد، قوتهایم بود و نه ضعف هایم!! نکته ای که در کنگره ؛ همه را به هم متصل می کند، ابتدا اشتیاق و در ادامه صداقت اینجاست. زمانی که به کنگره می آیم و نقاط قوتم را به من می گویند، آنجاست که در من شوق بوجود می آید، وگرنه قبلا از جامعه و حتی از خانواده خودم ،دنیایی از سرخوردگی ها را دریافت می کردم. پس افراد در کنگره ؛این قدر انگیزه پیدا می کنند ، که رها می شوند ، در مسیر انسانیت قرار می گیرند و تلاش می کنندکه کمک راهنما شوند و خودشان ناجی شوند.حالا این کمک راهنما ؛ وظایفی را به عهده دارد، در قبال دوستی ، در قبال صداقت، در قبال پیمانی که با خداوند می بندد. کارتونی که اکثرا با آن آشنا یی دارید به نام "پنوکیو" که فلسفه بزرگی در آن وجود دارد، اینکه هم فرشته مهربان و نگهبان داشت ، که او را به کارهای نیک شوق می داد و روباه مکار و گربه نره ، که در کارهای ضد ارزش، مشوق او بودند.
هر کدام ما که به کنگره می آییم، نسبت به جایگاهی که داریم ، برایمان حریم و حرمتی ایجاد می شود. باید یادمان باشد که راهنمای درمان موا د مخدر هستیم و نه راهنما و مشاور خانواده!!! افراد با یک عالمه تخریب وارد کنگره می شوند و دوست دارندبه تمام آرزوهایشان برسند،از طرفی من کمک راهنما می خواهم هر کمکی که از دستم بر می آید، برای او انجام دهم .اما شرط و شروطی دارد ، قواعد و مقرراتی دارد!!! اگر اینها را رعایت نکنیم ، بیشترین کسی که آسیب می بنید،خود ما هستیم و ناخود اگاه درگیر مسائلی می شویم ، که هم برای ما و هم برای رهجو تخریب دارد . برای ما پیش آمده که از روی دلسوزی ،خواسته ایم به فردی کمک کنیم ، ولی کنگره جایی نیست که دلسوزی به ما و بقیه کار دهد!!! باید من کمک را هنما خود دار باشم و یک سری از کارها را انجام ندهم. البته نه اینکه کمک نکنیم، بلکه راهنمایی هایم ، چهارچوب و قواعد کنگره باشد. آقای مهندس می فرمایند: آقایی که پایش می شکند و به بیمارستان مراجعه می کند، وظیفه پزشک درمان او است و یا اینکه او را هم زن بدهد..؟ در کنگره هم وظیفه ما خدمت هست ، اما در کنار چهار چوب و قوانین!!!
برخی از افراد به جایگاهی که می رسند، شروع به دستور دادن می کنند و در کنگره ما بسیار کم از این موارد داریم. اینکه راهنما بنشیند و به رهجو دستور بدهد را به ندرت داریم، چون اساس کار کنگره براساس عشق و محبت است و نه اینکه بخواهیم آدم جمع کنیم و یا به بقیه نشان بدهم که رهایی من بیشتر است!! یا شعبه ما پر بار تر است!!! این مسائل برای من مانند سم می ماند.
نقطه قوت کنگره ؛ احترام و ادب و محبتی است که بین افراد جاریست و این را راهنما می تواند به رهجو بر اساس نوشتارها و سی دی های کنگره ا نتقال بدهد.
یکی دیگر از نقاط قوت کنگره که افراد در آن تکامل پیدا می کنند، در جمع بودن است.
هر کدام از ما در جایگاهی هستیم، چیزی را می نویسیم و انجام می دهیم ، کامل انجام دهیم چون کنگره می گوید: راهنمایی فقط آموزش دادن نیست، بلکه اولین کسی که آموزس می گیرد،خود کمک راهنما ها هستند. راهنما باید خودش را در رهجو ببیند، قطعا راهنما نمی خواهد که مصرف کردن را از رهجو یاد بگیرد!خیلی وقتها فکر میکنیم که کامل هستیم و با دیدن افراد و صحبتها و رفتار انها، متوجه می شویم که این نیست و خیلی چیزها را از آنها یاد می گیریم.
موضوع دیگر؛ گوش دادن سی دی ها، دقت کنم که آیا برای این است که سی دی های بیشتری گوش کنم و یا به خودم ثابت کنم که پر بار تر شوم و یا نه ..؟ سی دی گوش می کنم تا اندیشه و تفکر و برخورد من به صراط مستقیم نزدیک ترشود!! نقاط ضعف و قوت خود را بشناسم و آنها را برطرف کنم! ما هر کاری در کنگره انجام می دهیم ،برای حال خوش خودمان است و منتی سر کسی نداریم. همه افراد محبت و احترام را دوست د ارند و باید به رهجو یاد بدهیم ،که به راهنماهای دیگر ،به ایجنت و مرزبان و هر هر جایگاهی احترام بگذارند. شاید ما وظیفه نداشته باشیم که به همه محبت کنیم و از برخی خوشمان نیاید ، ولی باید به همه احترام بگذاریم. باید به تازه واردین و خصوصا سفر اولی ها احترام بگذاریم و هوای انها را داشته باشیم. اگر سفر اولی هادرست تربیت کنیم و به رهایی برسند و در کنگره ماندگار بشوند، آنجا وظیفه ام را بدرستی آنجام داده ام، چون این اموزشها باید سینه به سینه انتقال پیدا کند و نسل بعد ، مکمل نسل قبلی باشند.
کمک را هنماهایی که لژیون هایشان را تحویل داد ه اند، بسیار برای ما قابل اخترام هستند و زحمات فراوانی انجام داده اند. باید همیشه برای آنها ارزش قائل شویم وخود ما هم روزی چها سال به پایان میرسد و باید لژیون را تحویل دهیم، پس جوری رفتار کنیم که دوست داریم باید با ما رفتار شود.
سخنان دیدبان محترم آقای مجید سلامی:
من می خواهم حسم را بگویم. من از در که وارد شدم و این تعداد کمک راهنما را دیدم به خودم گفتم این چهارمین گردهمایی کمک راهنمایان است و داشتم فکر می کردم روزی که آمدم به کنگره کلاً 4 راهنما بیشتر وجود نداشت و کنگره به این صورت که می بینید نبود.
وقتی از در آمدم خدا را شکر کردم و گفتم عظمت کار کنگره را ببینید. 21 سال پیش یک نفر حرکتی را شروع کرده و از 4 راهنما در آن زمان، الان به 1081 کمک راهنما در قسمت همسفران و مسافران رسیده است.
با راه درست، روش درمان درست، کار گروهی درست سیستم به خوبی کارش را انجام میدهد و نتیجهاش تعداد 4130 رهایی در سال 2018 میلادی است.
جدیداً در مطالعاتی که آقای رکنی و مرکز ملی مطالعات ستاد و آقای خدامی و آقای حاج رسولی به انجام رساندند، کنگره60 حدود 86 درصد ماندگاری در درمان دارد و این نتیجه بسیار خوبی است.
هر کسی با هر عقیده ای، با هر دین و مذهبی در گروه ما هست برای ما مهم نیست. هدف ما درمان اعتیاد و درست زندگی کردن است.
یکی از مسئولین دلیل موفقیت کنگره60 را دو مسئله کلیدی دانستند یکی اینکه وارد هیچ مقوله سیاسی و مذهبی نمیشویم و دیگری کنگره60 به خود متکی است یعنی از لحاظ مالی، خوده اعضا حامی هستند.
اگر این آموزشها درست در کنگره نبود و راهنماها این آموزشها را به رهجوهایشان انتقال نمی دادند و مسائل را باز نمی کردند (فقط اگر بخواهم به عنوان نمونه از لحاظ مالی بگویم) ما شاهد جشن باشکوه گلریزان نبودیم.
همۀ ما یک پیمان بستیم.
پیمان را با چه کسی بسته ایم؟ قسمت مهم آن است که من در پیشگاه قدرت مطلق پیمان می بندم که حافظ حرمت، اصول و قوانین کنگرۀ 60 باشم.
اصول و قوانین کنگره 60 چه می گوید؟ اگر ما خودمان سعی کنیم رعایت کنیم نه اینکه فقط حرفش را بزنیم. اگر من حرفی را به شما بزنم که خودم عمل نکنم اصلاً برای شما تأثیری ندارد.
من از آن دسته آدمهایی هستم که کمتر صحبت می کنم ولی سعی می کنم خیلی از مسائل را رعایت کنم و دیگران ما را می بینند. ماکه پیمان بسته ایم تماماً یک شخصیت حقیقی و یک شخصیت حقوقی در کنگره 60 داریم. این شال به ما شخصیت حقوقی داده است. این جایگاه است. الان اگر من از آقای ترابخانی دفاع می کنم دوست من هستند و سالهای زیادی هست که با هم هستیم. من از شالی که روی گردن ایشان است دفاع می کنم.
تمام ما طبق یک پروتکل حرکت می کنیم و هیچ کس هم اجازه ندارد از این پروتکل خارج شود. کسانی که برای بازرسی می آیند اگر کسی از پروتکل خارج شود گزارش می کنند و تحویل آقای ترابخانی می دهند و ایشان هم با آقای مهندس هماهنگ می کنند و کاری که بایستی انجام شود به انجام می رسد.
اوایل پایه گزاری کنگره در جلسات چهارشنبه جهان بینی 7 نفر بودیم. سه نفر آن بالا استاد، دبیر و نگهبان بودند و 4 نفر هم پایین بودیم تا به این نقطه رسیدیم.
به حرکت و عظمت کنگره احترام بگذاریم و کمک کنیم که همانطور که ما آمدیم و شما آمدید و به درمان رسیدید این مهم را برای دیگران نیز مهیا کنیم.
سخنان دیدبان محترم آقای احمد حکیمی:
سپاسگزار آقای مهندس هستم که اگر من امروز را تجربه میکنم یا همگی ما تجربه میکنیم، نتیجه زحمات ایشان و خانواده محترمشان است.
دراین فکر بودم که ارزش کاری که ما انجام می دهیم چقدر است؟
و اگر این متد نبود، تک تک ما درحال حاظر چه وضعیتی داشتیم و کجا بودیم؟ در چه حالی بودیم؟
اگر در شرایطی قرار گرفتیم و آن شرایط تعادل ما را بهم زد، پاسخ همین سوالات میتواند به ما کمک کند.
وقتی این جمع را دیدم یاد این پیام افتادم که در بعضی مراسمها خوانده میشود:
نگاهی به سماء بینداز واین تواناییها را نظارهگر باش که تلؤلؤ آن مانند همان الماسهای الهی است که در کف بحر و اقیانوس به خوابند و هرگاه بیرون آیند در مهمانی آن جز قدرت و توان الله را نمی توان بیابی.
الماسهای کنگره60 درخشش را در زمانهای حلقه های ناپیدای حیات به هستان و نیستان میرساند. اما این عشق پایانی ندارد زیرا دایره وار میچرخد و شعاع اضافه می کند و آنهایی که از بیرون نگاه میکنند میگویند درعقل نمیگنجد و این به تدریج اتفاق میافتد.
اگر امروز اینجا دور هم هستیم و این مطالب را عنوان میکنیم، به خاطر این است که این مسیر را با همت و با امنیت خاطر جلو ببریم.
به این جهت است که همه ما در کف بحر و اقیانوس فشارهایی را که به هر عضوی از این جامعه به عنوان یک الماس نگاه می شود و به فرمان استخراج می شود و این باید در جای خودش و در روی انگشتری برای دیگران قابل دید باشد و مقابل دید چشم مشتری قرار بگیرد. این اتفاق می افتد که چکار کنیم تا زنجیروار به هم کمک کنیم تا انسانها بتوانند در این چرخه قرار بگیرند و از جهان اعتیاد و از این وضعیت اسفبار بیرون بیایند.
برای طی مسیر مثل کسی که میخواهد گواهینامه رانندگی بگیرد تا اجازه پیدا کند که بتواند وسیله نقلیه را حرکت بدهد، باید این گواهینامه را داشته باشد که یک آیین نامه خواندنی دارد که پس از خواندن آن باید با یک وسیله نقلیه و بطور عملی آنها به اجرا درآورد.
حالا باید ببینیم آن فرد در اجرای آموزشها چقدر می تواند آموختههایش را به اجرا درآورد.
اصول و قوانینی داریم که همه ما می دانیم و می خواهیم در این مسیر اجرا کنیم. آنجا یک نفر نشسته و می گوید تو قبولی یا رد شدی. ولی اینجا آن نفری که هست پنهان است فقط خود آدم می داند و خدای خودش که این مسیری که در آن حرکت میکنی چه کسی قبول است و چه کسی نیاز دارد دوباره آیین نامه را بخواند و بیاید و شاید بارها باید بخواند واجرا کند تا آن اجرای درست مورد قبول واقع شود.
اصولا ساختار انسان طوری است که با نیروهای درون در کشوقوس است و تمایل دارد قدرت و توانی که بدست می آَورد را حفظ کند و گسترش بدهد و زیاد کند.
اگر توازنی بین بدست آوردن و خرج کردن نباشد، انسان را از تعادل خارج میکند.
ما در هر شعبهای که بخواهیم تعادل را ببینیم، این تعادل مانند مثلث دانایی مؤثر باید در آن شعبه حاکم باشد یعنی ضلع ایجنت با ضلع مرزبان و ضلع راهنما.
که اگر این اضلاع باهم در توازن باشند، آن شعبه دارای تعادل است و اگر هر کدام از این اضلاع بخواهد ضلع خودش را بکشد و باعث شود ضلع دیگر کوچک بشود، اثر گذار نیست.
برای اینکه این اتفاق بیفتد هرکدام از این اضلاع باید کار خودشان را به درستی و به دقت انجام دهند و پیامد آنرا بدانند.
این قایقی که در آن قرار داریم یک ناخدا دارد با یکسری مسئولیتها که حفاظت و نظارت میکنند و کارهایشان را انجام می دهند مثل ایجنت و مرزبان و در آن کشتی کالای با ارزشی هست که آنها راهنما و رهجوها هستند که باید به مقصد برسند.
کشتیها در اقیانوس وقتی حرکت میکنند و مستقیم به دل امواج نمیزنند،بلکه از کنار موج رد میشوند و در تلاطم موج انرژی خودشان را صرف نمیکنند و به هدر نمیدهند.
ما چکار کنیم که به مقصد برسیم؟ رهجو وقتی وارد کنگره میشود یک ماده خام اولیه است. این ماده را اگر بخواهیم قابل مصرف کنیم باید در قالب قرار بدهیم و تا تولیدی بدرد بخور داشته باشیم و گرنه از آن ماده خام اولیه هیچ کار بر نمیآید و قرار دادن در قالب دست راهنما است.
اگر از خودمان سوال کنیم که ما چطور به کنگره راه پیدا کردیم؟ چه نیرویی ما را هدایت کرد؟
مثلا من سر لژیون با رهجوها نشستهام میبینم یک نفر برگه بدست من را انتخاب کرده و جلو می آید.
این شخص چه مسیری را طی کرده تا به من رسیده است؟
این مسیر دست چه کسی بوده است؟
چه نیرویی او را هدایت کرده است؟
واین ارتباط چگونه برقرار شده است ؟
آن فرد در لژیون مینشیند، من اگر درست و اصولی به این قضیه نگاه نکنم، این ماده اولیه را در قالب قرار نمیدهم.
در مسئله نیکوتین و ورزش دقت کنیم که رهجو خداوند را در راهنمایش میبیند. راهنما هم باید خودش را در رهجو ببیند
سوخت وانرژی اینکار مگر غیر از عشق و محبت هم میتواند باشد؟
پیمانی که امروز بستیم یک شاخصی است که همه بتوانیم بهره لازم را اول خودمان ببریم و انشاالله بتوانیم به دیگر انسانها هم کمک و یاری برسانیم. از همه شما سپاسگزارم.
سخنان دیدبان محترم آقای علی خدامی:
آقای مهندس بارها و بارها تأکید میکنند کنگره ۶۰ باید آکادمی شود این آکادمی شوخی نیست این آکادمی تشکیل میشود ،دیگر اینکه زبان انگلیسی که باید زبان اصلی تدریس شود و علم و دانش کنگره ۶۰ منتقل شود حالا چه کسی باید این مطالب را منتقل کند آیا پزشکان باید این کار را انجام دهند حتی قدیمی ترین پزشکان ما هم مثل کمک راهنمایان به دانش کنگره مسلط نیستند ، این را گفتم که ما باید خیلی جدی زبان انگلیسی را فرا بگیریم به زودی این آکادمی تشکیل خواهد شد و این آکادمی به زودی معلم لازم خواهد داشت از همه جای دنیا قرار است بیایند و ما باید زبان انگلیسی را بلد باشیم.
لژیون برای صحبت کردن سفر اولی هاست سفر اولی باید صحبت کند ، من 5 دقیقه آخر را صحبت می کنم ولی بسته به شرایطش، کمتر یا بیشتر ۱۰ دقیقه یا ۱۵ دقیقه بیشتر ، والله من راهنما از صحبت کردن رهجو متوجه میشوم رهجو در چه وضعیتی هست از صحبت کردنش متوجه می شونم سی دی گوش کرده یا نه از وادی چیزی یاد گرفته یا یاد نگرفته جهانبینی کنگره ۶۰بر وی تاثیر داشته یا نداشته است.
مسئله بعدی اهمیت حضور غیاب هست که جدیدا درهمه شعب انجام میشود به قدری این مسئله مهم است یعنی واقعاً شگفت انگیز است.کسی که دیر به کنگره می آید وقتی رها بشوند میرود و دیگر نیستند ، کسانی که مرزبان و کمک راهنما می شوند و آنهایی که خدمتگزار می شوند کسانی هستند که قبل از ساعت پنج در جلسه حضور دارند و جالب اینکه این حضور و غیاب فرهنگ سازی میکند که همه عادت کنند به زودبیایند.
مسئله بعدی راجع به ویلیام وایت هست که میدانیم بچه های سفر اولی بعد از دو ماه میتوانند وارد سفر سیگار بشوند میدانید چرا دو ماه برای اینکه سازگاری OT که انجام شد می تواند وارد سفر سیگار شود یعنی آقای مهندس گفتند که سفر اولی ها بعد از دو ماه میتوانند وارد لژیون ویلیام وایت شوند ولی متاسفانه بعضی از راهنماها بیشتر از آقای مهندس تشخیص میدهند، سیگاریک آنتی ایکس است ،مگر نه اینکه ما تمام آنتی ایکسها را حذف میکنیم مگه نه اینکه میگوییم حشیش یا تریاک یا قرص و غیره ،همه را قطع کند سیگار هم آنتی ایکس است سیگار واقعاً مثل یک پارازیت عمل میکند OT و DST با این قدرتش میخواهد سیستم را راهاندازی کند ولی سیگار نمی گذارد.
امتحان ویلیام وایت هم ماهی یکبار داره انجام میشود و همه دوستان بیایند امتحان بدهند و راهنمای ویلیام وایت هم باشند که شاگرد های خودشان بیایند داخل لژیون ویلیام وایت و درمان سیگار خودشان را انجام بدهند.
آن راهنمایی که راهش دورتر باشد باور کنید عشق بیشتری دارد لذت بیشتری هم دارد دنبال راه نزدیک نباشید که بگوید اگر میخواهم راهنما شوم همین شعبه نزدیک منزل خودمان باشد کسی که صد کیلومتر دورترمیرود لذت بیشتری میبرد آنکه با لژیون صد کیلومتر فاصله دارد باور کنید انرژی بیشتری دارد حالا این انرژی از جایی می آید که من و شما نمی دانیم و واقعا لطف خداوند است که شامل حال همه ما شده است که بتوانیم در کنگره ۶۰ خدمت بکنیم و لذت ببریم.
سخنان دیدبان محترم آقای کامران شریفیان:
سلام دوستان کامران هستم یک مسافر
عرض ادب و احترام دارم خدمت همه عزیزان بویژه پیشکسوتان و اساتید بزرگ خودم که امروز در خدمت این اساتید هستیم .
خیر مقدم عرض می نمایم خدمت همه عزیزان و راهنمایان قسمت مرکز کشور که امروز قدم روی چشمان ما نهادید و به نمایندگی سهروردی تشریف آوردید.
همگی خیلی خیلی خوش آمدید و امیدوارم این نشست ها و همایش ها ادامه دار باشد و شاهد اینگونه گردهمایها باشیم .
امروز پیامی برای بنده تداعی شدبا این مضمون که،روزی شکوه و عظمت سپاه را در جای دیگری حتما به نظاره خواهیم نشست و این گردهمایی تداعی همان شکوهی است که وعده آن داده شده بود، برای من و شما که با تاریکی میجنگید تا نور و روشنائی را به دیگران هدیه دهید.
واقعا امروز این شکوه و عظمت را شاهد هستیم و درشگفت از رحمت و قدرت خداوند که اینقدر سایه لطف و رحمت خودش را بر سر تک تک ما می گستراند و امیدوارم این رحمت همیشه باشد و ما شاهد رشد بیشتر کنگره و شعب کنگره در سراسر کشور باشیم.
در ادامه جلسه مسافر علی کاظمی به عنوان دستیار دیدبان، انتخاب شدند.
با تشکر از عزیزانی که در تهیه این گزارش با ما همکاری داشته اند.
تنظیم : مسافر ابوالفضل
وب نمایندگی سهروردی