اگر به سیر تکاملی کنگره نگاه کنیم کاملاً این را متوجه میشویم کنگره در این بیستویک سال سیر تکاملی آن خیلی بیشتر از این حرفها بود یعنی سرعت خیلی زیادتر بود و ما خیلی جاها را هم دیدیم حتی ان جی او های دیگر که به سیر تکاملیشان نگاه بکنیم اصلاً رشد و پیشرفت نکردند ،مثلاً همین ان ای که تا به الآن میتوانیم مثال بزنیم که در هفتاد سال پیش مانده است.کتابها و تألیفهایش و راهکارهایی مال هفتاد سال پیش هست و در همان هفتاد سال قبل مانده هست حتی دو هفته هم نیامده است جلو،من خودم در آن ای بودهام .شعبه پرستار که رسید به اینجا من قبلش،خودم کلاسهای آن ای که میرفتم بعداً آمدم کنگره بعد از پنج یا شش سال برگشتم همانجا کلاسهای کنگره گذاشتم آنجا در همان مرکز ان ای،اینکه ان ای جواب نمیدهد چون اصلاً بهروز نیست من نمیگویم ان ای خوب نیست ان ای عین بنز صد و هفتاد هست،بنز صدوهفتاد یادتان میآید که زمان خودش خیلی عالی بود ،همه نگاهش میکردند و آرزو میکردند که با آن کس بگیرند خیلی پیشرفته بود ولی الآن الگانس آمده تازه از الگانس هم چند سال گذشته این هست که در آن سیر مانده است .چرا مانده است؟برای آنکه ورودی ندارد ،یا به قول آقای مهندس بزرگتر ندارد.
در کنگره ما هفتهای حداقل یک سی دی داریم یعنی یک عدد سی دی بیرون میدهد البته بیشتر هم دارد.هیچکدام از این سیدیها چه سیدیهای آقا امین و چه سیدیهای آقای مهندس تکراری نیست ، ان ای یک کتاب دارد همهاش هم تکراری است،در زمان خودش خیلی خوب بود ولی پیشرفت نداشتند چرا؟ چون ورودی نداشتند ،به هر استخری حوضچهای یا دریاچهای و یا دریایی آب وارد نشود خروجی نمیتواند داشته باشد که الآن تقریب در قسمتهای دیگر به این مسئله رسیدند که چون ورودی ندارند ،مطلب جدید ندارند چون به آن تزریق نمیشود،الآن مطالبی را که آقای مهندس میگوید در سیدیها ،این مطالب به قول خودش همین نمیآید بیرون که مشابه ندارد اصلاً.خیلی وقتها مثلاً یکی از بچهها کتاب میآورد و میگوید مثلاً یک خطش شبیه حرفهای آقای مهندس هست ،شبیه حرفهای کنگره هست ،که با تعجب یک خط از یک کتاب که مثلاً تازه یک زره شبیه مطالب در کتاب شصت درجه هست یا شبیه سیدیهای آقای مهندس هست.منظور این هست که اگر کنگره این سیر و سرعت را دارد به خاطر ورودی آن و به آن تزریق میشود که با چه سرعتی کنگره دارد میرود جلو که اگر یکذره 5:43 واقعاً عقب میمانیم.من پسازاینکه دو سال کنگره شروعشده بود من آمدم و وارد کنگره شدم خوب از همان ساختاری که آن موقع داشت و الآن از زمین تا آسمان فاصله دارد همان برگه ها هست کدام برگ هست؟
ادر طبیعت وقتی نگاه کنیم تمام میوههایی که الآن در دسترسمان هست جنگلی بودند بعد این میوهها را آوردند اهلیشان کردند چه طور اهلیشان کردند؟ تربیتشان کردند،الآن پرتقال تامسون که کسی بوده است که پرتقال وحشی را اهلی کرده است یعنی از دانش و روح خودش در آن دمیده است ولی روح انسانها ،خودشان نمیتوانند کاری بکنند حیوانات تربیت میشوند ولی باید روح انسان در آن دمیده بشود اگر روح دمیده نشوند دیگر آنها تربیت نمیشوند و وحشی هستند.ولی آنچه مسلم هست منظورم این هست که بذر کنگره بذر اول آن بوده ولی الآن هی کاشته شده و برداشتهشده و با هر بار کاشتن برداشتهشده و با هر بار کاشتن هی اصلاحشده و باز هم دارد میشود و باز هم همان حرکت اصلاح شدهن در کنگره وجود دارد که تا الآن رسیده به این روز و تا اینجا هست . من زمانی که سفر خودم را آغاز کردم و سفر اول بودم،سفر دودی بود.دود یعنی چه؟ اینکه تریاک را میکشیدیم و دودها را میشمردیم ،حالا به وضعیت نفس بستگی داشت آن تعیین میکرد چقدر بزنیم دود من سی میلیگرم تریاک بود در آن سفر آقای مهندس گفت که این جوری نمیشود،درستش کن و گفت بیا وزن کنیم چقدر هست ،که اصلاً معیار دقیقی نبود و مسئلهای داشتیم در مورد خورد کردن تریاک کلاً کشیدنش یک معضل بود و خوب سر ساعت باید جاگیر میآوردیم و میکشیدیم حالا این کشیدن و دود راه انداختن در خانه هم یک معضل بود و معیار و اندازه گیرش یک چیز بدتر بود و باز دوباره خورد کردنش هم باز یک چیز دیگری بود.تهیه کردنش آسان بود ولی هر دود که میگرفتیم با دود دیگر آن فرق میکرد و باز به این مشکل میخوردیم که هیچکداممان سفرها استاندارد نبود که کاملاً درست باشد.
در جو آن موقع که رسماً در کنگره داشتیم تریاک را ترویج میکردیم. آقا برو تریاک بخر و بکش آن هم در زمان اعدام و همهی اینها دور و بر کنگره بود هرکس میامد یک نظریه میداد و حالا با همهی این حالا بیاید یکی اعلام بکند که تریاک دارو هست،خیلی سخت هست همین نظریه را جا انداختن خیلی سخت هست و در ادامه تا جایی رساندیم که الآن رسماً دولت باید تریاک بدهد.
تریاکی کاملاً بهداشتی همه چیزش مشخص هست خیلی تمیز و از همه مهمتر که بچههایی که در لژیون خود من بودند میرفتند بخرند شیشه هم پیشنهاد میداد خوب مشتری بود دیگر و او هم کاسب بود.نهایت ،نهایتش که کلینیکی خیلی گیر باشد که دفعه بعد دیگر نمیفرستیم آنجا که 11:31.این مراحلی هست که تا الآن گذشته و الآن میروند راحت اوتی را میگیرند یک داروی واقعاً عالی و یکنواخت و اثربخشی خیلی بهتر بدون داخلی و قاطی کردند ،اینها را همه کنگره رساند به اینجا.شعبه پرستار اولین نمایندگی کنگره هست.شعب کنگره فقط آکادمی بود و شعبه انقلاب که بسته شد و متعلق به ان ای بود.و این شعبه (پرستار) اولین نمایندگی کنگره بود که از پارک پرستار شروع شد.زمانی بود که کنگره را پلمپ کردند.بعد به آقای مهندس گفتم رهجوهای من چی کار کنند ،تحت درمان هستند ،گفتند یکجایی پیدا کن برای خودت هم خوب باشد.خانهمان نزدیک پارک پرستار بود و بچهها را جمع میکردم آنجا و بعد هم که باز شد ما اینجا بودیم،بعد پایه شد که نمیشد جمع کنیم اینجا را از همان پارک پرستار فکر کنم نزدیک هفت نمایندگی شد.اول خود پرستار در چهارصد دستگاه ساختمان ان ای رفته بودیم بعد همین مکان را گرفتیم بعد که اینجا که آمدیم بچههایم هم آمدند و شاید نود درصد که در پارک پرستار بودهاند الآن راهنما هستند.
نزدیک بیستتا سی تا از بچهها همهشان راهنما شدند. الآن خرمآباد یزد و سمنان هم شعبه هست که اینها همه بچههایی هستند که در پارک پرستار باهم بودند .کنگره این جوری آمد جلو و دایره اضافه کرد و خوبی آن این بود که هر دایرهای که اضافه کرد و خوبی آن این بود که با هر دایرهای که اضافه کرد بهتر و اصلاحتر شد.خیلی جاها دایره اضافه میکنند ولی با هر دایرهای که اضافه میکنند کیفیتشان میاید پایینتر ،ما با هر دایرهای که اضافه کردیم در کنگره کیفیتمان بهتر شد و این خیلی مهم هست.ما در قسمت تیراندازی من فکر کنم شش تا باشگاه عوض کردیم تا اینکه تختی را گرفتیم هر جا میرفتیم یک بهانهای میگرفتند که بچههای شما سیگار کشیدند اینجا آمپول افتاده است ولی گفتم که اینها اصلاً شربت میخورند قبول و درک نمیکردند.
خوشبختانه هر چه شعاع پیدا کرد باکیفیتتر شد و کاملتر شد و باز هم خواهد شد من که میگویم به این خاطر هست که قدرش را بدانیم به این خاطر هست که قدرش را بدانیم یک چیز که خوب هست اگر ما قدرش را نداند از آدم گرفته میرود .من که خودم سلامتی داشتم و قهرمان جودو بودم قدرش را ندانستم و مصرفکننده شدم خیلی راحت بقیه مسائل هم همین طور هست.اصلاً من یک موتورگازی و یا دوچرخه قراضه دارم اگر این را قدرش را بدانیم تمیزش کنیم به آن برسیم مواظبش باشیم این میتواند تبدیل به بنز الگانس شود یعنی پتانسیل آن رادارم تبدیل به بنز الگانس کنم ولی اگر قدرش راندانم یعنی اینکه این از من گرفته میرود یعنی اگر در همهی زمینهها اگر قدر هر چیزی را بدانیم یعنی باید خیلی اطاعت کنیم .
اینها را که دارم میگویم اول برای خودم یادآوری میشود که خودم باز یادم نرود که با چه وضعی آمدم کنگره و کنگره با چه وضعی آمدم کنگره و کنگره چه کمکی به من کرده و همیشه بتوانم قدردان زحمات کنگره هم باشم .انشا الله که بتوانیم از این فرصت که کنگره واقعاً یک فرصت هست این را هم برای خودم و دوستان میگویم که بتوانیم از این فرصت، که کنگره واقعاً یک فرصت هست این را هم برای خودم و دوستانم میگویم که بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم چون فرصت اکثراً کم داده میشود و یا داده میشود و زود گرفته میشود فرصتها یک انرژی هستند ،زود از دست میدهد مگر اینکه سریع از آنها درست استفاده کنیم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکر هستم.