جلسه ششم از دور دهم سری کارگاههای آموزش خصوصی کنگرهٔ 60 روزهای سهشنبه ویژه آقایان مسافر مورخ 97/8/15 به استادی کمک راهنما مسافر قاسم و نگهبانی مسافر داود و دبیری مسافر سعید با دستور جلسه رابطه یادگیری با معرکهگیری رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از اینکه حضور دارید و اینکه اگر حضور نداشتید جلسهای هم نبود، من با خودم عهدی بستهام که هرزمانی که استاد جلسه شدم چندکلمهای در مورد فردی که وارد کنگرهٔ 60 میشود و میخواهد هدفی را دنبال کند تا به سر مقصد منزل که رهایی است برسد، کنگرهٔ 60 اینگونه است زمانی که هدف من رهایی است باید قبل از ساعت پنج حاضر باشم اگر نباشم یعنی توفیق رسیدن به رهایی را ندارم و یک جای کار من مشکل دارد، خوشبختانه در نمایندگی اکثراً رأس ساعت پنج حضور دارند.
زمانی که من آموزش بگیرم در حال دریافت آموزش و اجرایی کردن آموزشها کسب لذت میکنم و باعث میشود که بیرون از کنگرهٔ 60 با خودم زمزمه کنم و در درونم در حال مشارکت کردن باشم و این مشارکت من را از حاشیهها دور میکند و اجرایی کردن آن باعث میشود زمان زندگی کردن من درراه درستی مصرف شود، اما زمانی که آموزشها را بگیرم ولی مشارکت نکنم در زندگی هم به آنها توجهی ندارم و آموزشها را اجرایی نمیکنم زمانی هم که وارد لژیون میشوم به هم لژیونیها نگاه میکنم و میبینم که آنها خوب شدهاند اما من همان آدم قبلی هستم در این شرایط است که من میآیم و به دنبال مقصر میگردم و مطمئن هستم که من مقصر نیستم کافی است که یک سؤالی از من بپرسند مثلاً حالت چطور است؟ با این سؤال درون مکن به هم میریزد زیرا میدانم چقدر مشکلدارم و این را در درون خودم نگه میدارم تا زمانی که کاسه صبرم لبریز شد شروع میکنم به معرکهگیری و دیگران را دور خودم جمع میکنم و شروع به بدگویی دیگران میکنم
زمانی که من و شخص دیگری صحبت میکنم در باب هر موضوعی که باشد تا زمانی که جواب منطقی برای صحبتهای منطقی او داشته باشم مشکلی نیست امّا زمانی که دیگر جواب منطقی را نداشته باشم شروع میکنم به داغ کردن و به هم ریختن و معرکهگیری کردن که دلیل اصلی این مسئله ریشه در جهالت و نادانی من دارد. رابطه بین یادگیری و معرکهگیری این است که اگر یادگیری را تبدیل به دانایی و دانایی مؤثر نکنم به سمت معرکهگیری سوق داده خواهم شد.
نگارنده: مسافر محمد
تایپ و ویراستار: مسافر عباس
عکاس: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
2496