سیستم ایکس : به مجموعه ناقل های عصبی یا نرون های مغذی و ناقل ها که اطلاعات را از یک نرون به نرون دیگر منتقل میکنند سیستم ایکس می گویند .
آنتی ایکس : به کلیه مواد مخدر ،محرک ،توهم زا ،الکل و کلیه قرص های روان گردان و داروهای اعصاب و روان و هر چیز دیگری که روی سیستم ایکس انسان تخریب ایجاد میکند و کارکرد آن را مختل ساز آنتی ایکس میگویند.
لیلا مسافر نیکوتین :
سیستم ایکس آنقدر ناشناخته است که آقای مهندس اسم آن را سیستم ایکس گذاشته اند و فرمودند :در زمان ترکهای قبلی برای من شیرینی شیریننبود ،گل بو نداشت ،حالم خیلی خراب بود .
میگفتند معتاد اراده ندارد و نمیدانستند که سیستم جسم تخریب شده و باید بازسازی شود .من وقتی شروع به سفر نیکوتین کردم تغییرات زیادی داشتم ،پوستم خیلی خوب شد. افکار و اندیشه منفی هم تخریب ایجاد میکند .
رخساره مسافر نیکوتین : وقتی ناقل های عصبی و هورمون ها از تعادل خارج شوند سیستم ایکس به هم میخورد و متوجه میشوی که بیمار هستی ،یک جایی که همه خوشحال هستند تو ناراحتی ،چیزی شبیه به خماری مصرف کننده است که برای همسفر همان سیستم ایکس است که نمیتوانم خودم را با شرایط وفق دهم و نشان دهنده تخریب من است که با مصرف نیکوتین تخریب بیشتر شده .
راهنمایمحترم سرکار خانم اعظم :
ما مسافران نیکوتین باید در قسمت همسفری به شکل بی سیم حالمان خوب شود، یعنی اندیشه و خلق و خو اگر درست شود بقیه اضلاع همدرست میشود ،باسیم استفاده از شربت است .
اگر نگاه خوبی داشته باشیمهیچ وقت روان ما به همنمی ریزد ،روح و روان آزرده نمیشود ،همه چیز از فکر ما و نوع نگاه ما شروع میشود .
آقای مهندس فرمودند : ما انسان ها مانند پری هستیم ،انگار روی امواج سوار هستیم و با مسائل کشیده میشویم به ته لجن ها و تا دوباره بتوانیم خودمان را بکشیم بیرون زمان میبرد . اینخیلی نکته ظریفی است که با خواستی که داریم میتوانیم خودمان را بیرون بکشیم ،خیلی ها از پا نمی افتند خیلی هممسائل دارند ولی همچنان در حال حرکت هستند چون خواست دارند .انگار گوشه ای از نور را دیده اند و میخواهند به منبع نور برسد.
زندگی میتونه خیلی قشنگ باشه ،بستگی به نوع نگاه من دارد ،تغییر نگاه خیلی مهماست .اگر تغییر نگاه نباشد ،تغییر در انسان امکان پذیر نیست .
اگر در کنگره باشم و همان آدم قبلی باشم انگار که توی تاریکی گیر کرده ام ،این رو باید در خودم پیدا کنم .
تغییر در سخن راحت است ،اما خودم میدانم که در درونم تغییر اتفاق افتاده یا نه و اطرافیان هم از جهان بینی بیرون متوجه تغییر میشوند .
اطلاعات و دانش بسیار قوی در اختیار ما هست .وقتی از لژیون خارج میشوم باید استاد درون خودم باشم و چیزی که شنیدم را به عمل برسانم .
مانقش استادی را در کنگره خیلی خوب یاد میگیریم ،اگر بخواهی براشت هایت در کنگره تغییر میکند ،اگر حال خوب را ذره ای تجربه کرده باشی، نباید بگذاری کسی آن را از بینببرد ، یا با یک فکر خراب از بین برود .باید از آن محافظت کنی ،همانطور که در کنگره نگهبان داریم باید نگهبانخودت باشی .سیستمشبه افیونی ما با افکار و اندیشه خیلی آسیب دیده ،حتما باید ورزش در برنامه باشد ،مرتب باید سی دی گوش کنیم .
سوالات مسافرین نیکوتین از راهنما :
۱. حس حسادتی که قبل از کنگره داشتم و با آموزش ها از بین رفته بود باز همبرگشته ،چرا؟
توقف جهان بینی اتفاق افتاده و برنامه های آموزشی شما کم شده و سی دی گوش دادن کم شده .برای هر سی دی که گوش میکنید باید کلید واژه بگذارید تا یادآوری شود و فراموش نکنید ،برای هر سی دی دایره المعارف درست کنید که در این سی دی درباره چه چیز هایی صحبت میشود .
هر چیزی مثل حسادت زیر مجموعه ای دارد به طور مثال یکی از زیر مجموعه های حسادت ،ترس است . اینساختارها را باید یاد بگیریم و بشناسیم .در توقف جهانبینی خود سرزنشی نداشته باشم ،با حس هایم دوست باشم و سرکوبشان نکنم .با حس حرف بزنم ،حس گیرنده است ودر حال جمع آوری اطلاعات است .مثلا من الان در این شرایط قرار گرفتم از کدام سی دی باید استفاده کنم .
۲. چرا مطالب در ذهنم نمیماند ؟
به ضمیر ناخوداگاهت هر چیزی که بگویی باور میکند ، ذهنت باید خالی شود باید یک سری کارها انجام بدهی و به این باور برسی که تو میتوانی ،وقتی کلی نیروی منفی داری و چراهای زیادی در ذهن تو هست جایی نمیماند ،ظرفت باید خالی شود ،با آشغال هایی که داری نمیتوانی مطلبی یاد بگیری ،باید بیرون ریزی داشته باشی ،شهر وجودی ات باید خالی باشد تا دانش کنگره را فرا بگیری .
۳. آیا ظرف وجودی یکدفعه خالی میشود ؟
خیر .آرام آرام .هر چیزی که یه دفعه ای باشد تخریب ایجاد میکند.
۴.با وجود آموزش های کنگره و تمرینهای زیاد ،وقتی کسی چیزی به من میگوید که خوشم نمی آید گاهی ناراحت میشوم و کنترل از دستمخارجمیشودو از خودم عصبانی میشوم و دیگران در مقابل سکوتم سوء استفاده می کنند.
علت چیست ؟
فکر سوء استفاده، ساختار غلط من است .هر چیزی باید در تعادل باشد ، سکوت دانا فریاد اوست .آدم دانا خیلی جاها سکوت میکند .
ما دیگرانرا نمیتوانیم تغییر دهیم ولی من که در حال آموزش گرفتن هستم و از من انتظاری است که طرف مقابلم را در آن جایگاه بپذیرم ،پذیرش مثل خاکی است که هر بذری در آن بکاری رشد میکند .
توقع نداشته باشم ،وقتی کسی چیزی ندارد به من بدهد منچه انتظاری از او دارم !!!
ما همه هنرمند هستیم مثل یک سفالگر با دستهای خود نقش دلخواه را به سفال میدهیم .
روحیه طلبکاری نداشته باشیم ،قیاس را کنار بگذاریم .
خودم با خودم درگیرم و درباره آدم ها در ذهن خودم بحث میکنم ،یکجایی باید stop کنم ،اینانرژی ها را راحت به دست نیاوردم .زندگی یک فرصت است. معلوم نیست که کوتاه است یا بلند باید از آن استفاده کنم .اول باید عشق به خود داشته باشم نه اینکه منیت داشته باشم ،باید پر انرژی باشم .
تهیه گزارش : سپیده مسافر نیکوتین
- تعداد بازدید از این مطلب :
1416