در تعریف بیماری اعتیاد ازنظر کنگره 60 واژهای هست به نام جایگزینی. بهطوریکه کنگره60، اعتیاد را یک بیماری جایگزینی میشناسد که در آن مواد افیونی جایگزین مواد شبه افیونی تولیدشده در بدن میشوند و بهمرور باعث ازکارافتادن سیستمهای تولیدکنندهی آنها میشود اما واقعاً این جایگزینی چیست و اصلاً چرا باید اتفاق بیفتد؟
برای پاسخ به این سؤال نیاز است تاکمی ریشهایتر موضوع را واکاوی کنیم. در جهان ما، یکی از کلیدیترین و بااهمیتترین چیزهایی که وجود دارد مقولهای است به نام انرژی؛ زیرا تمام موجودات این جهان برای بودن نیازمند آن هستند. انرژی تحت قوانین ثابت و مهمی قرار دارد که نشان از اهمیت این گوهر حیات است. میزان انرژی در جهان یک مقدار معین و ثابت است که نه از آن کاسته میشود و نه به آن افزوده میشود و این باعث به وجود آمدن مهمترین قانون، یعنی قانون بقای انرژی است. «انرژی در جهان مقدار ثابتی است که نه از بین میرود و نه به وجود میآید و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود.» کاملاً واضح است وقتی از چیزی فقط مقدار معینی داشته باشیم، باید برای نحوه مصرف و توزیع آن، سیستمهای نظارتی بسیار قوی داشته باشیم. برای مثال اگر نیاز مردم گندم باشد هر چه بیشتر بکاریم نیاز تعداد بیشتری رفع خواهد شد. حال اگر تولید ممکن نباشد، فقط از طریق اصلاح الگوی مصرف میشود آن را مدیریت کرد. این نوع مصرف و مدیریت انرژی عامل اصلی تعیینکنندهی بقا و یا از بین رفتن در موجودات عالم است.
با این مبحث باز ضرورت بررسی یکی دیگر از قوانین مربوط به انرژی احساس میشود، قانون صرفهجویی انرژی که این قانون در تمام موجودات عالم بهطور خودکار انجام میشود و تنها انسان است که قسمتی از انرژی خود را به اختیار مصرف میکند. بهطور مثال در جهان سه نوع متفاوت از گربه وجود داشته است که یک نوع همیشه دارای موهای بلند و نوع دوم همیشه دارای موهای کوتاه و نوع سوم در تابستان موهای کوتاه و در زمستان موهای بلند داشتند که از این سه نوع تنها مدل سوم باقیمانده است و دوتای دیگر به علت ناتوانی در مدیریت انرژی از بین رفتهاند.
بدون شک بدن انسان یکی از هوشمندترین و کاملترین سیستمها و مکانیسمهای موجود در هستی است که به بهترین شکل ممکن قوانین موجود در طبیعت را اجرا میکند. پس این قانون صرفهجویی در انرژی هم تمام و کمال در بدن انسان اجرا میشود. برای ورود به موضوع اجازه بدهید مثالی ذکر کنم. اگر هرکدام از ما دست خودمان را از قسمت آرنج که یک مفصل تاشو هست آتل ببندیم و گچ بگیریم و پس از مدتی آتل را بازکنیم، با توجه به مدتزمان این اتفاق، مفصل آرنج دست خشکشده و قادر به حرکت نخواهد بود. دلیل این اتفاق دقیقاً همان صرفهجویی در انرژی است و سیستم هوشمند بدن انسان به این نتیجه میرسد که این مفصل قادر به حرکت نیست، پس چتر حمایتی خود را از سر آن برمیدارد و آن سرویسهای لازم را به آن ارائه نمیکند. حال از این نقطه پلی میزنم به موضوع اصلی بحث یعنی همان جانشینی مواد افیونی در بدن انسان.
در نظر بگیرید که فرضاً بدن انسان سالم تولید روزانه ۱۰۰ واحد مواد شبه افیونی و ضد درد را برای کلیه مصارف خود در دستور کار دارد و شخص برای اولین بار اقدام به مصرف مواد مخدر میکند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ درنتیجه مصرف مواد مخدر، این حجم از مواد استعمال شده به تولید داخلی بدن اضافهشده و سطح مواد در بدن فرضاً به ۱۱۰ میرسد که این همان دلیل سرخوشی و احساس بهتر بودن در آغاز مصرف است و این ۱۰ واحد اضافی همان نشئگی اوایل مصرف را سبب میشود. پس از گذشت مدتی، بدن انسان متوجه این ۱۰ واحد اضافی میشود و ازآنجاییکه در برنامه خود ۱۰۰ واحد تولید را دارد، این موضوع را مغایر با قانون صرفهجویی تشخیص میدهد و در جهت اصلاح آن اقدام به حذف ۱۰ واحد از تولیدات خود میکند تا دوباره همان ۱۰۰ واحد محقق شود؛ به عبارتی به بخشی از سیستمهای تولیدکننده مواد شبه افیونی، فرمان توقف فعالیت میدهد. از آنسو شخص مصرفکننده که دیگر به آن درجه از سرخوشی نمیرسد اقدام به افزایش ماده مصرفی میکند تا دوباره سطح مواد را به ۱۱۰ برساند و این همان دلیلی است که افزایش مصرف اتفاق میافتد. دوباره پس از مدتی بدن انسان، طبق همان برنامه، اقدام به حذف ۱۰ واحد دیگر از تولید خود میکند و جمع کاهش تولید را به ۲۰ میرساند و این بازی الاکلنگ شوم همینطور ادامه پیدا میکند تا جایی که بدن تمام تولید خود را متوقف میکند و شخص باید عین ۱۰۰ واحد را خودش تأمین کند. اینجا همان نقطهای است که عمل جانشینی بهصورت کامل به انجام رسیده است؛ البته این جانشینی مزمن در طول زمان بهآرامی اتفاق افتاده است. ازاینجا به بعد شخص مصرفکننده برای بقا میجنگد و دقیقاً حکم کسی را دارد که در ابتدای هرروز موردتهاجم یک شیر گرسنه قرار میگیرد و تماموقت او، صرف مبارزه و فرار از دست این شیر گرسنه میشود.
وقتی کسی از یک شیر خشمگین میگریزد، دیگر نگاه نمیکند در مسیر خود چه چیزهایی را زیر پا له میکند و یا از کنار چه کسانی عبور میکند و در آن حال حتی چند نفر را جلوی شیر هل میدهد تا خود را نجات دهد. هرکسی در این شرایط قرار بگیرد همین کارها را خواهد کرد، هر انسانی برای حفظ جان خود دست به هر اقدامی خواهد زد؛ اما درک این موضوع برای دیگران قدری مشکل است که یک معتاد هرروز برای حفظ جانش میجنگد؛ بهعبارتدیگر تمام آن کارهایی که ازنظر دیگران منفور و مطرود است، برای او واجب و ضروری است. به دلیل همان دوران سرخوشی کوتاه این تصور غلط همیشه وجود خواهد داشت که معتاد، فردی خوشگذران و لاابالی است و همه این کارها در جهت ارضای حس لذت و خودخواهی اوست، اما کدام لذت و کدام خود؟ دیگر خودی باقی نمانده است.
نکته مهم این است که انسان در هر شرایطی که قرار داشته باشد، اگر قصد انجام عمل صحیح را داشته باشد، از موهبتی به نام لطف خداوند برخوردار خواهد بود. این عمل جانشینی مزمن در بدن انسان میتواند دوباره تکرار شود، اما این بار در جهت معکوس و برای بازنشانی تولیدات بدن خود انسان. هر چه مدتزمان مصرف مواد در افراد بیشتر باشد، این مراکز تولیدی در بدن، دچار خاموشی و رکود بیشتری هستند؛ اما به لطف خداوند، همه و همه در مدتزمان نسبتاً کوتاهی (11 ماه) دوباره به حالت اولیه بازخواهند گشت. این اتفاق مهم هماکنون در حال افتادن و اجراست، به لطف خدا و تلاش گروهی از خوبان زمین و آسمان، آنهم در بهترین شرایط و به سادهترین روشهای قابلدسترس. بهراستیکه عدم استفاده یا استفاده ناصحیح از این موهبت، چه فرصت سوزی بزرگی و چه خسران غیرقابل جبرانی خواهد بود.
نویسنده: مسافر بهمن لژیون آقای محمود
نمایندگی شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
787