گفت‌وگو با یک همسفر پس از رهایی

با عرض سلام و تبریک، لطفاً به‌رسم کنگره60 خودتان را معرفی نمایید.

سلام دوستان آرزو هستم همسفر؛ با 5 سال تخریب انواع مواد وارد کنگره60 شدیم،13 ماه 20 روز به روش DST و داروی OT سفر کردیم، راهنمای مسافرم آقا ایمان و راهنمای خودم خانم علویه، ورزش مسافرم در کنگره60 فوتبال، الآن 5 روز است که با دست‌های پرتوان آقای مهندس دژاکام آزاد و رها هستیم.

حس و حالتان را در روز رهایی برایمان بیان کنید.

خیلی روز قشنگی بود، قبل از رسیدنم به آکادمی فکر می‌کردم که روزی معمولی باشد ولی زمانی که نزدیک به آکادمی‌شدم، حس عجیبی پیدا کردم که اصلاً توصیف شدنی نیست. حسی بود که تابه‌حال تجربه‌اش نکرده بودم، شاید در زندگی‌ام اتفاقات خیلی خوبی رخ‌داده بود اما هیچ‌کدام مانند روز رهایی نبود، حتی فکر می‌کنم شیرین‌تر از لحظه‌ی تولد پسرم بود. وقتی آقای مهندس دژاکام را از نزدیک دیدم گویی که بزرگ‌ترین ناجی و حامی زندگی‌ام را دیدم. زمانی که گل رهایی را به پسرم هدیه دادند و او را در آغوش گرفتند برای من بهترین حس دنیا بود. لحظه‌به‌لحظه آن روز شیرین را در وجودم حک کردم.

ا ز زندگی خودتان قبل از ورود به کنگره60 بگویید.

قبل از ورود به کنگره60 خیلی روزهای سختی داشتیم. برایمان زندگی پر از تاریکی، آشوب، استرس و ناامیدی بود. روزهای خیلی بدی بودند که دلم نمی‌خواهد حتی یک ثانیه‌اش برگردد. درواقع اصلاً زندگی نمی‌کردیم.

چگونه در کنگره60 ماندگار شدید؟

اصلاً فکر نمی‌کردم که در کنگره60 بمانم و پایبند به آن شوم، چون در هر کلاسی که ثبت‌نام می‌کردم بااینکه شهریه هم می‌دادم اما بیشتر از دو جلسه به آن کلاس نمی‌رفتم؛ اما در کنگره60 به‌قدری محبت، صمیمیت و انرژی مثبت زیاد بود که مرا جذب خودش کرد و به درمان مسافرم در اینجا ایمان پیدا کردم. واقعاً این جمله درست می‌باشد که کنگره60 مکان مقدس و امنی است. من واقعاً در اینجا امنیت، عشق، محبت و راستی را با تمام وجود حس کردم. چیزی که برای من جالب بود این بود که همه دست‌به‌دست هم می‌دهند تا یک نفر را نجات دهند.

به نظر شما نقش همسفر در سفر مسافر چیست؟

به نظر من همسفر به مسافر امید می‌دهد و من همسفر زمانی که آموزش‌های کنگره60 را گرفتم، دید من نسبت به مسافرم تغییر کرد و متوجه شدم که او یک بیمار است و یاد گرفتم که با او چگونه رفتار کنم، یاد گرفتم مانند گذشته او را سرزنش نکنم و او را درکش کنم و محیط خانه را در آرامش نگه‌دارم تا او بتواند با آرامش به سفرش ادامه دهد و به خانواده اعتماد کند.

کدام‌یک از آموزش‌های کنگره60 برای شما کاربردی و تأثیرگذار بوده است؟

تمامی آموزش‌های کنگره60 در زندگی‌ام تأثیرگذار بوده است و مهم‌ترین چیزی که یاد گرفتم این بود که شکرگزار باشم. من به‌قدری درگیر مشکلات زندگی شده بودم که داشته‌هایم را نمی‌دیدم، فکر می‌کردم که جز مشکلات چیز دیگری ندارم، اما در اینجا یاد گرفتم که خدا را لحظه‌به‌لحظه برای تمام داشته‌هایی که آن‌ها را نمی‌دیدم شکر کنم و بعد یاد گرفتم که بدون تفکر کاری انجام ندهم و آموختم که وعده خداوند دروغ نیست.

پیامتان برای همسفران سفر اولی چیست؟

اینکه امیدشان را از دست ندهند، در کلاس‌ها مرتب شرکت کنند، آموزش‌ها را فرابگیرند و در زندگی خود کاربردی کنند، به حرف راهنمای خود گوش کنند و صبور باشند تا انشا الله سفری خوب و پایان خوشی را تجربه کنند.

خدمت تا چه میزان در سفر شما نقش داشته است؟

از خداوند می‌خواهم که همیشه بتوانم خدمت کنم، من از خدمت کردن لذت می‌برم، حالم را خوب می‌کند، با خدمت کردن انرژی و روحیه می‌گیرم. کنگره60 دین بزرگی به گردن من دارد و وظیفه‌ی خود میدانم که با خدمت کردن جبران کنم. دیگران کاشتند و ما خوردیم حال ما باید بکاریم، دیگران بخورند.

کلام و پیام آخر؛

خدا را خیلی شکر می‌کنم که کنگره60 را سر راه ما قرارداد، ما هر جا که برای درمان می‌رفتیم نه‌تنها نتیجه‌ای نمی‌گرفتیم بلکه اوضاع بدتر هم می‌شد، هیچ تکاپو و هیچ امیدی در زندگی ما نبود. از جناب آقای مهندس دژاکام خیلی سپاسگزارم که کنگره60 را بنیان کردند و ما را زیر چتر حمایت خودشان قراردادند و به ما پروبال دادند وزندگی را دوباره به ما بخشیدند. امیدوارم خداوند سایه‌ی آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان را همیشه مستدام نگاه دارد و سلامتی و طول عمر باعزت به ایشان بدهد. در آخر هم از راهنمای عزیزم سرکار خانم علویه تشکر می‌کنم که در این راه مرا یاری دادند.

مصاحبه‌کننده: همسفر آیدا
نگارنده: همسفر آیدا
منبع: کنگره60، نمایندگی ارتش