English Version
English

کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ ویژه همسفران

کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ ویژه همسفران

ششمین جلسه از دورهٔ سی و سوم سری کارگاه‌های آموزشی ویژه همسفران کنگرهٔ 60 نمایندگی پرستار با دستور جلسهٔ سیگار به استادی راهنمای محترم سرکار خانم اعظم جلالی نگهبانی خانم مریم و دبیری خانم شهین در روز دوشنبه 97/03/28 رأس ساعت 16:30 آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ما به‌عنوان همسفر به سیستم درمان کنگره آمدیم و با یک روش در این سیستم توانستیم هم مسافرانمان و هم خودمان، به درمان برسیم ولی شاید کسانی باشند که به مصرف سیگار و قلیان توجه نکنند؛ ما بیشتر تلاش می‌کنیم که چنین افرادی را با خودمان هم موج کنیم تا بتوانیم در خدمتشان باشیم در واقع نیت، حرکت در مسیر کنگره هست. خود من روزی که انتخاب کردم که به درمان سیگارم فکر کنم و جامه عمل بپوشانم؛ زمانی بود که آقای مهندس اعلام کردند برای همسفران باید درمان سیگار باشد؛ پیش خودم فکر کردم بعد از ۳۵ سال که مصرف سیگار داشتم چه‌کار باید بکنم و هیچ امیدی هم نداشتم بعد از این همه سال موفق به درمان سیگارم بشوم؛ مراجعه کردم به آن چه که در کنگره آموخته بودم احساس کردم اگر می‌خواهم الگو باشم، چون من یک کمک‌راهنما بودم و موظف بودم یک فرد پالایش یافته باشم؛ چرا که این کلام استاد است، استادی که همه ما ایشان را قبول داریم و استاد معنوی ما هستند و بهترین مسیر را با ایشان طی کردیم تا توانستیم از خیلی بندها رها بشویم؛ آن زمان بود که با خودم گفتم باید به این مورد هم عمل کنم، اصلاً به این فکر نکردم که بعدش قرار است چه بشود فقط به خودم فکر کردم چون در کنگره آموختم اول باید رضایت خودمان باشد.

وقتی مراجعه به سی‌دی‌های مختلف می‌کنیم هرکسی یک برداشتی دارد؛ در سی‌دی گره قدرت دیدیم که هر جا یک قدرتی داده می‌شود دو حالت اتفاق می‌افتد اول رضایت خودمان را در نظر می‌گیریم بعد تأیید دیگران و یا برعکس که حالت اولی درست هست؛ من دیدم که اگر این کار را انجام دهم یک قسمت بزرگی از گره‌های درونیم باز می‌شود از آن مسیری که سال‌ها به اشتباه رفتم و دائم احساس قربانی بودن و احساس گناه داشتم و گفتم الآن زمانی هست که باید برای خودم حرکت کنم؛ من همیشه به همسفرانی که مسافر سیگار شدند گفتم در لژیون درمان سیگار من فقط با خودت و درونیاتت کار دارم و باید در کنار هم بنشینیم و بیاموزیم این راهی بود که من انتخاب کردم بعد به تدریج متوجه شدم که همه ما می‌دانیم قلیان و سیگار بد است ولی چرا باز هم به مصرف آن ادامه می‌دهیم؟! در یک مکانی که رب و مربی نیست و به ما آموزش ندهند، می‌گوییم فرد در یک جایی گیر کرده و کسی نبوده که به او آموزش بدهد ولی حالا که در این سیستم قرار گرفتیم و یک مسیری را باید طی بکنیم اگر من می‌خواهم در این مسیر با ضدارزش‌های خودم آشنا بشوم اگر می‌خواهم غیبت، دروغ، منیت...خودم را درمان کنم، سیگار و قلیان را کجا قرار می‌دهم؟! چرا این را جزء ضدارزش حساب نکنیم! اگر من به‌عنوان راهنما مصرف سیگار و قلیان داشته باشم از آن بند رها نشدم؛ خیلی لذت می‌برم وقتی می‌بینم یک کمک‌راهنما به بچه‌های لژیونش توصیه می‌کند که اگر مصرف سیگار یا قلیان دارید این یک ضدارزش هست و باید درمان بشوید؛ کار ما طوری هست که دستمان در دستان کمک‌راهنمایان است اگر آن‌ها به ما کمک کنند ما می‌توانیم در خدمت عزیزان باشیم.

اگر وادی پنجم را خوانده باشید می‌بینید که جهان ذهنی سه برابر جهان مادی وسعت دارد؛ فردی که مصرف سیگار و قلیان دارد در جهان ذهنی خود باید حسابش را با سیگار و قلیان مشخص کند یعنی بخواهد و در جهان ذهنی‌اش تمام کند و به جلو حرکت کند و باید در این مورد خیلی قوی باشد؛ خود من یک روز رفتم پیش آقای مهندس، شاگرد ایشان بودم و گفتم آقا من وسوسه دارم ایشان گفتند برو مصرف کن؛ من خیلی ترسیدم و بعد گفتم باید چه‌کار کنم؟ آقا گفتند باید مثل بتون باشی؛ خوشحال شدم و با خودم گفتم باید سعی کنم مثل بتون باشم.

ما خانم‌ها خیلی قوی هستیم یادمان نرود که ما در تاریکی‌های اعتیاد چه اتفاقاتی برایمان افتاده و الآن آمده‌ایم که توانایی‌های خودمان را پیدا کنیم و به فکر خودمان باشیم یعنی متوجه بشویم که منی هم وجود دارد؛ هرجایی که هستیم قرار نیست همیشه در همان جا بمانیم؛ ما تغییر جایگاه را در کنگره به دفعات تجربه می‌کنیم ما برای تغییر، تبدیل و ترخیص آمده‌ایم ما همسرها و مادر‌ها در خانه محور محبت هستیم کار ما بر اساس محبت، عقل و ایمان هست و این را همیشه در نظر بگیرید.

 

تهیه و تنظیم: وبلاگ همسفران نمایندگی پرستار

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .