English Version
English

ارتباط با خدا؛ جشن تولد اولین سالروز رهایی مسافر رسول

ارتباط با خدا؛ جشن تولد اولین سالروز رهایی مسافر رسول
پنجشنبه بیست و چهارم خرداد ماه جلسه یازدهم از دوره سی و پنجم کارگاه های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60؛نمایندگی سلمان فارسی به استادی  کمک راهنمای محترم مسافر علیرضا؛ نگهبانی کمک راهنمامسافر سعید و دبیری  کمک راهنمامسافر علیرضا با دستور جلسه اول: "سیگار" و دستور جلسه دوم: اولینسالروز رهایی  مسافر رسول" رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
 

خلاصه سخنان استاد:

عید سعید فطر را تبریک می گویم و امیدوارم از این ماه پربار، فیض و نهایت استفاده را ببریم.

این را بارها از زبان جناب مهندس شنیده ایم که درمان اعتیاد با درمان سیگار کامل می شود. به این دلیل که اعتیاد باعث می شود سیستم ایکس ما، سلامت روان ما  و همچنین جهان بینی ما ،دچار آسیب شود. دکتر حاج رسولی در سی دی نیکوتین گفتند: غده ای در مغز وجود دارد که نیکوتین تولید می کند که نیکوتین در سیگار وجود دارد و کارش این است که انرژی را به خوبی می سوزاند و اکسیژن در بدن به خوبی جریان پیدا می کند و با مصرف سیگار ،این سیستم از کار می افتد و عمل جایگزینی اتفاق می افتد. با ۱۰ پک سیگار در ۵۰  درصد مجاری تنفسی اختلال ایجاد می شود و وقتی اکسیژن به درستی جریان پیدا نکند ،بازسازی انجام نمی شود .چون لازمه ی بازسازی کامل جسم،اکسیژن است .همین است که آقای مهندس می گوید :با درمان سیگار ،درمان اعتیاد کامل می شود .

شاید اگر آن مشکل برای آقای مهندس پیش نمی آمد و آقای مهندس به بیمارستان نمی رفت،امروز ما شاهد تحولی که در راستای درمان سیگار اتفاق افتاده است،نبودیم. قبلا در کنگره همه بعد از لژیون ،سیگار می کشیدند .جوری که وقتی کسی از بیرون ‌وارد می شد ،فکر می کرد آتش سوزی شده است . آقای مهندس وقتی در مورد سیگار،درمان شدند، گفتند که سی نفر رهجو می گیرم و وقتی به درمان رسیدند،خودشان لژیون سیگار  دایر کنند. بنده یکی از این سی نفر بودم ولی واقعیت اینکه درمان را شروع نکردم .

چرا درمورد سیگار اینقدر احساس ضعف و ناتوانی کردم ؟شاید یکی از دلایلش این است که اسارت سیگار ،از مواد بیشتر است و یکی دیگر از دلایل این است که سیگار را دست کم می گیریم . بنده بر خلاف سفر اولم، در درمان سیگار ناتوان بودم‌ و این کار چند سال طول کشید. ولی با کمک های راهنمای عزیزم  توانستم به درمان برسم. در سفر اول فکر می کردم با مصرف سیگار،کمبود های بدنم را جبران میکنم. در صورتی که الان متوجه شده ام که سیگار انرژی زیادی از انسان میگیرد و این نتیجه ی نگرش اشتباه من بود  . ان شااله بتوانیم در این مسیر قدم برداریم و از شرایطی که فراهم شده است استفاده بهینه را ببریم و به سفر اولی ها توصیه می کنم هر چه زودتر سفر سیگار را شروع کنند .

و اما دستور جلسه دوم :اولین سالروز رهایی مسافر رسول

همانطور که می دانید، تولد برای شخص نیست . بلکه بیشتر برای پیام رسانی برای کسی است که تازه وارد کنگره شده است .در واقع می توان گفت جلسات پنجشنبه ها یک نمایشی از تولیدات کنگره است .

آقای رسول هم از این قانون مستثنا نبود و با حال خرابی وارد کنگره  شد .شاید ظاهرش خیلی بهم ریخته نبود . اما از درونش تخریب ها احساس می شد .

ایام عید وارد کنگره شد و بخش (OT (داروی درمان اعتیادبسته شده بود. ولی ایشان شروع به مصرف دارو کرد. بعد از چند روز گفتم که خوب است؟ و ایشان گفتند که بله عالی است و من شک کردم .ولی بعد از مدتی متوجه این شدم که درمورد ایشان قضاوت بیجا کردم .

سفر بسیار خوبی را انجام داد و از همه عوامل استفاده کرد .همه فرامین را کاملا اجرا کرد .اما در بین همه ی عوامل،وقت شناسیش کمک بیشتری به ایشان کرد .

در سفر دومش به رهایی بسنده نکرد و آرزویش این بود که در همه ی جایگاها خدمت کند و یکی از آرزو هایش کمک راهنمایی بود که متاسفانه سال پیش دیر به جلسه رسیده بود  و من به ایشان گفتم این مسئله را به فال نیک بگیر و بدان که لازم بوده است که به امتحان نرسی تا یک مقطع دیگر آموزش ببینی که به پختگی بیشتری برسی چرا که برای لژیون داری فقط نمره شرط نیست  و  برای اینکه بتوانیم رهجو های خوبی داشته باشیم احتیاج به تجربه داریم .

ان شااله که امسال با همت و توانی که دارد، به جایگاه کمک راهنمایی برسد .

این روز عزیز را به خودش تبریک می گویم و هچنین آرزوی موفقیت برایش دارم .به همسفرهایش ،به راهنمای همسفرش سر کار خانم فاطمه ،به راهنمای بسیار عزیزم آقای کامران، به راهنمای ویلیام(درمان سیگار) آقای منصور و به همه عزیزان تبریک عرض می کنم و امیدوارم در این لحظات  این حس و حال  خوب و آرامشی که رسول عزیز دارد همه شما سفر اولی ها تجربه کنید.

اعلام سفر مسافر رسول:

آنتی ایکس :شیره و تریاک ، نام راهنما :آقای علی ، روش درمان DST:داروی درمان:OTمدت سفر: یازده ماه. مدت رهایی شانزده ماه

 

آرزوی مسافر رسول:

آرزو می کنم همه کسانی که دچار اعتیاد هستند ،از دام اعتیاد رها بشوند.

آرزوی همسفر خانم مژگان:

آرزو می کنم تمام سفر اولی ها که برگشت خورده اند دوباره سفر کنند و به درمان برسند و کام همسرانشان از این رهایی شیرین شود.

خلاصه سخنان مسافر رسول:

خداوندا به سوی تو که گام بر می دارم ،سختی ها طعم شان تلخ نیست ،گفتگو با تو حسی از جنس آرامش به من می دهد که با نام تو اشک هایم از دریچه چشم هایم ،راهی بازمی کند به آغوشت. خداوندا !یاریم کن تا سفر معنویم را آغاز کنم .می دانم که بلیط این سفر عشق و شکیبایی است. نگذار ترس هایم مانع ادامه مسیرم شود. یاریم کن تا در  مسیر سفر، عشق و مهربانی تو را هدیه کنم به تمام آنانی که قرار است به بودنت آگاه شوند .چرا که یادمان می رود عاشق هستی. تویی که عشق را به بندگانت می بخشی. چه آنانی که به راه اند و چه آنانی که به بی راه رفته اند .فرای تصور زمینی ما است. خداوندا !به ما بیاموز، نه به واسطه ی حوادث تلخ و ناگوار، بلکه در بیداری و هوشیاری. خداوندا ! در این مسیر سخت ،پیش از پیش به تو محتاجم .دریاب که دل دریایی ما بی تو  مرداب است .

خداوند را شکر که توفیق داد  که امروز بتوانم این جایگاه  را حس کنم .

عید فطر را به همه عزیزان تبریک عرض می کنم و از همه دوستان که در جشن ما شرکت کردید و با حضورشان به ما انرژی دادید ممنون هستم و امیدوارم این روز قشنگ نصیب همه کسانی بشود که خواستار رهایی هستند.

من هم در سن پانزده سالگی با مشروب آشنا شدم .بخاطر حس کنجکاوی و عدم آگاهی با مشروب آشنا شدم و دوستانم هم همه مشروب مصرف می کردند .بعد از چند سالی بجایی رسیدم که حتی خودم مشروب درست می کردم .آن زمان قبل از اینکه به مدرسه بروم مشروب مصرف می کردم   .

بعد مدتی از مدرسه و تحصیل رها شدم .تا سن بیست سالگی مشروب مصرف کردم .بعد از آن با تریاک روبرو شدم و تریاک را تجربه کردم  ولی بصورت همیشگی نبود .در ماه ،چند مرتبه مصرف می کردم .بخاطر اینکه ترس از مواد داشتم  و همین ترس باعث شد که همیشه در حالت خماری باشم و نتوانم با دیگران ارتباط برقرار کنم .

چند سالی به همین صورت مصرف کردم تا اینکه ازدواج کردم و مصرفم بیشتر شد به قدری که شب ها ،ساعت دو شب به خانه می رفتم .بعد از مدتی خسته شدم و دنبال راهی برای رهایی از مواد بودم .

یکی از دوستانم که به کنگره می آمد،آقای اصغر را به من معرفی کرد که برایشان کاری انجام دهم .وقتی پیش آقای اصغر رفتم، شیفته رفتار و نظم ایشان شدم  و بخاطر همین به کنگره آمدم که با کنگره آشنا شوم .

به کنگره آمدم و بعد از دیدن بچه ها، باورم به کنگره قوی شد و تصمیم به سفر کردن گرفتم و شکر خدا الان یکسال و شش ماه است که آزاد هستم و این رهایی را مدیون آقای مهندس ، راهنمای عزیزم و همه کسانی که زحمت کشیدند که من به درمان برسم هستم.

چیزی که خیلی مهم بود ارتباط من با خدا بود و کنگره باعث شد که من با خدا ارتباط برقرار کنم و از آن موقع سعی کردم جبران گذشته کنم و بخاطر همین زندگیم سر شار از آرامش شد و این آرامش را مدیون کنگره هستم .تشکر میکنم از همسفرم که در این سفر خیلی به من کمک کرد و باعث شد اعتماد به نفسم روز به روز بیشتر شود و همین باعث شد که بتوانم امروز در این جایگاه قرار بگیرم و ان شااله بتوانم گذشته را برایشان جبران کنم .

از آقای مهندس و خانواده محترمشان، از راهنمای عزیزم آقای علی. از راهنمای ویلیام آقای سعید .از راهنمای همسفرم و از همسفرم و در نهایت از همه ی خدمتگزاران کنگره ،تشکر و قدردانی می کنم .

خلاصه سخنان راهنمای همسفر، سر کار خانم فاطمه:

خداوند را بسیار سپاسگذارم که در این روز عزیز ،در این جایگاه قرار گرفته ام .

در سفر دوم در خدمت خانم مژگان بودم .ایشان رهجوی بسیار فعال ،پر انرژی و خوش رویی هستند و رهجویی است که هیچ وقت از مسافرشان گله نکردند و سی دی ها را مرتب می نوشتند و در لژیون بیان می کردند .تا اینکه به واسطه ی بیماری نتوانستند مرتب به کنگره بیایند ان شااله که در بیماریشان بهبود حاصل شود که بتوانند به صورت مداوم به کنگره بیایند و سومین سال رها ییشان را با شال کمک راهنمایی جشن بگیریم .

این رهایی را به آقای مهندس و خانم آنی به آقای رسول به خانم مژگان تبریک عرض می کنم و امیدوارم خدمت هایی که این دو عزیز انجام می دهند، نور شود و به زندگیشان بصورت باران رحمت ببارد .

خلاصه سخنان همسفر، خانم مژگان:

عید سعید فطر را به همه عزیزان تبریک عرض می کنم .

خیلی خوشحالم که شاهد رهایی مسافرم هستم .این رهایی را اول به مسافرم تبریک می گویم و امیدوارم در این مسیر ثابت قدم بماند.

اینکه مسافرم گفتند امیدوارم  بتوانم گذشته را جبران کنم حقیقت این است که وقتی وارد کنگره شدند  و درمان شدند به لطف خدا زندگیمان یک برکتی پیدا کرد و با این حرکت آرامش را به زندگیمان آوردید و اگر قرار باشد من جبران کنم خیلی به شما مدیون می شوم ان شااله بتوانم برای مسافرم همسفری شایسته باشم و ان شااله که مسافر هم بتواند ارتباطش را با خداوند بیشتر کند چون اثر معنوی را در زندگیمان به وضوح می بینم .

این روز زیبا را مدیون کسانی هستیم که زحمت کشیده اند که ما بتوانیم به رهایی برسیم. همچنین به آقای مهندس و خانواده محترم شان که تمام  تلاششان این است که یک نفر به رهایی برسد تبریک عرض می کنم .

به لطف خدا شانزده ماه است که مسافرم رها شده است و این رهایی  ثمره ی تلاش مسافرم و همچنین راهنماییهای ،کمک راهنمای محترم آقای علی است .از آقای سعید راهنمای ویلیام مسافرم .از راهنمای عزیزم خودم خانم فاطمه که با آموزش هایشان کمک کردند که من خودم را بهتر بشناسم .در آخر از شما عزیزان که در جشن ما شرکت کرده اید و به ما انرژی دادید تشکر می کنم .

نگارش و تنظیم:مسافر مجید
عکس :مسافر اصغر لژیون
وبلاگ نمایندگی سلمان فارسی اصفهان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .