هشتمین جلسه؛ از دوره اول؛ کارگاه آموزشی مجازی؛ ویژه همسفران نمایندگی شهرری؛ با دستور جلسه: کتاب عبور از منطقه 60 درجه و تصاویر آن؛ با استادی: کمک راهنما خانم منصوره برگزار شد.
سلام دوستان؛ منصوره هستم یک همسفر.
کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر در اصل نقطه صفر؛ از آغاز درمان اعتیاد هست. این کتاب همان نقشه راهی است؛ که افراد زیادی به دلیل عدمتشخیص راه درست درمان اعتیاد به بیراهه رفتند و سر از ناکجاآباد درآوردند. در این کتاب آقای مهندس بانام حقیقی خود؛ که حقیقتاً جسارت بالایی میخواهد؛ تجربیات خود را واضح و مستند نوشتهاند و در اختیار همگان قرار دادهاند؛ که ناامید نباشیم و باور داشته باشیم که اعتیاد درد بیدرمان نیست؛ که اعتیاد بیماری هست که هرچند شخص با جهل و نادانی با دستان خودش برای خود رقمزده ولی؛ بیدرمان نیست و درمان دارد. ما بارها شنیدهایم خودکرده را تدبیر نیست ولی جناب آقای مهندس در این کتاب با دلیل و مدرک و بارهایی خودشان به همگان اعلام میکنند خودکرده را تدبیر هست. در این کتاب اساتید آقای مهندس که در طول سفر حکم راهنما را برای ایشان داشتند و همراهشان بودند؛ در قسمتهایی از کتاب؛ مکالماتی با جناب آقای مهندس دارند که به نگارش درآمده است؛ که در ابتدا شاید چیز زیادی از این بخشها متوجه نشویم ولی با گوش دادن به سیدیهای مربوط به این بخشها تا حدودی فهم این مطالب برای ما آسانتر میشود.
کتاب عبور از منطقه 60 درجه کتابی مصور؛ با چهارده تصویر هست. من خودم وقتی برای اولین بار کتاب را دیدم؛ با توجه به تصویر زیبایی که جلد کتاب داشت جذب شدم و شروع به خواندن آن کردم شاید خیلی از مطالب را متوجه نمیشدم ولی یک حسی من را وادار به خواندن میکرد؛ در آن زمان تصاویر کتاب مفهوم خاصی برای من نداشتند فقط برایم جالب بودند؛ تصویر ماشین قرمز در یخبندان؛ درخت پوسیده؛ اسکیبازان و... برای این چهارده تصویر چهارده قطعه موسیقی ساختهشده است که در حال حاضر موسیقی تصویر اسکیبازان اجرا میشود. این تصاویر وضعیت یک مصرفکننده را از ابتدای سفر که همان ماشین قرمز در یخبندان و سرمای شدید هست؛ نشان میدهد تا زمانی که به رهایی میرسد که همان تصویر اسکیبازان است؛ همان سرما؛ همان یخبندان ولی مسلط بر همهچیز فرد از بازی لذت میبرد.
شاید بهحق باورش برای من بهعنوان یک همسفر سخت باشد؛ زیرا تمام بیتوجهیهای مصرفکننده خود را در زمان اعتیاد به چیزهایی نسبت میدادم که در حال حاضر با یادآوری آنها خندهام میگیرد. او در سرمای شصت درجه زیر صفر بود و من از او احساس مسئولیت نسبت به خانواده و زندگی میخواستم؛ او تمام حسهایش در آن سرما یخزده بود و من از او توجه میخواستم. حالا میدانم یک مصرفکننده در آن سرما تبدیل به یک آدم یخی شده است؛ که هیچ حسی ندارد؛ چون درک نمیکند؛ شاید مثال خوبی نباشد؛ ولی همانگونه که شاید خودمان در روزهای برفی که ساعتها برفبازی میکنیم و دستمان به حدی یخ میکند که وقتی آب داغ روی آن میریزیم اصلاً متوجه نمیشویم و بعداً که سوزش و قرمزی را ببینیم متوجه میشویم؛ یک مصرفکننده؛ در زمان مصرف وضعیتی بهمراتب شدیدتر از این را دارد؛ که تصاویر کتاب در اصل میخواهد شدت سرما و بیحسی را به من نشان بدهد تاکمی مصرفکننده خود را درک کنم؛ تا با او در این سفر همراه باشم؛ زیرا تا من نپذیرم و متوجه وخامت اوضاع نشوم شاید نتوانم همسفر خوبی در کنار مسافرم باشم.
این کتاب نقشه راه است تا انسانها را به مقصدشان برساند؛ خیلی از ما حتی اگر مصرفکننده هم نباشیم راه و مسیر درست زندگی خود را گمکردهایم؛ این کتاب نشاندهنده راه و مسیر درست در طول سفر است؛ حالا میتواند برای یک مصرفکننده باشد؛ یا برای منی که خودم را در هیاهوی زندگی گمکردهام؛ که راه درست را پیدا کنم. ما برای عبور از گذرگاههای سخت زندگی به این نقشه نیاز داریم؛ تصاویر کتاب نشاندهنده راه و مسیر درست در طول سفر است. تا زمانی که یک مسافر سفر خود را در جهت مسیر درست درمان شروع میکند؛ بتواند در ساختن ساختارهای سیستم خود از آنها کمک بگیرد و وضعیت خود را درک کند و آرام و بااحتیاط حرکت کند؛ بداند که حرکت در یخبندان بسیار دشوار است. باید بداند در چنین منطقه خطرناکی چگونه و با چه سرعتی حرکت کند؛ مسافر اگر بخواهد به حرکت خود سرعت بدهد؛ به اعماق دره سقوط خواهد نمود؛ چون جاده لغزنده و ماشین فرسوده است؛ به همین دلیل باید بسیار آرام حرکت کند تا سیستمهایی که از چرخه حیات خارجشدهاند بازسازی شوند.
در کل تصاویر کتاب به سه قسمت تقسیم میشوند؛ اول؛ تصاویر مربوط به مسیر حرکت است؛ ماشین قرمز که مشخص میکند؛ یک مصرفکننده در ابتدا چه وضعیتی دارد و برای طی کردن راه در چه وضعیت و حالتی قرار خواهد گرفت و چگونه باید این راه را طی طریق کند. در حقیقت حل صورتمسئله اعتیاد در اینجا کاملاً مشخص میشود. به همین دلیل باید آهسته حرکت نماید و به جسم زمان لازم را بدهد که بهآرامی و اندکاندک خود را بازسازی و ترمیم کند. دوم؛ تصاویر مربوط به جسم است؛ تمثیل درخت پوسیده نشاندهنده درون و برون یک انسان آلوده به مواد مخدر است که درون آن پوسیده و پر از حشرات و موریانهها شده است؛ در طول سفر کمکم درخت پوسیده از بین میرود و جوانههای بسیار ریز شروع به رشد میکنند و کمکم بهجای آن درخت پوسیده یک درخت سالم و سرسبز قد علم میکند. یکی از این تصاویر هم غسل در صحرا است که حتی زمین هم آن آلودگیها را در خود نمیپذیرد. سوم؛ تصاویر مربوط به افکار و اندیشه است که سخت بودن نبرد درون را بهوضوح در آنها میبینیم؛ آنجایی که فردی در آب خروشان گرفتارشده و به تختهسنگی با زحمت زیاد چسبیده و جای ناخنها روی تختهسنگ حکایت از فشار بالای نیروهایی دارد که میخواهند فرد را در ظلمت و تباهی نگهدارند.
در تصویر روی جلد کتاب؛ شهر و ساختمانهای الهی را برای ما شرح میدهد؛ کویری شنزار با آن گرمای سوزان که کمتر موجودی حاضر است تحمل نماید؛ کویری برهوت در کنار رودخانهای خروشان که چنین چیزی در طبیعت وجود ندارد؛ اما در وجود انسان قابل روئیت است. انسان مجموعهای از اضداد را با خود دارد؛ هم میتواند کویر برهوت و سوزان باشد و هم میتواند مانند رودخانهای خروشان باشد؛ درواقع انسان مجموعهای از این دو است؛ که اگر بتوانم این را درک کنم قطعاً خیلی از دلخوریها و ناراحتیهایی که از دیگران دارم میتوانم ببخشم و فراموش کنم؛ البته ناگفته نماند که این کتاب به حدی جامع و کامل هست که برای همهکسانی که خواهان خروج از هر نوع تاریکی هستند راهگشاست؛ زیرا تاریکی فقط اعتیاد نیست؛ تاریکیهایی در وجود من هست که ظلمت اعتیاد شاید در مقابل آنها هیچ نباشد. انشالله بتوانم از این فرصتی که خدا به من داده است؛ نهایت استفاده را برای شناخت خودم ببرم.
نویسنده: کمک راهنما خانم منصوره (لژیون پنجم)
نمایندگی: همسفران شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
3511