کارگاه آموزشی کنگره 60؛ نمایندگی حر

جهان‌بینی از اسمش پیداست روز چهارشنبه استاد امین در این رابطه صحبت کردند که جهان‌بینی چیست و چگونه شکل گرفت وقتی اوایل که وارد کنگره می‌شویم به خودمان می‌گوییم اینجا چه می‌گویند من در اینجا چه بگویم در زمان دبیرستان جهانبینی هم جزء دروس بود که اصلاً متوجه نمی‌شدیم که در زندگی به چه درد ما می‌خورد ولی وقتی وارد کنگره می‌شویم خیلی ساده توضیح می‌دهد که جهان‌بینی چیست و از ما چه می‌خواهد و ما باید چه‌کار کنیم.

انسان وقتی اعتیاد پیدا می کند وارد عمق تاریکی‌ها می‌شود و همچنین یک معتاد به همین سادگی نمی‌تواند دست از اعتیاد بردارد و به قول آقای مهندس با شمشیر چوبی نمی‌شود به جنگ اعتیاد رفت، باید حتماً مسلح باشیم آن‌هم تا دندان حالا سلاح ما چیست در مقابل اعتیاد؟ این سلاح چیزی نیست جز جهان‌بینی، جهان‌بینی خودش الفبای نگرش ما است که باید عوض شود یعنی افکارمان را عوض کنیم.

وقتی یک مقدار جلو می‌آییم به ما می‌گویند درمان اعتیاد سه ضلع دارد جسم، روان و جهان‌بینی، جسم به‌وسیله شربت درمان می‌شود جهان‌بینی همان افکار و اندیشه هست که باید تغییر کند حالا چگونه تغییر می‌کند؟ به‌وسیله کتاب 60 درجه، وادی‌ها و سی‌دی‌های آقای مهندس که تمام این‌ها در جلسات به بحث و آموزش گذاشته می‌شود بدون جلسات تغییر امکان‌پذیر نیست، خیلی راه‌ها را ما امتحان کردیم که مثلاً از فردا دیگر مصرف نکنیم اما امکان‌پذیر نبود چرا؟ چون افکار و اندیشه عوض نشده بود لذا ما دوباره برگشت می‌خوردیم، چون نفسمان تربیت‌نشده و گرسنه بود جسم هم نیاز داشت.

در کنگره داروی جسم همین شربت است اما برای افکار و اندیشه نیاز به سی‌دی‌ها است، روان هم برآیند افکار، جهان‌بینی و جسم است.

از قدیم می‌گویند عقل سالم در بدن سالم است، اگر من سردرد داشته باشم هیچ کاری نمی‌توانم انجام بدهم، اگر خمار باشم در جلسات هیچ‌چیزی را متوجه نمی‌شوم باید جسم من در تعادل باشد تا بتوانم آموزش‌ها را بگیرم در سی دی ها، آقای مهندس توضیح می‌دهد که به‌وسیله القا و احیا هوس به وجود می‌آید و هیچ‌چیز دیگری نیست چون انسان اختیار دارد و مختار است و همیشه سر دوراهی قرار می‌گیریم که کدام کار را انجام بدهیم یا انجام ندهیم.

القا و احیا که همیشه صورت می‌گیرد چه در لژیون و چه در جلسات همه‌جا وجود دارد فقط جهان‌بینی می‌تواند سلاح خوبی برای جلوگیری از تفکرات ما باشد که وقتی جهان‌بینی را آموختیم به‌راحتی می‌توانیم مسیرمان را طی کنیم در غیر این صورت اصلاً امکان ندارد.

می‌گویند سفر دوم هم سهل وهم سخت است برای کسانی سخت است که کاری را می‌کنند و می‌گویند شیطان گولم زد درصورتی‌که اول حس انسان خراب می‌شود وقتی حس خراب شد حال آدم بد می‌شود در این مواقع باید بدانم که چه‌کاری را انجام بدهم یا چه‌کاری را انجام ندهم ما باید اول از کارهای کوچک شروع کنیم وقتی‌که ما پله کم می‌کنیم یک مقدار انرژی ما پایین است که در اینجا جهان‌بینی به کمک ما می‌آید که باید حرکت کنیم مثلاً صبح زود بیدار بشویم وبریم برای خانه نان بگیریم که همین کار کوچک به ما انرژی می‌دهد و باعث می‌شود حال ما خوب شود من امیدوارم بچه‌هایی که در سفر اول هستند از این موقعیت استفاده کنند و از این مکان خوب و از راهنمایان که همیشه حضور دارند استفاده کنند و قدر موقعیتشان را بدانند که اگر قدردان نباشند همه این‌ها را از دست می‌دهند مثل حال خوش و رهایی را.

تنظیم و تهیه و تایپ: مسافر فرهنگ(لژیون پنجم)
تصویرگر: مسافر محمد(لژیون یازدهم)
مرزبان کشیک: مسافر اکبر