جلسه نهم از دوره هجدهم کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، نمایندگی صالحی به استادی راهنما مسافر تهمورث و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه چگونه از تعطیلات استفاده کنیم؟ روز پنجشنبه مورخ 96/12/24 رأس ساعت 17 آغاز به كار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در دوران دانشآموزی همیشه اولین انشاء این بود که تعطیلات تابستان خود را چگونه گذراندهاید و من همیشه درگیر این بودم که چه باید بنویسم و این در حالی بود که تابستان من به شکل نامطلوبی میگذشت، اما در این دستور جلسه موضوع مطرحشده چگونه استفاده کردن از تعطیلات است، این دستور جلسه به وادی اول اشاره دارد که قبل از اینکه کاری را شروع کنیم در موردش فکر کنیم که چگونه این کار را انجام دهیم چهکار کنیم که لذت ببریم و چه کنیم که سفر خوبی داشته باشیم.
من در این فکر بودم که یکی از تجربیات خود در سفر اولم را در اختیار دوستان سفر اول قرار دهم؛ در تابستان سال ۹۳ بود که من وارد کنگره شدم به دلیل متمرکز نبودن جای نمایندگی حدود یک ماه طول کشید که وارد پروژه درمان شوم، دو دوست بودیم که نمیتوانستیم در یک لژیون باشیم به ما گفتند باید لژیون خود را عوض کنیم و در یک لژیون نباشیم من چون هنوز راهنما انتخاب نکرده بودم راهنمای دوستم گفت که تریاک را قسمت کن و از آن استفاده کن تا راهنما انتخاب کنی و وارد پروژه درمان شوی، در چند ماه اول ورودم به کنگره به دلیل تخریبهای فراوانی که داشتم دریافت درستی از کنگره نداشتم تا اینکه وارد نمایندگی صالحی شدم و بهمرور با دریافت آموزشها یاد گرفتم که چگونه سی دی بنویسم که این کار باعث شد به تمرکز بالایی دست پیدا کنم، بهمرور با همین رویه پیش رفتم تا به عید نزدیک شدیم آن زمان اولین سالی بود که جناب مهندس فرمان تعطیلی عید را صادر کرده بودند به این دلیل هر کسی که واقعاً میخواهد به درمان برسد بعد از گذراندن تعطیلات برمیگردد و الباقی که خواسته درستی ندارند قطعاً ریزش میکنند.
آن زمان من به دلیل عدم تعادل و نداشتن حال مطلوب اصلاً نمیدانستم درمان چه هست و نیامدن برای چیست فقط تنها مشکل آن دوران این بود که ۱۴ روز عید را نمیدانستم چهکار کنم، برای عید راهنماها بر اساس تجربهای که داشتند توصیه میکردند که مسافرت نرویم و اگر رفتیم به همراه خانواده باشیم چون در آن زمان تفکر بر این بود که مسافرت رفتن در طول سفر کار درستی نیست اما در حال حاضر به مسافران اجازه میدهند به مسافرت بروند به این دلیل که اگر قرار باشد مسافرت بروی و باعث شود لغزش داشته باشی کار خود را انجام میدهی ولی اگر قرار باشد درمان شوی تحت هر شرایطی به اصول خود پایبند خواهی ماند.
اما عید آمد و چند روزی گذشت تا اینکه یکی از دوستانم که اتفاقاً مصرفکننده هم نبود به من پیشنهاد سفر کوتاه مدت به مشهد را داد که برویم و در عروسی دوستمان شرکت کرده و زود برگردیم من هم قبول کردم و داروی OT مورد نیازم را برداشتم و از راه شمال رفتیم که به مقصد برسیم، در طول مسیر زمان خوردن دارویم فرا رسید و با خود گفتم چون رانندگی میکنم اگر دارو بخورم سرم سنگین میشود و نمیتوانم به رانندگی ادامه دهم و به این نتیجه رسیدم که کمی دیرتر بخورم در جاده بودیم که من تازه متوجه شدم مقصد اصلاً مشهد نیست و روستایی نزدیک مرز پاکستان است، شبهنگام شده بود و دوستم خوابش برده بود و من هم که در آن زمان سیگاری بودم تند تند سیگار میکشیدم تا که با آن حال خراب خوابم نبرد، بالاخره در پیچوخم جاده بودیم که در یکی از پیچها چشمانم بسته شد و از جاده خارج شدیم و به دلیل اینکه هوا بارانی بود شانه خاکی جاده گلی شده بود و چسبندگی پیدا کرده بوده و باعث شد که ماشین در آن گیر کند و به دره سقوط نکنیم.
کلی تلاش کردیم که ماشین را از آن وضعیت در آوریم که تلاشمان نتیجه نداد تا اینکه ماشینی از آن مسیر میگذشت و به ما کمک کرد تا با بکسل کردن وارد جاده شویم. درنهایت به مقصد رسیدیم در آن شب من دارو نخوردم و فردا صبح هم نخوردم تا اینکه ظهر نتیجه گرفتم که دو وعده را در یک وعده بخورم، در آن سفر من دارویم را بهدرستی مصرف نکردم تا اینکه بعد از تعطیلات برای راهنمایم ماجرا را تعریف کردم و ایشان لطف کردند و سقوط آزاد به بنده دادند تا اینکه بتوانم به حال مساعد برسم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
1496