جلسه اول از دوره چهلم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کاسپین با استادی راهنما مسافر حمید، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر رحمان با دستور جلسه هفتگی " وادی دوم و تأثیر آن روی من " پنجشنبه 06 اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 16 آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که در جمع شما دوستان عزیز هستم و خدمت نگهبان و دبیر عزیز جایگاه جدیدشان را تبریک عرض میکنم و از آقا هادی بابت 14 جلسه پربار تشکر میکنم و هفته راهنما را نیز پیشاپیش به همه دوستان تبریک عرض میکنم. دستور جلسه این هفته وادی دوم است. ما وارد هر فعالیتی که میشویم خود یک سفر محسوب میشود و ما یک نقطهای داریم شروع سفر و یک نقطهای میگذاریم بهعنوان پایان سفر و مابین این دو نقطه خیلی اتفاقها میافتد. اضداد به سراغ انسان میآید و ما به یک نقطهای میرسیم که توانایی آن موضوع یا آن مشکل را نداریم. بههرحال یک جاهایی احساس خستگی و احساس غم به سراغ انسان میآید و درنهایت انسان به خودش میگوید من دیگر توان حرکت ندارم و ممکن است ناامید شود. در مواقعی خستگی مشکلی ندارد ولی ناامیدی مشکل دارد. اگر بخواهیم وادی دوم را در یک خط توضیح بدهیم معنی آن این میشود که اگر وارد کنگره شدیم، اگر به این حیات آمدیم یا اگر خانواده تشکیل دادهایم هیچکدام از این کارها بیهوده نبوده است زیرا اگر نیازی به آمدن من نبود، من به اینجا نمیآمدم و حتی جناب مهندس بارها مثال زدهاند که هیچکدام از موجودات به جهت بیهودگی به حیات نیامدهاند و قطعاً به وجود همه آنها نیاز است. استاد جلسه در ادامه فرمودند که وقتی یک مسافر سفر خود را شروع میکند بهمرورزمان حسهای او باز میشود و کمکم میفهمد که چقدر از سایرین عقبافتاده است و چقدر کارهای عقبافتاده دارد. این مشکلات در دوران اعتیاد هم وجود داشت ولی شخص، بهواسطه مصرف مواد مخدر آنها را نمیدید. امیدوارم همه عزیزان خدمتگزار در کنگره هرگز ناامید نشوند.
قسمت دوم دستور جلسه؛ تولد پنجمین سال رهایی مسافر سعید:
سعید عزیز هم یکی از رهجوهای من بود که با کولهباری از مشکلات وارد کنگره شد؛ و جزو بچههایی بود که سفر اول بسیار خوبی داشت. یک هفته بعدازاینکه رهایی خودش را گرفت مراسم عروسیاش بود و همین مسئله باعث شد یک سال و نیم از کنگره دور باشد، اما زمانی که مجدداً به کنگره برگشت باقدرت ادامه داد و در ادامه مسیر جایگاههای مختلف خدمتی را تجربه کرد و نهایتاً هم توانست در آزمون راهنمایی قبول شود و شال راهنمایی را دریافت نماید
سخنان راهنما مسافر سعید:
سلام دوستان سعید هستم مسافر. ابتدا از تمام دوستانی که از شهرهای مختلف و شعب دیگر تشریف آوردهاند تقدیر و تشکر میکنم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان به خاطر ایجاد این بستر مناسب برای رسیدن به حال خوش تشکر میکنم. از حمید آقا راهنمای عزیزم بسیار ممنونم که همیشه همراه من بودند و خیلی آموزشها را از ایشان یاد گرفتم و خیلی خوشحالم که پس از ورود به کنگره لطف خدا شامل حال من شد تا در لژیون دوم و زیر نظر استاد عزیزم حمید آقا سفر خود را انجام بدهم. جا دارد از آقا کوروش بزرگوار هم یادی بکنیم که جایشان واقعاً خالی است اما قطعاً الآن اینجا هستند و حواسشان به ما هست. از بچههای لژیون دوم بسیار تشکر میکنم. من هنوز هم بعدازاین همه مدت پیگیر تمام سفر اولیهایی که وارد لژیون دوم میشوند هستم و از خدا میخواهم بهترین اتفاقات برایشان رقم بخورد. از بچههای لژیون ۲۳ هم بسیار ممنونم که وجودشان به من انرژی میدهد. از همسفر عزیزم بسیار تشکر میکنم که در تمام این سالها در کنار من بودند تا امروز باهم این حال خوش را تجربه کنیم. در انتها هم از راهنمای همسفرم خانم محدثه که مثل یک پشتیبان و خواهر بزرگتر در کنار ما بودند تقدیر و تشکر میکنم، قطعاً آموزشهای ناب ایشان بود که باعث شد در سفر دوم، من و همسفرم به آرامش برسیم. از تمام شما عزیزان هم سپاسگزارم که در این جشن در کنار ما بودید.
اعلام سفر:
آخرین انتی ایکس تریاک و متادون. مدتزمان سفر اول ۱۰ ماه و۲۰ روز. به راهنمایی حمید آقا محبی. ورزش در کنگره شنا. رهایی از مواد ۵ سال و ۶ ماه. رهایی از نیکوتین به راهنمایی آقا موسی ۷ سال
آرزوی مسافر:
آرزو میکنم در جایگاه پهلوانی قرار بگیرم.
سخنان راهنمای همسفر: همسفر محدثه:
سلام دوستان محدثه هستم همسفر؛ خداوند را شاکرم، بابت توفیقی که حاصل شد در خدمت شما عزیزان باشم، دلتنگ شعبه کاسپین بودم، مثل اینکه هرکجا که باشم، تعلقخاطر خاصی به شعبه کاسپین دارم؛ مانند دختری که منزل پدری خودش را ترک میکند به امید زندگی بهتر و استقلال بیشتر، اما هنوز نسبت به خانه پدری حس ویژهای دارد. دقیقاً برای من هم مصداق همین موضوع است. شاید شرایطی باشد که برای خدمت از این شعبه فاصله بگیرم، اما باز جسم و روحم همینجاست، امروز حس خیلی خوبی دارم که تکتک شما عزیزان را میبینم و در شعبه کاسپین هستم و مقداری از دلتنگی من کم شد. من هم پیشاپیش هفته راهنما را در رأس به آقای مهندس دژاکام و همچنین استاد بزرگوار جناب آقای کوروش آذر پور تبریک میگویم و به این باور هستم که همیشه در کنار ما حضور دارند، یاد و خاطرشان در قلب ما جایگاه ویژهای دارند. به همه راهنمایان قسمت همسفران و مسافران تمام شعب کنگره ۶۰ بهخصوص راهنمایان شعبه کاسپین بسیار تبریک میگویم و برای تمام عزیزان آرزوی سلامتی و ثابتقدمی رادارم. قبل از شروع تبریکات تولد، رهایی آقا میثم و همسفر عزیزشان خانم مریم را تبریک عرض میکنم، همچنین به خانم سما عزیز و دختران خوبشان تبریک میگویم و امیدوارم در سال جاری شاهد گرفتن شال راهنمایی این عزیزان باشم. خدمت حمید آقا راهنمای پرقدرت و پرتوان شعبه کاسپین، هفته راهنما را تبریک میگویم و بابت پرورش چنین رهجوهایی به ایشان خدا قوت عرض میکنم و امیدوارم که همیشه حضورداشته باشند و ما هم از ایشان انرژی دریافت کنیم. به آقا سعید و خانم الهه عزیز تبریک میگویم. همانطور که در قسمت همسفران گفتند، خانم الهه با سن کمی وارد کنگره شدند، دقیقاً بعد از ازدواج در سن ۱۸-۱۹ سالگی وارد شعبه کاسپین شدند و به لژیون بنده آمدند. خانم الهه در ابتدا مثل دخترخانمهایی بودند که اصطلاحاً در منزل (آب توی دلشان تکان نخورده) به همین دلیل اختلافنظر و تنش در اوایل زندگی داشتند و این مطلب که گفته میشود در کنگره زبان مسافر و همسفر یکی میشود مصداق همین زوج است. این اختلافنظرها به این دلیل بود که قبل از ازدواج و در دوران اعتیاد باهم آشنا نبودند و به قول صحبت آقا سعید در جشن تولد پنجسالگی چه تغییراتی برای من به وجود آمده، همین مهم است. همانطور که تولدها حس امید برای سفر اولیها و تازه واردین را دارد، برای خود مسافر هم همینطور است، آیا در تولد آزادمردی چه تغییراتی برای من به وجود آمده؟ جواب این سؤال را فقط و فقط خود مسافر میداند و این تغییر قطعاً اتفاق افتاده، من که از بیرون در جریان روابط این دو عزیز بودم در حال حاضر متوجه این پختگی شدهام. الههای که از روز اول وارد کنگره شد، مانند دختربچهای افکار و خواستههایش چیز دیگری بود، اما در حال حاضر در تولد پنجسالگی کاملاً پختهشده و دارای درک بالایی است و دقیقاً کنگره یعنی همین. بسیار خوشحالم و بازهم به این دو عزیز تبریک میگویم، امیدوارم پایدار و ثابتقدم باشند و امیدوارم تولد بعدی همسفر کوچک کنارشان باشد. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
سخنان همسفر؛ راهنما الهه:
سلام دوستان الهه هستم همسفر خدای خودم را شاکرم که بار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان بسیار تشکر میکنم که چنین بستر ارزشمندی را برای ما فراهم آوردند و باعثوبانی روزهایی شدند که ما در آن قرار داریم. همچنین بار دیگر خدا را شاکرم بابت وجود آقا حمید، خانم محدثه و انسانهای ارزشمندی که در زندگیام قرار داده است. بسیار دوستشان دارم و آموزشهای زیادی از این عزیزان گرفتهام. هرچقدر از این دو عزیز تشکر کنم قادر به جبران لطفی که در حق من و مسافرم کردند نیستم. کنگره بسیار فراتر از اعتیاد است. درست است که ما به علت درمان اعتیاد وارد کنگره میشویم؛ اما در ادامه متوجه این موضوع میشویم که کمترین چیزی که ما در زندگی به آن فکر میکنیم اعتیاد است و مشکلات و مسائل زیاد دیگری در زندگی وجود دارد، طوری که اعتیاد مشکل کوچکی در برابر آن مسائل به شمار میرود. ما هنگامیکه وارد کنگره شدیم مشکلی در رابطه با مواد مخدر نداشتیم و بیشتر مشکلاتمان این بود که نمیتوانستیم با یکدیگر صحبت کنیم و مشکلاتمان را با صحبت کردن حل کنیم و همین موضوع باعث ایجاد مشکلات دیگری در زندگی مشترک من و مسافرم شده بود؛ ولی در ادامه خدا را شاکرم که وارد کنگره شدیم و یاد گرفتیم که مشکلاتمان را با صحبت کردن حل کنیم. به نظر من ۹۰ درصد مشکلاتی که در زندگی انسانها وجود دارد بهاینعلت است که انسانها با همدیگر صحبت نمیکنند. چند وقت پیش جمله قشنگی خواندم که برای شما میگویم؛ میگفت میدانی چرا مشکلات ما حل نمیشود بهاینعلت که ما به همدیگر گوش نمیدهیم تا مشکلمان را حل کنیم و فقط گوش میدهیم تا جواب یکدیگر را بدهیم. زندگی ما هم اوایل به همین شکل بود و کنگره به ما کمک کرد تا پای حرف یکدیگر بنشینیم و ببینیم چه چیزی میخواهیم و چه خواستهای از هم داریم. بهمرورزمان با حرف زدن خواسته یکدیگر یکی شد و مشکلاتمان حل شد. همه اینها به خاطر یادگرفتن، صحبت کردن با یکدیگر بود ما به هم گوش میدهیم تا یک مشکلی را حل کنیم. خدا را شاکرم که امروز زندگی خوبی دارم و هیچوقت تصور این را نمیکردم که زندگیام همچین آرامشی را داشته باشد. برای همه شما عزیزان آرامش واقعی را از اعماق وجودم آرزو میکنم چون بسیار لذتبخش است که در کنار انسانهای مهم زندگیات رشد کنی و آرامش را تجربه کنی. ما همه در کنار همدیگر قرار میگیریم تا رشد بکنیم و به آدم دیگری تبدیل بشویم نه اینکه روزبهروز تنشها و ناراحتیهایمان بیشتر شود. در آخر هفته راهنما را پیشاپیش خدمت تمام راهنمایان کنگره ۶۰ در تمام شعب تبریک عرض میکنم و انشالله که برکت خدمتشان در زندگیشان جاری باشد. بنده از حمید آقا راهنمای مسافرم همیشه چیزهای خوب یاد گرفتم. گاهی جملههای ایشان در مسیر زندگیام یادآورم میشود و به کمکم میآید. همچنین راهنمای خوب خودم خانم محدثه، ایشان هم همیشه با صحبتهایشان کمک بسیار زیادی به من کردند. بنده به دلیل درونگرا بودنم هیچگاه مشکلاتم را به دیگران نمیگفتم و روزبهروز در عمق تاریکیها فرومیرفتم اما خانم محدثه امنترین انسانی بودند که بنده در مسیر زندگیام با ایشان روبرو شدم و بسیار راحت از جزئیات زندگیام بر ایشان صحبت کردم، ایشان نیز بهترین راهنماییها را در اختیار من قراردادند دستشان را میبوسم و بسیار سپاسگزارشان هستم. از همه شما عزیزان ممنونم بابت حضور در جشن ما و امیدوارم همه عزیزانی که این جایگاه را تجربه نکردهاند بسیار زود تجربه کنند.
مرزبان کشیک:مسافر داوود
تایپ:مسافر احمد
تنظیم:مسافر رامین
تهیه شده در نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
369