English Version
English

راهنمایان نقطه عطف کنگره 60

راهنمایان نقطه عطف کنگره 60
مشارکت همسفر الهه:
من در زندگی و حتی در بدترین حالت هم به نظرم آدم خوش‌شانسی بودم؛ چون همیشه اعتقادم این بود که هر ارتعاشی بدهم قطعاً همان ارتعاش را دریافت خواهم کرد و این اعتقاد زمانی رنگ بیشتری گرفت که وارد لژیون شدم.
راهنمای لژیون خانم چادری و محجبه‌ای بودند و من ایشان را به عنوان راهنمای خود انتخاب کردم و راستش دوست داشتم ببینم که در مغز این موجود عجیب و غریب با این وجنات چه می‌گذرد؟ آیا می‌تواند من رام نشدنی را بعد از ۴ سال کنگره‌ای کند یا نه؟
اما او توانست و خوب هم توانست؛ نمی‌دانم که از چه ترفندی استفاده کرده است به طوری که الان دیگر فکر می‌کنم اگر به حرفشان گوش ندهم در واقع شانس بزرگ زندگی خود را ندیده گرفته‌ام و از آن‌جایی که من خیلی بلند پرواز هستم و می‌دانم برای کسب جایگاه‌های بالاتر آن‌قدر جا دارم که هر روز بیشتر به گوش به فرمان بودن خودم را ترغیب می‌کنم.
از راهنمای عزیزم سپاسگزارم که با کلام ساده و پرمهرشان من را در این راه یاری کردند. خیلی خیلی دوستشان دارم و از خداوند تشکر می‌کنم که راهنمای شایسته‌ای را بر سر راه من قرار داد‌.
 
مشارکت همسفر فاطمه:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
اولین باری که وارد کنگره شدم، خیلی حس غریبی داشتم؛ اما راهنمای عزیزم با خوش‌رویی و لبخندی که بر لبانشان داشتند من را با مهربانی در آغوش کشیدند و به من احساس آرامش را هدیه دادند. تمام لحظه‌های تاریک زندگی‌ام که در بیهودگی می‌گذشت با ورود به لژیون با کلام دلنشین و شیوای راهنمایم سراسر روشنایی و عشق شد و من در کنگره ماندگار شدم. راهنمای عزیزم هم‌چون کوه در کنارم ایستادند و درست زندگی کردن، قوی بودن، امید داشتن، صبور و آرام بودن را با عشق و محبت خالصانه به من آموختند.
خداوند را هزاران بار شکر که فرشته‌ای مهربان و عاشق را در مسیر زندگی‌ام قرار داد. من آرامش و حال خوش امروزم را مدیون آموزش‌ها و زحمات بی‌دریغ راهنمای عزیزم هستم از استاد عزیزم سپاسگزارم و از صمیم قلبم دوستشان دارم. این هفته زیبا را در راس خدمت جناب مهندس و خانواده محترم‌شان و راهنمایان کنگره ۶۰  به خصوص راهنمای عزیزم تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم من هم به یاری خداوند ادامه دهنده راهشان باشم و بتوانم به انسان‌های دردمند با عشق خدمت کنم.
 
مشارکت همسفر معصومه:
به نام خدایی که دوست داشتن و عشق را آفرید.
این هفته قشنگ را در راس خدمت آقای مهندس و خانواده محترم‌شان و تمامی راهنمایان عزیز و بخصوص راهنمای خوب و نازنینم تبریک عرض می‌کنم. راهنمای عزیز و معلم مهربانم با وجود شما در مسیر زندگی‌ام فهمیدم که چه‌قدر خدای مهربان دوستم دارد و دعاهایم را به زیباترین شکل اجابت می‌کند. شما هم‌چون نور هدایت بر سر راه تاریک زندگی‌ام قرار گرفتید و پرتلاش بودن، راه و رسم درست زندگی کردن، امیدواری، مانند کوه استوار بودن و به معنای واقعی صبور و مهربان بودن را به من آموختید.
استاد عزیزتر از جانم صدای گرم، سخنان دلنشین و پر از مهر مادرانه‌ات هم‌چون رودی شد بر دل ناامید و غبار گرفته‌ام که خسته و بدون هدف سرگردان بودم و شما ذره ذره به من آموختید تا جان و امید دوباره بگیرم و همه چیز را از نو ساخته و شروع کنم تا به آرامش برسم. امیدوارم روزی مانند شما مرحمی بر دل‌های زخم دیده باشم. کلمه سپاس در برابر این همه از خودگذشتگی و زحمات بی وقفه‌ای که برای رشد و پیشرفت من انجام می‌دهید، ذره‌ای بیش نیست. دوستتان دارم و دستان پر از مهرتان را می‌بوسم و از اعماق قلبم دعا می‌کنم تندرست، باعزت، مستدام و عاقبت بخیر باشید و دعای خیر من و خانواده‌ام بدرقه راه سبزتان باشد.
 
مشارکت همسفر مریم:
راهنما واژه عظیمی است که زبانم از تعریف آن قاصر است. راهنما یک بحر و پناهگاهی برای هر آن‌که نیازمند یاری و آموزش است. روزی که خداوند نشانی و عطر راهنمایم را به مشامم رساند، من در کمال ناباوری در اولین نگاه مجذوب سیمای پر از نور او شدم؛ گویی از روز الست خداوند جرعه‌ای از عشق و ایمان آن را به من چشانده بود که این‌چنین برای من آشنای دیرین به نظر می‌آمد.
راهنما، معلم راه‌های نرفته زندگی می‌باشد و شمعی که نورش امیدی می‌شود برای ادامه زندگی که بارها آن را تلخ می‌دانستی؛ اما چهره دیگر زندگی را نشان تو می‌دهد که می‌توانی با شناخت خویش زیباترین‌ها را از ظاهر زشتی‌ها خلق کنی.
راهنمای عزیزتر از جانم در نقش آموزگار چه خوش نغمه عشق را سرودی، قلبم را کاویدی و هر آن‌چه کینه و ناپاکی بود از قلبم زدودی. زمانی که با دستان پر از عشق دستان بی‌جان من را فشردی و در آغوشم گرفتی، با تمام نقص‌ها و کاستی‌هایم مسیر درست را برای من نمایان کردی.
روزی که توان دست زدن در جلسه و حتی قدم گذاشتن به کنگره را نداشتم، آن‌قدر به من انرژی و آموزش دادی که امروز باید در جلسه حضور داشته باشم و نیروهای الهی به انتظار من هستند تا آرامش بدهند.
بی‌هیچ چشم داشتی آموزش دادی و آموزش گرفتی، بر زخم‌هایم مرهم شدی، با شادی من خشنود و از غم من غمگین شدی. زمانی که بال پرواز در آوردم و سبک بالانه پرواز کردم، ستاره‌های آگاهی را یکی پس از دیگری چیدم و آن‌گاه که بر خویش تسلط یافتم، با عشق و شوق رهاییم را از بند جهالت جشن گرفتی و به من آموختی که آغاز راه است و من باید قدم‌هایم را استوارتر از قبل بردارم.
اکنون در این وهله از زندگی‌ام که در آسمان عشق پرواز می‌کنم، چیزی ندارم که بر او ببخشم تا جبران خستگی‌هایش باشد؛ اما از قدرت مطلق می‌خواهم به اندازه قلب بزرگش به او عشق، سلامتی و آگاهی عطا کند تا سالیان سال نقطه عطف کنگره و نقطه امن رهجو باشد.
 
مشارکت همسفر حوریه:
هفته گران‌قدر راهنما را در راس خدمت جناب مهندس و خانواده محترم‌شان و راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک عرض می‌کنم و آرزومندم در پناه خداوند پاینده باشند. هفته راهنما بسیار با ارزش است و من به نوبه خودم از راهنمای عزیزم کمال تشکر و قدر‌دانی را دارم و می‌دانم محبتشان  قلبی است. در این چهار سال از راهنمای عزیزم آموزش‌های زیادی را فرا گرفتم، من از ایشان آموختم که برای اهداف خود باید تلاش کنم و در درجه اول خودم را دوست داشته باشم تا دیگران نیز برای من ارزش قائل بشوند. من با هیچ زبانی نمی‌توانم از ایشان قدردانی کنم؛ اما می‌دانم که اجرشان در درگاه خداوند محفوظ است و زحماتشان اجر دنیوی و اخروی دارد. صحبت‌های راهنمای عزیزم همه از جنس نور است و به قلبم می‌نشیند، بهترین‌ آرزوها را برای راهنمای عزیزم دارم.
 
مشارکت همسفر فریده:
اولین روز که وارد کنگره شدم، خیلی با خوشرویی با من برخورد کردند. در جلسه کنار خانم مهربانی نشستم که به دلم بدجوری نشست، زمانی که خودم را به عنوان تازه‌وارد معرفی کردم و حضار دعا کردند، ایشان که در کنار من نشسته بودند آن‌چنان گفتند انشاالله که دلم از جا کنده شد و در آن زمان همه چیز خیلی برای من عجیب بود. بعد از اتمام جلسه همه حواس من به آن راهنما بود تا این‌که بعد از یک سال اجازه ورود به لژیون به من داده شد و به لژیونی که از قبل انتخاب کرده بودم با تمام عشق وارد شدم.
راهنمای عزیزم فرشته مهربانی است که هر لحظه در کنارش بودن عظمت قدرت دانایی و مهربانی خداوند را برای من تجلی می‌‌کند. هفته راهنما را خدمت جناب مهندس و خانواده محترم‌شان و تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ و به خصوص راهنمای عزیزم تبریک عرض می‌کنم، انشاالله مستدام باشید.
 
مشارکت همسفر زهرا:
هفته راهنما را خدمت جناب مهندس و همه راهنمایان کنگره ۶۰، خصوصا راهنمای عزیزم تبریک عرض می‌کنم و برای ایشان آرزوی موفقیت و شادکامی دارم. راهنما در کنگره ۶۰ یعنی انسانی که عاشق خدمت، کمک به هم‌نوع و عاشق رها شدن مصرف کنندگان مواد مخدر از دام اعتیاد می‌باشد. یک راهنما با تمام وجود تلاش می‌کند تا طعم شیرین رهایی و آزادی از اعتیاد را که چشیده است به دیگران نیز انتقال بدهد و این یعنی همان بند عشقی که در پیام سفر اول وعده آن داده شده است. راهنمایان کنگره مجهز به سلاح عشق، عقل و ایمان هستند که با کمک آن‌ها می‌توانند به راحتی در این حوزه فعالیت کنند و کوچک‌ترین تأثیر پذیری نداشته باشند؛ بلکه تأثیرگذار هم باشند. آن‌ها به تعادل جسم، روان و جهان‌بینی رسیده‌اند و ایمانشان علم و دانش است، خدمت بلاعوض و کمک به رهایی دیگران می‌باشد.
 
نویسنده و تایپ: همسفران لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون چهارم 
ویراستاری: همسفر فاطمه لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون چهارم 
ارسال: همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون سوم 
همسفران نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .