English Version
English

خانه دل را روشن کن

خانه دل را روشن کن
مشارکت همسفر مریم:
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد و هیچ‌ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. هستی مثل یک کارخانه است و هر کسی در آن یک سمتی دارد و به عناوین مختلف در این کارخانه تلاش می‌کند تا این کارخانه به تولید خود ادامه دهد. هیچ ذره‌ای را خداوند بیهوده خلق نکرده است، هیچ موجودی از یک خار بیابان گرفته تا کوه‌ها و حتی میکروب‌ها هم جهت بیهودگی خلق نشده‌اند. حال آیا ما انسان‌ها در این سیستم هستی، جهت بیهودگی آمده‌ایم؟
ما باید در این سیستم هستی آموزش بگیریم و باید قدردان نعمت‌هایی که خداوند به ما داده است باشیم؛ حتی قدردان آن صحبتی هم که ما را از راه کج و ضد‌ارزشی به راه راست هدایت می‌کند؛ باشیم. وجود انسان ارزشمند است و نباید وجود خودمان را دست کم بگیریم. اگر در پایین‌ترین نقطه‌ی سیاهی هم قرار داشته باشیم باز می‌توانیم حرکت کنیم تا به روشنایی برسیم. زندگی فراز و نشیب‌های زیادی دارد؛ ولی پایان شب سیه سفید است. رضایت خالق از مخلوق بالاترین و بهترین درجه برای یک انسان است ما باید بدانیم در این سیستم بزرگ هستی چه نقشی داریم.‌ قدرت مطلق انسان را وقتی که پا به هستی گذاشت به یک دوراهی هدایت کرد یکی تاریکی و دیگری روشنایی و انسان هم با رفتن و تجربه کردن تاریکی‌ها، قدرت و عظمت روشنایی را درک می‌کند. انسان برای گذشتن از تاریکی‌ها باید از گذرگاه‌های بسیار سخت و دشوار عبور کند و اگر توانست سالم بگذرد آن‌گاه انسانی کارآزموده و رها خواهد شد و خواهد فهمید که در این راه قدرت مطلق پشتیبان اوست و او را یاری می کند به شرطی که از ضد‌ارزش‌ها دوری کند و در مسیر ارزش‌ها و صراط مستقیم قدم بر‌دارد.
 
مشارکت همسفر زهره:
در ابتدا از جناب مهندس سپاسگزارم که با آموزش‌های بسیار دقیق، ارزنده و ارزشمندشان به نوعی باعث شدند دید من به زندگی و در واقع به خلقت تغییر کند، تغییری که به حق است. مورد دوم این‌که باعث شدند که من در صراط مستقیم قرار بگیرم و هدف از خلقتم را بفهمم در وادی دوم می‌فرمایند: هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر به هیچ فکر کنیم، حتی کوچکترین موجودات یا چيزهايی که از نظر ما شاید بی‌هدف و بی‌ارزش خلق شده باشند، مثل سوسک که حشره‌‌ چندش آوری هست و از خلقتش متعجب باشیم؛ ولی حالا متوجه شده‌ایم که از نظر علمی ثابت شده که تاثیر به سزایی حتی برای خود ما انسان‌ها دارد. خداوند از خلقت تک‌تک موجودات هدفی داشته، پس ما باید بدانیم برای چه به این دنیا آمده‌ایم؟ هدف از خلقت ما چه بوده و رسالت ما در این دنیا چه هست؟ بنابراین اگر ما فکر کنیم که هیچ ارزش و هدفی نداریم که به دنبالش برویم و به دنبال پیدا کردن خود و هدف خود نباشیم و از مسیر منحرف شویم نه حال خوبی خواهیم داشت و نه به رستگاری خواهیم رسید در واقع می‌توانیم از این‌جا شروع کنیم که من اول باید کجا باشم و در چه جا و مکانی باید قرار بگیرم؟ و بعد اين‌که چگونه باشم؟ و در نهایت هم چه‌کار کنم؟ همانطور که استاد امین فرمودند: با این مثلث، ما می‌توانیم شناور باقی بمانیم. یعنی چه؟ یعنی این‌که ما کاری نکنیم تا سنگ شویم و شناور بودنمان را از دست بدهیم و به اصطلاح به ته چاه فرو برویم. ما با پیدا کردن خود و هدفمان و انجام کار درست و اهمیت دادن به ارزش‌ها و در مسیر درست قرار گرفتن می‌توانیم شناور باقی بمانیم و به تعالی روح برسیم. 
 
مشارکت همسفر حبیبه:
خانه دل را روشن کن که خانه دل با چراغ خود، نور تابنده‌ای به خانه خدا است.
دل مانند خانه است این خود من هستم که می‌توانم خانه دلم را تغییر بدهم از کینه و نفرت پاک و پر از عشق و محبتش کنم، با توجه به سی‌دی خانه دل آموختم که در هر جایگاهی باشم؛ اگر خوبی کنم حتما خوبی می‌بینم؛  البته نباید منتظر دریافت خوبی نباشم بلکه مطمئن باشم که این خوبی به من بر خواهد گشت. محبت در هستی و کائنات گم نمی‌شود. پس ما باید محبت و خوبی‌هایمان بی‌منت و بی‌دریغ باشد؛ اگر محبت از صمیم دل باشد به دل هم می‌نشیند. وقتی مسافر من مصرف کننده بود، خانه دلم تاریک بود، انگار هیچ نور و محبتی در آن وجود نداشت. وقتی درمانش را شروع کرد، احساس کردم که انگار نوری از میان تاریکی‌ها به وجود می‌آید با آموزش‌ها سعی کردم خودم را بیشتر به نور نزدیک کنم. حالا که در سفر دوم هستیم، چقدر این خانه نورانی‌تر از قبل شده؛ اما هنوز هم باید تلاش کنم با بالا بردن دانایی و با تزکیه و پالایش خودم این تاریکی‌ها را به حداقل برسانم و این مسیر برایمان با یاری گرفتن از قدرت مطلق، حرکت در مسیر ارزش‌ها و با آموزش‌های آقای مهندس و راهنمایان عزیز میسر خواهد بود.
اکنون اختیار خانه دل در دست خود من است و من تعیین می‌کنم که جایگاهم کجا باشد، باید بتوانم این خانه دل را که جایگاه اصلی خداوند است، همیشه زیبا نگه‌ دارم.
 
مشارکت همسفر فاطمه:
ایمان، به تجلی نور خدا در انسان گفته می‌شود، یعنی همه‌ی صفات خداوند مثل: بخشندگی و محبت در وجود انسان نیز نهفته است. این صفات در خداوند مانند اقیانوس است ولی در انسان همانند یک قطره می‌ماند. معنی دیگر ایمان، اعتقاد داشتن به خودت، خانواده‌ات، انسان‌های دیگر و هستی و کائنات می‌باشد. هر کسی که بتواند از عصاره‌ جان خود بدهد تا انسان دیگری را خوشحال کند یا مشکل آن را برطرف سازد یعنی ایمان دارد و کسی که می‌دهد، مثل آب زلال در حرکت است که باعث ادامه حیات می‌شود؛ اما کسی که نمی‌دهد، مثل برکه‌ای است که آبش در جریان نیست و تبدیل به لجن و گنداب می‌گردد که اسباب خراب شدن حال دیگران است.
 
نویسنده: همسفران مریم، زهره، فاطمه و حبیبه لژیون راهنما همسفر ملیحه لژیون یازدهم 
ویراستاری: همسفر پریسا لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون سوم 
ارسال: همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون سوم 
همسفران نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .