دهمین جلسه از دوره شصت و هفتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه آقایان مسافر و همسفران در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "وظایف رهجو و راهنما" با استادی " کمک راهنمای محترم آقا احمد" و نگهبانی " مسافر سهند " و دبیری " مسافر احمد " و همچنین مراسم جشن تولد اولین سال رهایی آقا امید رهجوی کمک راهنمای محترم آقای احمد را جشن گرفتیم، که در روز پنجشنبه مورخ 1396/11/26 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و از نگهبان تشکر میکنم که به من اجازه دادن در این جایگاه خدمت کنم درباره دستور جلسه که وظایف راهنما و رهجو است که قبلاً وظایف رهجو فقط بود که الآن وظایف راهنما هم اضافهشده. من بارها در لژیون مطرح کردم که وظایفی که ما قبول کردیم باید به نحو احسن انجام بدهیم. بقول آقای مهندس اگر یک نفر جلوی شما نشست میشود لژیون شما فرقی نمیکند یک نفر باشد یا بیست نفر باشد. برای من آنیک نفر حکم لژیون را دارد. من باید وظایفم را به نحو احسن انجام بدهم. نمیتوانم بگویم که مشکلات دارم و یک وظیفهای را قبول کردم باید انجام بدهم من فکر میکنم این برمیگردد به رهجو و من باید ببینم که در این جایگاه که هستم وظیفهام چیست. وقتیکه میگویند مسئول میشوی آیا این است که ریسی و برای دیگران باید حکم صادر کنید اما در کنگره به من یاد دادند که این موضوع برعکس است. وقتیکه مسئول میشوی بیشتر مورد پرسش خداوند قرار میگیری حالا در وظایف رهجو ما یک سی دی داریم درباره این موضوع که تازهواردهای که وارد کنگره میشوند، باید این سی دی را حتماً گوش بکنند. که رهجو چه وظایفی دارد چون ما همیشه در جلسه تازه واردین مطرح میکنم که کنگره 60 رایگان است به نظر من کنگره 60 مجانی نمیشود. نه برای من راهنما چه برای رهجو و برای همه اعضای کنگره همینجوری است من اگر چیزی بخواهم یاد بگیرم باید بهایش را بدهم. باید هزینه پرداخت بکنم وقتیکه از کارم وقتی از خانوادهام به نحوی میزنم میآیم اینجا یعنی هزینه کردن البته کنگره 60 رایگان است کسی اینجا پولی دریافت و پرداخت نمیکنند همهچیز کنگره بر اساس قوانینی است که روزبهروز باعث پیشرفت کنگره شده قبلاً چهارشنبهها رهایی 5 و 8 نفر بودهاند الآن 80 تا 100 نفر چهارشنبهها رهای میگیرند که امسال کنگره 60، 3500 نفر رهایی داده فکر کنم این چند هفته هم که بگذرد برود نزدیک 4000 نفر این به این مفهوم است که کنگره دارد کارش را درست انجام میدهد.
من باید برگردم به خودم که من وظیفهام چیست اگر قبول کردم سفر اولی یا سفر دومی باشم مسئول OT یا آبدارخانه باشم یا مرزبان فرقی نمیکند باید وظیفهام را درست انجام بدهم به عنوآنیک رهجو من خودم همیشه در لژیون میگویم هر وقت چیزی را میدانم آن لحظه سقوط من است. سهشنبهها لژیونمان در پارک طالقانی برگزار میشود که کلاً 3 تا لژیون هستیم که میرویم داخل پارک یکی لژیون من است و لژیون آقای هادی و لژیون آقای سیروس که در این موقع فصل واقعاً سرد است اگر کسی میخواهد چیزی یاد بگیرد باید بهایش را بدهد. آقای مطهری اول انقلاب میگفتند بهشت را به بها میدهند به بهانه نمیدهند. آن موقع جوان بودم و متوجه این حرف نبودم اما الآن میفهمم واقعاً اگر بخواهم وارد بهشت بشوم باید بهایش را بپردازم. سفر اولی و سفر دومی باید وظیفهشان را به نحو احسن انجام بدهند و من راهنما باید وظیفهام را انجام بدهم و آنچه دستگیرم میشود دستگیری بکنم.
سخنان استاد مربوط به مسافر:
امید وقتیکه آمد پیش من لژیون در حیاط تشکیل میشد و آن موقع لژیونها چرخشی نبودند آقای عزتالله اجینت بودند و با ایشان آمدند و گفتند ایشان میخواهد در لژیون شما بنشیند وایشان قبلاً سفرکرده است و دوباره میخواهد سفر کند و من از آقای عباس مافیایی یاد گرفته بودم افرادی که میروند و برمیگردند کارشان سختر است و من هم آن موقع تازه بود لژیون زده بودم اولش یک مقدار احساس ترس کردم؛ و پیش خودم گفتم ایشان قبلاً سفرکرده و کارشان سخت است چون آقا امید همدوره من بودند من در لژیون آقای عباس بودم و ایشان در لژیون آقای عزتالله بودند. نشست داخل لژیون و من باهاش صحبت کردم و گفتم اگر میخواهی به رهای برسی آنچه ازت میخواهم باید انجام بدهی باید مرتب لژیونت را بیایی هفتهای سه جلسه و واقعاً در سفر اول خوب میآمد سر لژیون و به ندرت غیبت میکرد. آنهم به خاطر مأموریت کای بود و آنچه ازش خواستم انجام داد و رهجوی شد برای کنگره در پارک طالقانی ورزش بان شد الآن مرزبان پارک طالقانی است؛ و پارک طالقانی شعبهای است که نزدیک 2000 نفر که شما باید به آنها خدمت بکنید. امسال آقا امید در آزمون کمک راهنمای شرکت کرد و قبول نشد و قول داد سال دیگر شرکت کند وحتما قبول شود و به کمک راهنمای همسفرشان وهم سفرشان تبریک میگویم و آرزوی موفقیت برایشان میکنم.
علام سفر مسافر:
سلام دوستان امید هستم مسافر آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک شیره شیشه طول سفر اول 11 ماه به راهنمای آقای احمد جعفری رشته ورزشی والیبال در ضمن سفر نیکوتین هم انجام دادم به راهنمای آقا احمد طول سفر اول 10 ماه داروی درمان آدامس نیکو لایف.
آرزوی مسافر:
همه بیمارها همه آنهای که گرفتارند راه کنگره را پیدا کنند چون من به این نتیجه رسیدم بهترین راه درمان اعتیاد کنگره است.
سخنان مسافر :
اول از آنکسانی که امروز تشریف آوردند تشکر میکنم من از آقای مهندس تشکر میکنم که همچنین بستری را فراهم کردند که من نوعی به درمان برسم؛ و از آقا عباس و مادرشان تشکر میکنم که پیام ورود به کنگره را از طریق ماهعسل به من دادند؛ و از آقا سیامک تشکر میکنم که اولین کسی بود که مرا مشاوره کرد و راه درمان را به من نشان داد؛ و از آقای امیر که در سفر اول برای من خیلی زحمت کشیدند تشکر میکنم. با توجه به دستور جلسه امروز من رهجوی خوبی نبودم وظایفم را خوب انجام ندادم؛ که بعد از چهار سال رهایی برگشت خوردم؛ و درنهایت از آقای جعفری وخانم عزت و همسر و دخترم تشکر می کنم. من در طول سفرم یک رهجوی خوبی نبودم و بارها این موضوع را به آقای جعفری گفتم همیشه راهنمایم میگفت یا امید یک عملی خوب باش یا یک مسافر خوب حد وسط ندارد نمیشود همسفر کرد هم مواد زد چیزی که من اصلاً رعایتش نکردم. از همه دوستان میخواهم این قوانین و حرمتهای که در کنگره خوانده می شود باید موبهمو اجرا بشود این تجربه من است. چون پشت آن فکر است و درباره آن تحقیقشده من بارها در لژیون گفتم من یک تجربه خوبی هستم برای بچههای لژیونمان که بدانند که چگونه میتوانند به نتیجه برسند. بااینکه من این تجربه را داشتم زمانی که وارد لژیون آقای جعفری شدم سعی کردم آنچه آقای جعفری میگویند را اجرا کنم. البته ایشان خیلی به من لطف داشتند و خیلی مراعات من را میکردند چون شرایط بحرانی داشتم بااینهمه من تلاشم را کردم. سعی کردم تا اینجا که میتوانم این قوانین و حرمتها را رعایت بکنم.
سخنان کمک راهنمای همسفر:
سلام دوستان عزت هستم همسفر من در این چهارده و پانزده سال در هر تولدی گفتم. اگر ره جو خواست قوی داشته باشد و فقط برای خوش بخواهد به درمان برسد به نتیجه میرسد وگرنه به نتیجه نمیرسد و وقت خودش را نگیرد و برود تا جا برای کسی که خواسته درمان دارد باز شود. همسفر در سفر مسافر واقعاً مؤثر است کسانی که همسفر ندارند خداوکیلی من میگویم واقعاً خدا را دارند؛ و خدا پشت پناه هشان است بقول آقای مهندس در زمان اعتیاد یکی از ما فارسی صحبت میکند یکی هم انگلیسی حرف همدیگر را متوجه نمیشویم. وقتی آمدیم در کنگره و در نقش همسفر و مسافر شدیم قشنگ همدیگر را درک میکنیم حالا برویم راجع به آقا امید صحبت کنیم عباس به من میگفت مامان این زری خانم را از لژیون بینداز بیرون گفتم چرا؟ گفت آقا امید درستبشو نیست، گفت باید معجزهای اتفاق بیفتد تا امید بشود امید مثل آقا سیروس گذشتهها گذشته به قول آقای مهندس ما الآن باید روبهرویمان را نگاه کنیم؛ و بعد گذشتهمان هم یادمان نرود واجب است اینجا از خداوند بخواهم به آقای مهندس و خانوادهشان عمره باعزت بدهند که همچین بستری را برای درمان اعتیاد فراهم کردند و به خودم آقا احمد و همسفر آقا امید خسته نباشی میگویم و امیدوارم جشن آزادمردی امید را بگیری
سخنان همسفر:
سلام دوستان زری هستم همسفر امیدوارم امروز بر احساساتم غلبه کنم. من فکر میکنم حداقل نزدیک 6 سال منتظر روزی بودم که بیام بالا و بتوانم صحبت بکنم امروز که داشتم حساب میکردم، باید امروز تولد 6 سالگی را میگرفتیم ولی خدا را شکر سعید با 6 سال قبل خیلی فرق میکند و همه امیدوار باشیم که کنگرهای هست آموزشهایی است که ما را اینجا نشانده که بااینهمه مشکلاتی که سر راه ما بود بتوانیم یک سال رهایمان را اینجا جشن بگیریم. ما در سال 87 کنگره را با برنامه ماهعسل شناختیم ولی چون اذنش نرسیده بود؛ امید سفرش را اردیبهشت 89 شروع کرد و به رهایی رسید خدا را شکر اما خیلی سختی کشید؛ و بعد از چهار سال برگشت خورد و آن موقع خیلیها به من میگفتند از امید جدا شو چون دستت در جیب خودت است و مستقل هستی ولی به علت اینکه دوستش داشتم و بهعنوان یک انسان دلم نمیخواست از کنارش بروم. خدا را شکر که توانستیم این سفر را طی کنیم و از آقای مهندس و آقا امین و خانم آنی سپاس گذارم از خانم کماندار سپاس گذارم که به من اعتماد کردند که در پارک طالقانی خدمت کنم و در وبلاگ در کنار ایشان خدمت کنم و از همه عزیزانی که آمدند واقعاً تشکر میکنم. وبلاگ نویسان که از شعبات دیگر تشریف آوردند سپاس گذارم. از خدای خودم میخواهم که هرکسی که کنگره را شناخت و نور کنگره را لمس کرد که دوباره به آغوش کنگره برگردند.
نگارنده و تنظیم وبلاگ : مسافر مهران از لژیون 8 و مسافر منصور از لژیون 11
- تعداد بازدید از این مطلب :
3043