English Version
English

انتشار شادی و امید

انتشار شادی و امید

ششمین جلسه از دوره چهارم لژیون سردار کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی کاسپین با نگهبانی همسفر حدیثه، دبیری همسفر معصومه و استادی همسفر فاطمه با دستور جلسه «دنور» در روز پنج‌شنبه سی‌ام فروردین ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه خانم حدیثه و راهنمای گرانقدر خانم خدیجه عزیز سپاسگزارم که به من اجازه دادند تا در این جایگاه قرار بگیرم و اولین مشارکت را در جمع شما عزیزان داشته باشم.
دستور جلسه امروز دنور است. دنور به معنی بخشنده و به مفهوم رها کردن است. بخشندگی یکی از صفات خداوند است. از آن جایی که ذره‌ای از صفات باری‌تعالی در وجود همه ما نیز قرار گرفته است ما می‌توانیم با کسب آگاهی باعث شکوفایی هرچه بیشتر این صفات بشویم و آن‌ها را از قوه به فعل درآوریم.
هر ساختاری برای حفظ، رشد و توسعه خودش نیازمند پارامترهایی است که ضعف یا قدرت این پارامترها باعث به وجود آمدن یا از بین رفتن آن ساختار می‌گردد. زمانی‌که کنگره شروع به توسعه کرد کمک‌هایی از طریق سبدهای قانون یازدهم می‌شد؛ اما جواب‌گوی هزینه‌های مالی برای اهداف پیش روی کنگره نبود. همان‌طور که کنگره۶۰ مجموعه‌ای مردمی است و وابسته به هیچ ارگان و نهادی نیست؛ ‌بایستی پایه‌های مالی خودش را با کمک اعضا‌ قوی کند. به همین ترتیب لژیون‌های مالی شکل گرفت که در ادامه نام آن به لژیون سردار تغییر پیدا کرد. هر عضوی با پرداخت ۶ میلیون تومان می‌توانست عضو لژیون سردار ‌گردد و با گسترش اهداف کنگره و پیشرفت شعبات، آقای مهندس در جلسه‌ای جایگاه خدمتی دنور را نیز اعلام کردند و دنور را با صفت بخشندگی به تصویر کشیدند. نشان دنور به کسی داده می‌شد که مبلغ پنجاه میلیون تومان به کنگره اهدا کند. بعد از آن جایگاه خدمتی پهلوانی که با کسب اجازه از آقای مهندس با پرداخت پانصد میلیون تومان این جایگاه خدمتی را کسب می‌کنند. جایگاه جدیدی که اعلام کردند نشانی در بی‌نشانی است. شرط حضور در لژیون سردار بخشندگی و بخشنده بودن است. بخشندگی پیام لژیون سردار است؛ البته بخشش باید از روی آگاهی و دانایی باشد تا ثمربخش شود.
ما قبل از کنگره به خاطر اعتیاد مسافران خود دچار یخ‌زدگی و دل‌‌مردگی شده بودیم و تمام تلاش‌ها برای درمان بی‌ثمر بود. آرزو داشتیم دستی از غیب به سوی ما دراز شود و ما را از این باتلاق که هر روز بیشتر زندگی‌مان را در خود فرو می‌برد نجات دهد. دستی از غیب توسط خداوند به سوی ما دراز شد و راه کنگره برای ما نمایان شد و وارد مکان امن و مقدسی مملو از مهربانی شدیم. فرشتگانی از جنس نور و معرفت در این مکان مقدس دستان ما را به مهربانی فشردند و راه روشن رهایی را به ما نشان دادند و تا رسیدن به مقصد یاری‌مان کردند. بدون هیچ توقعی با بخشندگی فراوان در روزهایی که درمانده از هر کجا توانی برای ادامه دادن نداشتیم کنگره حیات دوباره به ما داد. تمامی امکانات، رایگان در اختیار ما قرار گرفت و به درمان رسیدیم. جوانه امید در دل ما شکفته شد، چشمان ما به نور حقیقت، روشن شد و دل‌های یخ زده‌مان با عشق، گرم شد. حال نوبت ما شده بود تا دستی شویم برای کمک به عزیزی که راهش را گم کرده بود.
درمان در کنگره ۶۰ رایگان است؛ اما اعضا خواستار رهایی بهای آن را با خدمت کردن می‌پردازند. یکی از این خدمات، خدمت مالی است که می‌بایست صفت بخشندگی را در خودمان شکوفاتر کنیم. بخشش یکی از قوانین اصلی جهان هستی است و بخشنده بودن در جدیدی از زندگی را به روی ما باز می‌کند. جهان هستی همواره در حال رشد، توسعه و چرخش است. هر چقدر ما در این رشد و توسعه سهیم باشیم به همان مقدار از نعمت، ثروت و خوشبختی بهره‌مند می‌شویم. دست ما در بخشندگی بی‌نهایت باز است و هر چیزی را که دوست داریم وارد زندگی‌مان شود می‌توانیم ببخشیم؛ مثل حال خوب، شادی، خنده، امید، امنیت، آرامش، دوستان خوب و غیره. اگر خواهان همه این‌ها هستیم، باید اول خودمان باعث انتشارشان در جهان هستی باشیم. همه چیز به احساس ما بستگی دارد و کائنات به زبان احساس ما پاسخ می‌دهند و مشابه آنچه را که احساس می‌کنیم برایمان فراهم می‌کنند؛ پس زمانی ببخشیم که احساس خوبی داریم. بخشش در زمان عصبانیت یا از سر اجبار، زمانی که احساس کمبود پولی می‌کنیم، شک و دودلی داریم و یا حتی زمانی که در رو در وایسی قرار گرفته‌ایم، بخشش واقعی به شمار نمی‌آید و قانون بخشش را از بین می‌برد.
بخشش نوعی سپاسگزاری در عمل است و سپاسگزاری راه تداوم و پیشرفت موهبت‌ها در زندگی ما می‌شود. اگر ما در اتمسفر سپاسگزاری نفس بکشیم و بخشش ما از سر شوق و شادی انجام ‌شود، چندین برابر به ما برمی‌گردد. در زمان بخشش، بلاعوض ببخشیم و هیچ انتظاری نداشته باشیم. نباید چرتکه انداخت و حساب و کتاب کرد؛ چون ما هر چقدر هم که ببخشیم نمی‌توانیم موهبت‌هایی را که دریافت کرده‌ایم جبران کنیم و به قول استاد الهه قمشه‌ای ببخشیم و فراموش کنیم. ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

مشارکت اعضاء؛
همسفر آوا:

قبل از هر صحبتی تبریک جایگاه می‌گویم به خانم فاطمه و برای ایشان از خداوند خواستار بهترین‌ها هستم و به خانم نگهبان و دبیرشان خدا قوت می‌گویم. دستور جلسه سردار امروز دنور است.
بنده می‌خواستم امروز اول کمی درباره حس و حال بعد از ورودم به کنگره بگویم. من قبلا بسیار ساده از کنار مسائل اطرافم عبور می‌کردم بدون اینکه بدانم چه اتفاقی جلوی راهم قرار می‌گیرد؛ اما جدیدا احساس می‌کنم تغییراتی در وجودم شکل گرفته است؛ مثلا هفته پیش من در شرایطی قرار گرفتم که اگر انسان قبل بودم به آن بی توجهی می‌کردم و آن اتفاق برای من می‌افتاد و شاید عواقبی هم برایم به‌دنبال داشت؛ اما حس من جلوی آن اتفاق را گرفت.
من با استرس و حال عجیبی که به سراغم آمده بود فهمیدم که نباید آن کار را انجام بدهم و این حس در من باعث شد که پیگیری بیشتری در مورد آن اتفاق بکنم و متوجه شوم که واقعا نباید آن اتفاق در آن روز و در آن مکان برای من رقم می‌خورد. حس‌های وجود من باز شده است و تغییر را در خودم می‌بینم.
من خواب‌های عجیبی می‌بینم که خبر از اتفاق‌های روزمره زندگی‌ام می‌دهد و شاید قبلا هم آن خواب‌ها وجود داشتند؛ اما من آن‌ها را حس نمی‌کردم.
احساس می‌کنم با خودم قهر بودم و حالا آشتی کرده‌ام؛ چون چیزی از درونم لحظه به لحظه همراهی‌ام می‌کند.
نمی‌خواهم تبلیغ کنگره ۶۰ را بکنم. من حالا هم با بسیاری از مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنم؛ اما امروز حداقل اینکه یاد گرفته‌ام چطور با مسائل اطرافم برخورد بکنم و در‌ واقع کنترل زندگی‌ام را به دست گرفته‌ام.
اما در مورد دستور جلسه دنور، به‌ نظر من اینکه اگر انسانی اینقدر راحت و بدون سوال می‌تواند از مبلغ زیادی از پولش بگذرد و آن را در راهی هدیه دهد اتفاق بسیار قشنگی است؛ زیرا نشان می‌دهد چقدر به آن چیزی که در مقابلش است اطمینان دارد.
ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که پر از به اعتمادی است و کنگره به ما اعتماد کردن را یاد داده است و ما هم قطعا اعتماد کردن را یاد گرفته‌ایم؛ زیرا اگر یاد نگرفته بودیم امروز در این جلسه در کنار هم نبودیم.
بنده سردار هستم و هنوز سعادت دنور شدن را نداشته‌ام. از روزی که سردار شده‌ام؛ حتی روزی هم نبوده است که کیف پولم خالی شده باشد و در سخت‌ترین شرایط زندگی هم از جایی عجیب کیف من شارژ می‌شود.
من مطمئن هستم این اتفاق از برکت لژیون سردار است و امیدوارم تمام افرادی که خواسته سردار، دنور و یا پهلوان شدن را دارند به خواسته خود برسند و از راهنمای خوبم خانم فاطمه تشکر می‌کنم که مسیر این راه زیبا را به من نشان دادند و برای همه شما دوستان حال خوش آرزومندم.

راهنما همسفر خدیجه:
خانم فاطمه عزیزم خداقوت از صحبت شما استفاده کردم، مطمئنم با تلاش و خواسته‌‌ای که دارید شال راهنمایی را دور گردن شما می‌بینم. به خانم حدیثه و معصومه هم خداقوت می‌گویم.
در مورد دستور جلسه دنور که واقعاً دستورجلسه زیبایی است و کسانی هستند که بسیار بزرگ و بخشنده‌‌ هستند. در قرآن اولین آیه‌ای که آمده «بسم الله الرحمن الرحیم» است که بخشندگی و مهربانی خداوند را می‌گوید. طبق گفته خانم فاطمه همه ما ذره‌ای از وجود باری تعالی هستیم و تمام صفات خداوند هم در وجود ما نهادینه شده‌است؛ فقط کافی است که آن را پیدا کرده و پرورش دهیم.
زمانی که وارد کنگره می‌شویم ابتدا بخشنده بودن را به ما آموزش می‌دهند که به عنوان همسفر و مسافر خودت را ببخش تا بتوانی ادامه دهی. کسانی که تو را آزار و اذیت کرده‌اند، همه آن‌ها را ببخشی و سعی کنی خود را تزکیه و پالایش کنی. در کنگره، بخشندگی را به ما یاد می‌دهند و جلوتر که می‌آییم سبدها را پیش روی ما قرار می‌دهند. ما می‌دانیم که تازه واردین نمی‌توانند مشارکت کنند؛ ولی سبد را جلوی تازه واردیی می‌گیرند؛ دلیلش این است که شاید اوهنوز بخشندگی را دارد؛ اما در مورد مسائل اعتیاد و درمان چیزی نمی‌داند. بخشندگی در وجود همه ما می‌باشد و کم کم تبدیل به کمک‌های مالی می‌شود‌. این افراد با دانش و آموزش‌های که می‌گیرند وارد پروسه بخشنده بودن می‌شوند که واقعا صفت بسیار زیبایی است. بخشنده بودن نیاز به این دارد که ما یاد بگیریم اگر من به عنوان یکی از مخلوقین خداوند که در این کائنات زندگی می‌کنم ایمان و باور داشته باشم چیزی را که می‌بخشم گم نمی‌شود دوباره برای من می‌شود. همان‌طور که خانم فاطمه گفت: مهمترین قانون بخشندگی این است که انتظار بازگشت نداشته باشیم و با خداوند معامله نکنیم. ما اگر این مقدار را می‌دهیم، مطمئن باشیم که خداوند پاداش آن را به ما می‌دهد و نیازی نیست که من برای او تعیین تکلیف کنم.
اگر مشت خود را باز نگه دارم خداوند مزد من را می‌دهد؛ ولی تا وقتی که بسته است پس من نیازی ندارم که خدا به من پرداخت کند.
امیدوارم همه ما در این چرخه‌ای که قرار گرفته‌ایم قدر لژیون سردار و کنگره را بدانیم و برای این چراغی که روشن است تلاش کنیم. ما روزی‌که با حال بسیار خراب آمدیم، کسانی حضور داشتند که با همین بخشندگی خود کنگره را سرپا و در این مکان را باز نگاه داشته‌ بودند. ما نیز باید ادامه‌دهنده مسیر این افراد باشیم و این مکان را رشد و توسعه دهیم تا آیندگان بتوانند درمان شوند و از آن استفاده کنند. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

راهنما همسفر فاطمه:
دنور یعنی بخشنده و کسی که توانایی رها کردن را دارد. این رها کردن در صور پنهان و صور آشکار می‌تواند اتفاق بیفتد. در صور پنهان ما سرشار از احساسات مثبت و منفی هستیم؛ مثل کینه‌ها، منیت‌ها، خشم‌ها و غضب‌هایی که در طول زندگی به واسطه مشکلات، سختی‌ها، اشتباهات و انتخاب‌های غلطی که داشتیم تجربه می‌کنیم. یک نوع رها کردن می‌تواند رها کردن احساسات منفی ما باشد که فکر می‌کنم این دستور جلسه خیلی در مورد خود شما صدق می‌کند و امیدوار هستم که بعد از این دستور جلسه یک‌سری افکاری که همیشه شما را اذیت و آزار می‌دهند را رها کنی و ببخشی. به کجا باید ببخشم؟ به گذشته باید ببخشم. چرا باید احساسات و مسائل منفی را به گذشته ببخشم؟ به خاطر اینکه در گذشته بر اثر میزان دانایی و آگاهی که داشتم مسائل خوب و بدی را در زندگی‌ام تجربه کردم و الان در این برهه از زمان میزان دانایی و آگاهی من متفاوت از گذشته است. تصمیماتی که الان می‌توانم بگیرم با گذشته خیلی فرق می‌کند. این بحث بخشیدن و رها کردن بود که در صور پنهان اتفاق می‌افتد.
اولین آموزش برای همه ما این است که انسان بتواند خودش را به سمت جلو حرکت دهد؛ ولی اگر بار گذشته را مثل یک وزنه‌ای به خود وصل کنیم، حرکت‌های ما را به سمت جلو هر روز کندتر و کندتر می‌کند و بعد به خودمان می‌آییم و می‌بینیم که چیزی را از آموزش و کنگره به دست نیاورده‌ایم؛ به خاطر اینکه وزنه سنگین احساسات منفی را با خود حمل می‌کنیم.
تجربه دنوری را داشتم و از این بابت خیلی خوشحال هستم. پارسال می‌خواستم دنور شوم؛ ولی خیلی حساب و کتاب کردم که البته به حق بود و امسال احساس کردم شرایطم برای دنوری مهیا است. دنور شدم و بعد از دنور شدن شرایطم کلاً به هم ریخت و در یک رکود مالی خیلی شدیدی قرار گرفتم. در دنوری فشار خیلی زیادی را تحمل می‌کنم که تسویه کنم؛ اما چند تا نکته خیلی خوبی گفتید یکی اینکه احساسم به هیچ عنوان آلوده نشد و از انتخابم پشیمان نشدم و نگفتم که باید ادامه بدهم یا ندهم. دیگر اینکه قدرشناسی هم همیشه داشتم، قدرشناس کنگره و موهبت‌هایی بودم که راهنمای من و آقای مهندس در اختیارم گذاشته بودند. هرگز به این فکر نمی‌کردم که دنور شوم و بخشی از کمک‌هایی که کنگره به من کرده را در زمینه مالی پرداخت کنم.
دنور شدن خیلی احساس قشنگی است مخصوصاً وقتی چندین دوره سردار می‌شوی دیگر سرداری احساس لازم را به شما نمی‌دهد و احساس می‌کنید باید یک مرتبه بالاتر قرار بگیری و دنور شوی.
کاش خداوند به من ظرفیت و توان مالی را بدهد تا بتوانم جایگاه پهلوانی را هم در زندگی‌ام تجربه کنم. همیشه با خودم می‌گویم که اگر من روزی پانصد میلیون داشته باشم و به غیر از آن پولی نداشته باشم حتماً در همان لحظه پولم را به کنگره می‌بخشم و شک نمی‌کنم؛ چون مطمئن هستم کنگره همیشه برای به دست آوردن پول، توان و قدرت را در اختیار من می‌گذارد. همیشه بابت اینکه می‌توانم درآمد داشته باشم و جایگاه‌های مالی را در کنگره تجربه کنم خوشحال هستم.
حس خیلی قشنگی است؛ ولی بحث صور پنهان این قضیه خیلی قشنگ‌تر است. چند روز پیش پیمان وادی هشتم را بستم. زمانی که سیاهه را می‌نویسی و پاره می‌کنی در واقع وزنه‌ای از گذشته را لابه‌لای کاغذها خاکستر می‌کنی و دور می‌ریزی. احساس سبکی خاصی به انسان دست می‌دهد و شما هم این سبکی را تجربه کنید خیلی تجربه خوبی است. حتما بچه‌هایی که سفر دومی هستند پیمان را انجام بدهید. مطمئن هستم که بعد از پیمان احساسات خیلی خوبی را تجربه می‌کنید و این احساس را برای همه شما آرزو دارم.

تایپ: همسفر زهره و همسفر آوا (خدمتگزاران سایت)
ویراستار: همسفر زینب (خدمتگزارسایت از لژیون هشتم)
تنظیم و ارسال: همسفر مرضیه (خدمتگزار سایت)
عکس: همسفر آرزو (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .