English Version
English

درواقع محبت پیش‌نیاز عشق است (نمایندگی کاسپین)

درواقع محبت پیش‌نیاز عشق است (نمایندگی کاسپین)

چهادهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی- خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی کاسپین قزوین، با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من» با استادی مسافر زینب، نگهبانی مسافر بهاره و دبیری مسافر سحر، روز جمعه 18 اسفند 1402 رأس ساعت ۹:۳۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زینب هستم یک مسافر.
در ابتدا ماه مبارک رمضان را به همه  شما عزیزان تبریک می‌گویم و برای سالی که پیش رو داریم بهترین‌ها را برایتان آرزو می‌کنم. از خانم لیلا ایجنت محترم و مرزبان‌های عزیز سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم.
دستور جلسه امروز وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من است؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. امروز که به این وادی فکر می‌کردم، به یاد آوردم که خدمتگزاران شعبه قزوین هر هفته برای خدمت از تهران می‌آیند و باز این مسیر طولانی را برمی‌گردند. آیا این رفت‌وآمد برای آنها استفاده‌ای دارد که خانواده، کار و مشغله‌های زندگی‌شان را رها می‌کنند، از تفریح آخر هفته می‌گذرند و به اینجا می‌آیند تا به من خدمت کنند؟ عشق واقعی یعنی همین‌، یعنی افرادی کاری را با عشق تمام انجام می‌دهند، بدون اینکه استفاده مادی یا شخصی برایشان داشته باشد. این‌ها الگوی ما هستند تا محبت و عشق بلاعوض را یاد بگیریم.
کسانی که محبت و عشق به دیگران ندارند، مثل ظروف خالی هستند. من این معنی را در کنگره آموختم و فهمیدم فقط مادر نیست که عشق واقعی و بلاعوض به فرزندش دارد، ما انسان‌ها هم باید یکدیگر را دوست بداریم و بدون چشم‌داشت به دیگران عشق را هدیه کنیم.
وقتی به کنگره آمدم، دیدم در اینجا عشق بین افراد موج می‌زند. اگر عشق نداشته باشیم مثل ظروف توخالی هستیم‌. اگر عشق نباشد حتی نمی‌توانیم زندگی کنیم یا حرف بزنیم. باید عشق باشد تا زندگی جریان داشته باشد.
عشق و محبت در وجود همه‌ انسان‌ها هست، محبت درواقع پیش‌نیاز عشق است. یکی از مؤلفه‌هایی که باعث می‌شود عشق را درک کنیم، حس است. وقتی ما در کنگره همدیگر را در آغوش می‌گیریم، این حس است که باعث می شود با یکدیگر ارتباط برقرار ‌کنیم.
در وادی چهاردهم با مثلثی آشنا می‌شویم به نام؛ سایه‌ها، جاذبه و حس. باید سایه وجود داشته باشد تا من به آن حس داشته باشم، اگر سایه نباشد حس هم نیست. درواقع باید سایه‌ای باشد تا من جاذبه را حس کنم.
من وقتی وارد کنگره شدم، اولین اتفاق دیدار با یک مهماندار بود، وقتی مرا در آغوش گرفت، حسی به من دست داد و همان‌جا عشق در کنگره را درک کردم. وقتی وارد تازه واردین شدم همین‌طور، و زمانی که به درمان رسیدم، به شکل دیگری مفهوم عشق را دریافتم.
یک جا در وادی چهاردهم خواندم که ساکنین پرسیدند؛ برای چه خداوند مخلوقات را آفرید؟ و جانشین جواب می‌دهد؛ چون خداوند سرشار از عشق بود. اگر من عشق داشته باشم، می‌توانم به دیگران خدمت کنم. انسان اول باید عاشق خودش باشد، اگر عاشق خودمان نباشیم نمی‌توانیم به دیگران خدمت کنیم.

تایپ: مسافر لیلا- نمایندگی کاسپین قزوین
ویرایش و ارسال: مسافر خاطره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .