هفتمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک، با استادی همسفر یگانه راهنما، نگهبانی مسافر مریم، و دبیری مسافر اکرم، با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من" روز دوشنبه ۲۱ اسفندماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان یگانه هستم همسفر.
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم و دوباره در این جایگاه خدمت میکنم و آموزش میگیرم. دستور جلسه امروز "وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من" است. تمام مطالب کنگره ۶۰ در این وادی خلاصه میشود که مبحث بسیار عظیمی است. در این وادی یک پیام نیز وجود دارد؛ "آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است".
من قبل از اینکه به کنگره بیایم و سفر کنم، یک ظرف تهی بودم، تهی از محبت، عشق، معرفت، عقل و ایمان، هیچ درکی نداشتم. شاید یک سری دانایی کلی داشتم، اما هیچوقت به کارم نمیآمد و به آنها فکر نمیکردم. عشق و محبت را تنها در این میدیدم که مادری به فرزندش شیر میدهد، او را بزرگ میکند، و به مرحلهای میرساند که میتواند در جامعه برای خودش مستقل زندگی کند و درنهایت راهی خانه بخت شود. یا عشق را فقط در رابطه بین زن و مرد و بین دو نفر میدیدم.
اما با حضورم در کنگره و قرار گرفتن در جایگاههای مختلف، دریافتم که ما میتوانیم نسبت به هر چیزی عشق داشته باشیم، همانطور که در بحث جبران خسارت هم صحبت میشود، باید در سه قسمت جبران خسارت انجام دهیم؛ نسبت به خودمان، خانواده و جهان هستی. در عشق نیز همینطور است، باید نسبت به خودمان، خانواده و جهان هستی عشق داشته باشیم.
میدانیم هر چیزی، هر جایگاهی، تحت هر عنوانی، یک هزینهای دارد، عشق نیز دقیقا هزینه دارد. وادی عشق، وادی هزینه است. ما به هر چیزی که عشق میورزیم، تاریکی یا روشنایی، ظلمت یا نور، ارزشها یا ضد ارزشها عشقی داریم که در جهت آن حرکت کرده و هزینهای برای آن پرداخت میکنیم. ولی متوجه نیستیم که در مورد ضد ارزشها، با سلامتی و آگاهیمان هزینه آن را پرداخت میکنیم.
زمانی که به کنگره میآییم و در مسیر ارزشها هستیم، بهنوعی با عشق حرکت کردن است، که هم سخت و هم آسان میباشد. این مسیر زمانی آسان میشود که عملکرد ما بر مبنای عشق باشد، و هنگامی سخت میشود که من فقط خودم را ببینم.
وادی اول هم در این باره صحبت میکند. آقای مهندس به ما آموزش دادهاند که "عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد". ما هر کاری انجام میدهیم به خاطر عشقی است که دریافت میکنیم. بعضی افراد میگویند مسافر و همسفر جدا هستند، اما درواقع ما جدایی ناپذیریم و مکمل یكدیگر هستیم. و درنهایت همه به یک نقطه مشترک مارسیم، چراکه یک حس مشترک ما را به اینجا رسانده و دور هم جمع کرده است. حال ما دنبال این هستیم که بتوانیم این مسیر را به درستی طی کنیم.
داستان عشق، داستان فردی است که همیشه خود را مسافر میداند، و میداند تکلیفی دارد و باید رسالتش را به جا آورد، و به نتیجه خواهد رسید.
تایپ: همسفر یگانه راهنما- نمایندگی میخک
ویرایش: مسافر مهسا راهنما- نمایندگی میخک
بازبینی: مسافر سارا- نمایندگی آکادمی
ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
185