English Version
English

ارزش هر عاشق به اندازه معرفت او است

ارزش هر عاشق به اندازه معرفت او است

پنجمین جلسه از دور بیست و دوم کارگاه های آموزشی کنگره  ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه تخت جمشید شیراز ، با استادی مسافر احمد ، نگهبانی مسافر محمد جواد و دبیری مسافر سهراب با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من»  در روز پنجشنبه 24 اسفند ۱۴۰۲رأس ساعت 16:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان احمد هستم یک مسافر
خدای خود را شاکرم که یک بار دیگر فرصت حضور در جلسات کنگره را به من داد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم .
عشق مبنای وادی چهاردهم است ،  برای صحبت کردن در مورد وادی چهاردهم ، باید نیم نگاهی به وادی سیزدهم بیندازیم که اساس کار کنگره است.
عقل ، عشق و ایمان
همه انسان ها دارای خزانه ایی درونی هستند که دارایی های خود را چه با ارزش و چه بی ارزش در آن نگه داری می کنند.
طلا و جواهرات  آدمی ، عشقی است که  درون  آن وجود دارد و سیستمی که از این ثروت محافظت و نگهداری می کند ایمان اوست و عقل انسان از این دارایی ها بهره خواهد برد  برای ساختن ، برای زایش برای تولد اتفاقات زیبای پیش رو...
محبت ، ثروت درونی انسان  است و ما هرچقدر انسان با محبت تر و عاشق تری باشیم ثروتمند تر هستیم ، انسان هایی که  دارای حسادت ، کینه و نفرت هستند در خزانه خود زباله جمع آوری کرده اند .
محبت صورت مسئله است و عشق جواب مسئله ، که لایتناهی است  و همانند انفجار باروت است ، اگر این باروت را به خود ببندیم باعث انتحار خواهد شد و اگر برای شکاف صخره ها مورد استفاده قرار بگیرد ، راهی جدید را باز خواهد کرد .
از زمان یونان باستان تمامی حکما می خواستند عشق را معنا کنند که سه واژه در دست داریم ، یکی از آنها آگاپه نام دارد که در انجیل به آن اشاره شده و به معنای عشق کامل است  و بر مبنای ایثار بنا شده است و از انجام آن عمل توقع باز پرداختی نیست .
اروس واژه دیگری است که افلاطون آن را معنی می کند و برانگیزنده عشق را زیبایی می داند یا به عبارتی تحسین زیبایی را عشق می داند .
فیلیا واژه دیگری است که ارسطو عشق را نیز در فضیلت های انسانی معنی می کند  ، عشق در کنگره همان جمله ای است که می گوید عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد !
عشق در کنگره مثل باران است ، نمی پرسد که کاسه خالی از آن کیست به بارش خود ادامه می دهد ، یا همانند خورشیدی که بی توقع به تابش نور و گرما بخشی خود ادامه می دهد.
در ادبیات کلاسیک فارسی ، یک معنا و مفهوم روحانی و معنوی و رنگارنگ بسیار زیبا به عشق داده شده که در تمدن و زبان دیگری به سختی می توان پیدا کرد .
در وادی سیزدهم مطرح شد انسان سه بعدی، وقتی به جهان پیرامونش می نگرد درون همه چیز  وجود ذات حق را جاری و ساری می بیند .
گفته می شود ،انسان عاقل عاشق می شود و خداوند اگر خانه ایی داشته باشد آن قلب انسان است  و ارزش هر عاشقی به اندازه معرفتش است .
انسان سه بعدی با این نگاهِ جهان شمولش باعث می‌شود ، که تمام تعصبات را کنار بگذارد . عشق از کلمه عَشقهَ گرفته شده است .
عَشقهَ نام گیاهی است ، پیچک مانند که بر تنه درخت می پیچد و به شکنجه کشد که نم در میان رگ درخت نماند ، بطوری که در مواردی آن درخت خشکیده و حیاتش به اتمام می رسد .
شیخ سهروردی عشق را این طور می داند و این گونه تفسیر می کند که عشق به جان هر که افتاد تا وجود کاذب و موهوم و پر از منیت او را نگیرد ، او را رها نمی‌کند.
اما در  کنگره می گوییم عشق همانند آتش است ! اگر درون انسان روشن شود ، تمامی خار های درون خواهد سوخت ، حسادت ، نفرت ،خودخواهی ، همه را خواهد سوزاند ... همانند کوره عمل خواهد کرد و دل هم در کنارش البته سوخته خواهد شد و آن صفات و ویژگی های بد تبدیل به خاکستر خواهند شد.
ولی اگر انسان تحمل و مقاومت کند دوباره تبدیل به انسانی خواهد گردید ، که با انسان قبلی از نظر صفات فرق بسیاری خواهد داشت، انسانی که دیگر حسادت ، نفرت و ... ندارد.
شاید تا قبل از آن سوخته شدن ، فقط یک نفر را یا یک چیز را می دید، ولی بعد از آن آتش و تجربه سوخته شدن ،  خیلی چیزهای دیگر را خواهد دید و قابل رویت خواهد شد.
به آدم ها علاقه مند می شود ،به طبیعت و حیوانات علاقه مند می شود،که البته شاید قبلاً هیچ مفهومی برای آن انسان نداشتند! سوال:اگر کسی درونش این آتش را نتواند تحمل کند چه ؟!
نتیجه: آتش تا زمانی که درون انسان باشد می شود آتش پاک ، وقتی بیرون انسان قرار بگیرد می شود آتش سوزان ، پس بیاندیشیم و ببینیم انسان ها تفاوتشان در چیست!؟
هرکس را باید به میزان محبت درونیش تکریم کنیم .

تایپ: مسافر ابوالفضل لژیون یازدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حسین لژیون یازدهم
عکس: مرزبان خبری مسافر حسین
مسافران نمایندگی تخـت جمـشید شــیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .