وقتی زندگی روی روال طی میشود و مشکلات پیش چشمانم خودنمایی نمیکنند، گاهی آنقدر دچار روزمرگی زندگی میشوم و خودم را غرق تکرارهای زندگی میبینم که فراموش میکنم آموختههایم را و تمرین برای عملی کردن آنها و به یادآوردن تواناییهای وجودیم را و آنقدر در این فراموشی میمانم که مشکلات با نقشه و سوءاستفاده از فراموشی من خودشان را بزرگ و بزرگتر میکنند تا جایی که تلنگرشان را به من بزنند و بگویند: دیدی بازهم فراموش کردی آموختههایت را و من را قدرت بخشیدی؟ خیلی راحت و بدون دردسر من را قوی کردی ولی من به این راحتی جا خالی نمیکنم که بتوانی قدرت را از من پس بگیری، حالا بجنگ تا بجنگیم (البته اگر مرد جنگی)
و آنجاست که من به خودم میآیم که ای بشر تمام درد و رنجی که میکشی از خودت است و خودت... مگر این را یاد نگرفته بودی که نباید هر روزت مانند دیروزت باشد... مگر نمیدانستی که باید تلاش کنی تا هر روز چیز تازهای یاد بگیری و مگر نمیدانستی که باید آموختههای دیروزت را تمرین کنی تا بهوقت عمل کاسه چه کنم چه کنم دستت نگیری... تو باید همیشه خودت را با آموختن شارژ میگردی تا بهوقت نیاز خالی از انرژی نباشی، نه اینکه بهجایی برسی که حتی انرژی فکر کردن را هم نداشته باشی، چه برسد به عمل کردن برای حل مسائل (هرچند تفکر کردن و پیدا کردن راهحل 90% از راه است و به قول استاد سردار: دانسته باید لیکن شایسته باید)
و امروز یکبار دیگر قصه تکراری فراموشی، مشکلات، جنگیدن برای حل آن و دوباره آموختن. به این امید که آموختههای جدید من نیاز به تکرار نداشته باشد و درس بگیرم و بدانم به قول ضربالمثل معروف، یک انسان نباید از یک سوراخ دو بار گزیده شود و بدانم که وقتی زندگی روی روال است و آن روی خوشش را نشانم میدهد باید فکر فردا کنم و هوشیار باشم. همیشه برای خودم تکرار کنم؛ تو آنقدر توانا هستی که بتوانی تمام مسائل زندگی را حل کنی و همیشه با هوشیاری تمام یک قدم جلوتر از مشکلات هستی و قبل از اینکه آنقدر قوی شود که با گستاخی جلوی تو قد علم کند و بگوید: بجنگ تا بجنگیم! آن را از بین ببری و به آن بگویی من آنقدر خودم را با آموزش مسلح و آماده کردهام که تو جرئت جولان دادن در زندگی من را نکنی و میدانم که مانند ابرهای تیره هرازگاهی در آسمان زندگیام میآیی، ولی من آنقدر مجهز هستم که از شما هراسی ندارم.
نویسنده: کمک راهنما عاطفه لژیون یکم
نمایندگی: آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
5377