English Version
English

وادی چهارم و دیدگاه کمک راهنما امیر

وادی چهارم و دیدگاه کمک راهنما امیر

دستور جلسه وادی چهارم همان‌طور که آقای مهندس  دژاکام در مورد آن صحبت کردند، بدین‌صورت می‌باشد که من باید یاد بگیرم آن را اجرایی کنم. منظور از مسائل حیاتی در این وادی، همان مسائل روزمره می‌باشد، یعنی همان مسائلی که ما هر روز با آن‌ها سروکار داریم. در اول وادی هم اعلام می‌شود که به‌عنوان‌مثال من امیر باید بفهمم که جایگاه خود را بشناسم تا در ادامه جایگاه خداوند و یا قدرت مطلق را به‌خوبی بشناسم و یاد می‌گیرم که آیا من می‌توانم این جایگاه‌ها را باهم قاطی کنم و کارهایی را که خود باید انجام دهم و مسئولیت‌هایی را که باید قبول کنم را به خداوند واگذار نمایم. در این وادی این موضوع را به‌خوبی می‌شکافد و بررسی می‌نماید.

در مسائل حیاتی من باید تصمیم‌گیری‌ها را خودم انجام دهم. در زمان مصرف، من امیر می‌خواستم از بار مسئولیت شانه خالی کنم و تا آنجا که امکان داشت خودم انجام ندهم و یا خیلی سریع انجام دهم و به اتمام برسانم که از من در مورد مسئولیت و درست و غلط بودن آن بازخواستی صورت نگیرد. در کل مسئولیت‌پذیر نبوده و فقط به فکر خودم بودم. در این وادی به‌خوبی به من تذکر می‌دهد که باید مسئولیت کارهایی که انجام می‌دهی را قبول کنی و عواقب خوب و بد بودن اعمالت را بپذیری و اینکه می‌گوید، نمی‌توانی از مسئولیت کارهایت بگریزی و باید در مقابل آن‌ها جوابگو باشی. ما در زندگی روزمره باید از دو بعد این موضوع را بررسی کنیم. اول اینکه خداوند را بشناسیم و دوم بدانیم که راه شناخت خداوند از شناخت خودمان شروع می‌شود، یا اینکه اگر ما در صراط مستقیم قرار نگیریم نمی‌توانیم خودمان و خدای خودمان را بشناسیم.

صراط مستقیم در اصل همان دوری از ضد ارزش‌ها و حرکت به سمت ارزش‌ها می‌باشد. برای من کنگره‌ای صراط مستقیم همان اجرای قوانین و حرمت‌ها می‌باشد که با اجرای آن‌ها کم‌کم از ضد ارزش‌ها دور می‌شوم و به سمت ارزش‌ها نزدیک می‌شوم. وقتی خودم را شناختم و به سمت ارزش‌ها رفتم، کم‌کم جلوه‌های خداوند در وجود من نمایان می‌شود. خداوند آن‌قدر بزرگ و عظیم می‌باشد که ما نمی‌توانیم به‌طور کامل او را بشناسیم و باید سعی کنیم تا آنجا که ظرفیتمان اجازه می‌دهد او را بشناسیم. البته نیازی نیست که به‌طور کامل خدا را بشناسیم، چون قطعاً در ظرف وجودی ما نمی‌گنجد، ولی همین‌که خودمان را بشناسیم، یعنی در اصل خدای خود را تا آنجا که توانایی داشته، شناخته‌ایم. واقعیت موضوع هم به همین صورت می‌باشد. که ما درک موضوعات را برای خود مشکل می‌کنیم، درصورتی‌که با آموزش‌ها خیلی راحت می‌توانیم به معنای وجودی خودمان و شناخت خدای خود پی ببریم.

معنای اصلی پذیرش مسئولیت‌ها هم، همان پذیرش اختیار می‌باشد که خداوند به ما عطا کرده است و فرق اساسی ما با سایر موجودات هم همین اختیار می‌باشد. اختیار باعث شده است که من تشخیص دهم راه درست را از نادرست، که این قدرت تشخیص فقط و فقط با پذیرش همان آموزش‌ها صورت می‌گیرد که این آموزش‌ها به‌خوبی و به بهترین شکل در کنگره به من مسافر ارائه می‌شود. واقعاً حیف می‌باشد که من در کنگره با این آموزش‌ها سعی در ارتقاء دانایی و قدرت تشخیص خود ننمایم. مسافرانی که به‌صورت مرتب می‌آیند و کارهای خود را مرتب انجام می‌دهند، در اصل یاد می‌گیرند که در خانه و خانواده، جامعه و محیط کار چگونه عمل کنند. که با این رفتار درست نتیجه درست را دریافت کنند. خداوند از رگ گردن به من نزدیک‌تر می‌باشد و رسیدن به خدا و شناختن او با حرکت در مسیر درست و یا صراط مستقیم امکان‌پذیر می‌باشد. خود من یاد گرفتم که باید فکرم درست باشد و تفکراتم درست باشد و در جهت این درستی در هرلحظه از زندگی‌ام حرکت کنم. که اگر حرکتم درست باشد خداوند هم به من کمک می‌کند و در این مسیر هدایتم می‌نماید.

 

مسافر: کمک راهنمای محترم آقا امیر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .