چهاردهمین جلسه از دور سی ام از سری کارگاه های آموزشی کنگره 60 ویژه آقایان همسفر، در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "جشن همسفر "با استادی دیده بان محترم جناب آقای امین دژاکام و نگهبانی آقا مهدی و دبیری علی آقا روز پنج شنبه مورخ 96/09/23 رأس ساعت 13 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
به همه عزیزان همسفر و مسافر که تشریف آوردند، این شادباش و این خوشی را تبریک گفته و تداوم آن را نیز خواستارم و این شیرینی که در زندگی تکتک شما عزیزان واردشده، انشا الله ادامه داشته باشد و امیدوارم همه بتوانیم از این موهبت استفاده کنیم و حافظ آن نیز باشیم.
جشنها در کنگره بیمناسبت نیستند، یعنی یک پشتوانهای این جشنها را حمایت میکند و آنهم از حقیقتی نشأت و قدرت میگیرد و آن حقیقت اتفاقی است که در زندگی واقعی هرکدام از ما اعضاء کنگره اتفاق افتاده، چه همسفر و چه مسافر.
این همسفر، چه ویژگی و خاصیتی دارد؟ آیا تنها کسی که همراهی میکند با یک شخص، همسفر است یا نه؟ باید یک خاصیتی در همسفر بودن وجود داشته باشد.
من زمانی که آمدم کنگره، نه مصرفکننده مواد بودم، نه سابقه در مصرف داشتم، ولی همسفر شدم و برای من این اتفاق افتاد و الان که نگاه میکنم میبینم که مهمترین موضوع، پیوند محبت است. بایستی حتماً بین مسافر و همسفر پیوند محبت وجود داشته باشد و این شرط اصلی است.
درست است که مسافر اعتیاد را تجربه میکند و در عمق تاریکی اعتیاد میرود، اگر کسی را دوست داشته باشیم و پیوند محبت بین ما جاری باشد، وقتی میبیند که آن شخص دارد آسیب میبیند و از بین میرود، برای کسی که پیوند محبت دارد دیدن این صحنه خیلی خیلی دشوار و خیلی سخت است.
بعضیاوقات پیش میآید که پیوند برادری و خواهری صوری باشد که در آن زمان به خودش میگوید که به من ربطی ندارد و خودش باعث این موضوع شده و بهراحتی از کنار آن عبور میکند.
ولی برای کسی که احساس و پیوند محبت در او وجود دارد، میخواهد یک کار و حرکتی انجام بدهد.
من در رهاییهای بعضی از مسافرها بودم، در هیدج یادم میآید، مسافری داشت یکسالگی خودش را جشن میگرفت، همسفر کوچکی در حد 12 یا 13 سال داشت و انسان فکر میکند که بچهها درک زیادی از این موضوع ندارند، وقتی داشت مسافر از درمانش میگفت، پسرش مستمر اشک میریخت و از اشک ریختن او نیمی از سالن اشک میریختند و این تغییرات در او انقدر مهم بود.
برای خود من در زمان سفر و درمان مهندس اتفاق عجیبی افتاد و این اتفاق با احیاء شدن آقای مهندس شکل میگرفت، همزمان هم حالم بهتر و بهتر میشد. من که شاگرد تنبل کلاس بودم، شروع کردم به درس خواندن و نمیدانستم که این انرژی از کجا میآید؟ من به درس خواندن اهمیت بیشتر و بیشتری دادم و کنکور هم قبول شدم و بعدها فهمیدم که احیاء شدن یکی از اعضاء خانواده و انرژی درمانش کاملاً به اعضاء خانواده منتقل میشد، آنجا مفهوم همسفر را انسان میتواند درک کند، با سقوط آن شخص آدم پژمرده میشود و با بیرون آمدن او از تاریکیها، انسان شکفته میشود.
این ویژگی را هرکسی داشته باشد، او همسفر است و در ذات خودش این همسفر بودن را دارد.
در این خارج شدن و در این مسیر، یاد میگیرد که کجا وارد بشود و کجا وارد نشود، کجا حرف بزند، کجا به هم بریزد و کجا به هم نریزد و همین باعث میشود که ما از درون متحول بشویم و خیلی از بندهای یک همسفر هم باز بشود و در رهایی مسافرش شریک واقعی بشود، هر دو بهنوعی به رهایی میرسند. مسافر به رهایی از اعتیاد و همسفر به رهایی از بندهای خودش میرسد.
واقعاً همانگونه که آقای مهندس فرمودند، وجود همسفرها در کنگره یک نعمت خیلی خیلی بزرگی است. درواقع این سیستم تبدیلشده به یک خانواده بزرگ که دارد با بهترین راندهمان به لطف خداوند، راهنمایی، هدایت و معماری آقای مهندس و زحمتکشان که در اینجا دارند کار میکند پیش میرود.
در ادامه جشن، مسافران حاضر در جلسه از همسفران خود بهوسیله پاکت، تشکر و قدردانی نمودند.
در انتهای جلسه، گروه کنسرت کنگره 60 نیز به پاس این جشن بزرگ، قطعاتی را اجراء نمودند.
تهیه و تنظیم: همسفر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
3907