English Version
English

لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ ۱۳۹۶/۹/۱۰؛ «رابطه یادگیری با معرکه‌گیری» و «سی دی غذای ما دوای ما»

لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ ۱۳۹۶/۹/۱۰؛ «رابطه یادگیری با معرکه‌گیری» و «سی دی غذای ما دوای ما»

پنجمین جلسه از دور یازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی دکتر مجید و دبیری آقای مجید با دستور جلسه «رابطه یادگیری با معرکه‌گیری» و «سی دی غذای ما دوای ما» روز جمعه مورخ ۹۶/۹/۱۰ رأس ساعت ۸ صبح آغاز بکار نمود.

 

سخنان استاد:

موضوع سی دی این هفته ما، غذای ما دوای ما و دوای ما غذای ما بود. وقتی انسان به این سی دی نگاه می‌کند می‌بیند این سی نیز بمانند همان ۶۰۰ سی‌دی‌های دیگر کنگره ۶۰ به‌خوبی تنظیم شده است و قرار هست آموزش داده شود به تک‌تک افرادی که در مسیر درمان قرار دارند و می‌خواهند دیدگاه و جهان‌بینی خودشان را تغییر دهند و لازم است که الگوهایی که در گذشته با آنها زندگی می‌کردند به‌تدریج تغییر کند و الگوی سالمی جایگزین آنها شود. حال اینکه چگونه الگوی تغذیه تغییر کند، چه برای مصرف‌کننده‌ها و چه برای ما، لازم هست که الگوها اصلاح شود و به نظرم این سی دی می‌تواند کمک شایانی به ما بکند.

مهندس با کلام شیوا خود این‌گونه بیان می‌کنند که: آفرینش انسان از خاک است و معنای این سخن این است که یکسری چیزها که در وجود ما هست، در خاک هم وجود دارد. همه ما می‌دانیم عناصر اساسی و هستی که حیات را تشکیل داده‌اند (اکسیژن،‌هیدروژن، کربن، نیتروژن) این‌ها عناصر اصلی هستند که نه‌تنها در خاک و طبیعت بی‌جان وجود دارند، بلکه عاملی برای ایجاد حیات بودند و با عناصری که ساختار اصلی ما را تشکیل می‌دهد مشابه هستند. این تشابه این فکر را ایجاد می‌کند که قطعاً این تشابه بی‌دلیل نیست؛ حتماً منابعی در اطراف ما قرارگرفته که اگر ما بتوانیم از این منابع به‌طور صحیح استفاده بکنیم، خیلی از نیازهایمان تأمین می‌شود و احتیاجی به موضوعی خارج از این منابع طبیعی نداشته باشیم که واقعیت همین هست.

در ادامه سی دی، مهندس اشاره می‌کنند که به دو شیوه می‌شود از این منابع استفاده کرد؛ بخشی از این مواد می‌توانند به‌صورت دست‌نخورده یا نسبتاً دست‌نخورده مورداستفاده ما قرار بگیرند؛ ویتامین‌ها، املاح، مواد معدنی، پروتئین‌ها و خیلی چیزها هستند که اگر در یک رژیم صحیح غذایی باشند، قطعاً می‌توانند خیلی از نیازهای ما را به‌صورت مستقیم تأمین کنند.

دسته دوم، آن‌هایی هستند که اگر قرار باشد در اختیار بدن ما قرار بگیرند، می‌بایست یک تغییراتی در آنها داده شود و این موادی که در دسترس ما و اطراف ما هستند، به‌عنوان عناصر اولیه در اختیار ما قرار می‌گیرند. مثلاً در مورد پروتئین‌ها، ما میدانیم که اسیدهای آمینه سازنده آنها،‌یکسری ضروری و یکسری غیرضروری است. ضروری آن‌هایی هستند که حتماً باید از بیرون مستقیم دریافت کنیم و غیرضروری آن‌هایی هستند که می‌توانیم با تغذیه صحیح، آنها را در بدن خودمان بسازیم. خیلی از عناصر مهمی مانند آنزیم‌ها، کو آنزیم‌ها که نقش کاتالیزوری در بدن دارند و ویتامین‌ها، می‌توانند در بدن ساخته شوند به شرطی که مواد لازم برای ساخت آنها در اختیار بدن قرار بگیرد.

وقتی می‌گوییم غذای ما دوای یا به‌صورت صحیح بگوییم تغذیه صحیح می‌تواند ما را از بیمار شدنی که می‌تواند منجر به مصرف دارو می‌شود نجات دهد و می‌تواند نقش پیشگیری‌کننده‌ای داشته باشد و واکسیناسیونی باشد برای ما، البتههمه مشکلات هم با این‌ها حل نمی‌شود؛ ممکن است بیماری‌ها ناشی از حوادث باشند یا ساختاری باشند یا ژنتیکی باشند یا بیماری‌ها در مرحله پیشرفته خودشان باشند که همه بدن را فراگرفته باشند، قطعاً این‌ها به‌وسیله تغذیه درست قابل‌حل نیستند و این نافی استفاده از درمان یا مراجعه به پزشک نیست ولی واقعیت این است که آن دسته از بیماری‌ها که ناشی از سوءتغذیه هستند ازجمله کم‌خونی،‌کمبود ویتامین‌های خاص یا بیماری‌های پوستی یا خیلی از بیماری‌ها، قطعاً با یک تغذیه مناسب می‌توان از بروز آنها جلوگیری کرد. تغذیه بدن وقتی بدن را تقویت بکند و ما یک سیستم ایمنی قوی و بدن سالم داشته باشیم، در مقابل خیلی از فشارهای محیطی و بیماری‌هایی که ما را تهدید می‌کنند می‌توانیم مقاومت کنیم.

مهندس در ادامه فرمایشات خودشان در سی دی، می‌فرمایند: فقط مسئله غذا نیست، مسائلی دیگری همچون آب‌وهوا هم مهم است؛ همه ما به‌خوبی می‌دانیم که آب مایه حیات است و ۲/۳ بدن ما از آب تشکیل‌شده است. خیلی از فعل‌وانفعالات شیمیایی که در بدن اتفاق می‌افتد، در محیط‌های آبی رخ می‌دهد و وقتی آب در بدن نباشد همه این‌ها دچار مشکل می‌شوند. غذاهای درون‌سلولی و برون سلولی به یک تعادل مناسبی احتیاج دارند که وجود عنصری بنام آب دراین‌بین مهم است و اگر نباشد این تعادل به هم می‌خورد. وقتی به یک گیاه آب ندهیم بعد از دو یا سه روز پژمرده می‌شود و اگر آب بدهیم خیلی زود شادابی خود را به دست می‌آورد و بدن ما هم همین‌طور عمل می‌کند و شاید خیلی از این کسالت‌ها و بی‌حالی‌ها که دچارش می‌شویم می‌تواند ناشی از همین کمبود آب باشد.

استفاده از هوای سالم هم مهم است. خوشبختانه در کلینیک برای بچه‌ها یکروز در هفته را به پارک اختصاص دادیم تا از هوای سالم استفاده کنند.

جناب مهندس در این سی دی اشاره می‌کنند که باید الگوی مصرف عوض شود و از غذاهای سنتی استفاده کنیم که غنی از پروتئین هستند، حبوباتی که غنی از کلسیم هستند. ما تجربه کرده‌ایم که وقتی یک تغذیه صحیح و درستی را استفاده می‌کنیم،‌ چقدر سرحال و شاداب می‌شویم و چقدر فکرمان خوب کار می‌کند و این برای کسی که مسیر سخت‌ درمان را طی می‌کند می‌تواند مؤثر باشد.

الآن رسم شده که تا آدم راهش به سمت داروخانه می‌خورد، انواع داروها و مکمل‌ها و قرص‌های ویتامین را تهیه می‌کند و این متأسفانه یک الگو شده و این داروها چون بدون نسخه فروخته می‌شود تصور می‌کنیم که ما می‌توانیم هر وقت خواستیم تهیه کنیم و استفاده کنیم. یک جوان که بدنش خوب کار می‌کند و غذا را به‌خوبی هضم می‌کند و می‌تواند مواد موردنیاز بدنش را از غذا جذب کند، چه دلیلی دارد که بیاید و از ویتامین‌ها و داروهایی که ساختار شیمیایی دارد استفاده کند؟!‌ شاید بگوید ضرر ندارد ولی چطور ضرر ندارد؟! مگر می‌شود؟! این داروهایی که ما استفاده می‌کنیم تحقیقات زیادی روی آنها صورت گرفته و هنوز هم تحقیقات روی آنها انجام می‌شود. دارویی مثل تالیدومید (آرام‌بخش) که سال‌ها مورداستفاده بود مشخص شد که این دارو نواقص جنینی ایجاد می‌کند و خانم‌های باردار نباید استفاده می‌کردند. پس باید توجه داشت که هر دارویی عوارض خاص خودش را دارد. همین آمپول نوروبیون که همه ما استفاده می‌کنیم شاید ۱۰ یا ۱۵ سال دیگر تحقیقات ثابت کند که مشکل ایجاد می‌کند.

بیش مصرف ویتامین‌ها هم می‌تواند مشکل‌ساز باشد.

در مورد مسئله معرکه‌گیری یاد این جمله افتادم که می‌گوید: حقیقت تلخ است؛ یعنی هیچ‌کدام از ما نمی‌خواهیم حقیقت را بپذیریم به دلیل اینکه تلخی دارد و برای اینکه با آن احساسات بد، منفی و آزاردهنده‌ای آن روبرو نشویم، دست به هر کاری را می‌زنیم که حاصل آن می‌شود معرکه‌گیری.

جلسه به مشارکت گذاشته شد

 

آقای اردشیر

وقتی‌که این سی دی غذای ما دوای ما توجه می‌کنیم به نظر می‌رسد که مهندس مطالب را به‌صورت سلسله‌مراتب بالا آمده و تمام خصوصیات و شئونات یک مسافر را در نظر گرفته است. وقتی صحبت می‌شود که به غذا باید به‌عنوان یک دارو توجه بکنیم، یک فلسفه‌ای پشت این حرف هست؛ باید دید چه فلسفه‌ای اندیشیده شده که مهندس چنین حرفی را زدند؟ وقتی خوب دقت می‌کنیم و به این نکته می‌رسیم که افراد یک‌چیزی را به‌عنوان غذا فقط مصرف کرده‌اند تا انرژی داشته باشند و زنده بمانند و به‌عنوان یک دارو موردتوجه قرار نداده‌اند. حال وقتی با دید دارو به قضیه نگاه کنیم آن‌وقت است که روی مصرف غذاها دقت لازم را به عمل می‌آوریم و سعی می‌کنیم غذایی را انتخاب کنیم که حکم دارو را برای جسم ما داشته باشد.

جناب مهندس پس از مدتی سرکه سیب را در کنگره ۶۰ مطرح نمود و مصرف آن را به‌عنوان یک ماده غذایی شفابخش به همه توصیه نمود که چندین بیماری را با آن می‌شود درمان کرد. ما باید آن‌چنان به نحوه غذا خوردن و نوع آن توجه داشته باشیم که از بسیاری از مواد شیمیایی به کنار باشیم و از غذا به‌عنوان دارو استفاده کنیم. از غذاهایی که نمی‌دانیم چه خاصیتی دارد و از چه چیزی تشکیل شده است بر حذر باشیم. وقتی این تسلط را داشته باشیم متوجه می‌شویم که بسیاری از غذاها را نباید مصرف کنیم...

 

دکتر مسعود

در مورد یادگیری و معرکه‌گیری، من در زندگی خودم بسیار انسان معرکه‌گیری بودم و یک‌وقت تصور نشود که من الآن انسان موفقی هستم. حیوانات مشکلی در مورد معرکه‌گیری ندارند؛ شیر بلافاصله پس از متولد توله‌اش، به او شکار کردن را یاد می‌دهد و آهو شکار نشدن را و همه این‌ها بر اساس غریزه صورت می‌گیرد و مثلاً هیچ بچه شیری نمی‌آید و معرکه‌گیری کند و حیوانات یک عمل محدودی در مورد یادگیری دارند و این نسل به نسل ادامه دارد ولی در مورد انسان به خاطر این اختیاری که به او واگذار شده، می‌تواند از فرشته پاک‌تر و از دیو بدتر بشود و به دلیل این است که ما اختیار این را داریم یادگیری کنیم یا معرکه‌گیری کنیم.

من یک مثال عینی از خودم می‌گویم؛ من ۱۷ سالم بود دیپلم گرفتم و ۱۹ سالم بود قهرمان کشور شدم و ۲۱ سالم بود قهرمان آسیا شدم اما ۲۴ سالم بود افتام جوی خیابان‌ها، چون معرکه‌گیری کردم. همه ما می‌دانیم که نیروگاه سلول ما، میتوکندری است و همه ما می‌دانیم که یک ماده بسیار مهم و مؤثر بنام ان ای دی (نیکوتین آمید آدنین دی نوکلئوتید) باید وجود داشته باشد و من فکر می‌کردم هرچقدر نیکوتین بیشتر باشد، (N.A.D) بیشتر باشد انرژی بیشتری خواهم داشت، سیگاری شدم. به این می‌گویند معرکه‌گیری؛ یعنی به‌جای اینکه بروم و یاد بگیرم که سیگار فلان بدی‌ها را دارد و این ضررها را، رفتم و مصرف کردم و آن زمان سیگار زر بود و من در روز ۲ پاکت مصرف می‌کردم. یا اینکه چند سفر رفتم خارج و دیدم آنجا مشروب می‌خورند و نمی‌دانستم چه میزان می‌خورند و فکر می‌کردم هر چه بیشتر بخورند خوب است، یا همین چیزی که در ورزش ما هست که هر چه مکمل بیشتر باشد بهتر است، هر چه تمرین بیشتر باشد بهتر است، درصورتی‌که همه این‌ها غلط است؛ و این شد که من آمدم ایران و شروع کردم به مشروب خوردن و رسیدم به‌جایی که عرق را با آبجو مخلوط می‌کردم و دیگر یک شیشه مشروب کفاف من را نمی‌داد و طبیعتاً حالم بد می‌شد و نمی‌فهمیدم کجا افتادم. حالا تصور کنید همه این‌ها به فاصله ۴ سال اتفاق افتاد و به‌جای اینکه بروم و تمرین کنم و قهرمان جهان بشوم، شدم یک سیگاری الکلی که اینور و آنور می‌افتاد. به‌جای اینکه بروم دنبال علم واقعی، رفتم دنبال شبه‌علم‌هایی که بیچاره‌ام کرد. از این مثال‌ها در زندگی زیاد داشتم و بازهم خدا را شاکرم که توانستم از جوی خیابان‌ها بلند شوم و الآن در خدمت شماها باشم.

اما در مورد سی دی هفته که آقای مهندس لطف کردن و از بنده یادی کردند و من گفتم انسان به‌اندازه کف دستش آب بخورد، باید این موضوع را عرض کنم که ما زیاد مشاهده کردیم که در تلویزیون متخصصان تغذیه توصیه می‌کنند که هر انسان باید روزانه ۸ لیوان آب مصرف کند اما هیچ‌کس نگفته این لیوان چه اندازه باشد! ۱۰۰ سی‌سی یا ۲۰۰ سی‌سی؟ یا نگفته‌اند که چه کسی این ۸ لیوان آب را بخورد؟ پیر یا جوان؟ مرد یا زن؟ ۴۰ کیلو یا ۱۴۰ کیلو؟ فقط می‌گویند همه آدم‌ها!

من سال‌ها روی این موضوع فکر کردم و تحقیق کردم و با خانم دکتر مهین آذر این موضوع را بررسی کردیم و آخرش به این نتیجه رسیدم که لیوان نمی‌تواند معیار مشخص و معینی باش؛ خداوند به انسان یک معیارهایی داده که معیار هرکسی، اندازه کف دستش می‌باشد؛ کف دست من با کف دست یک خانم ۵۰ کیلویی فرق می‌کند و از این معیار برای خوردن آب استفاده می‌کنیم. حال اینکه نزد دیگران درست و پسندیده نیست که با کف دست آب خورد، می‌توان این کف دست را معیار قرار داد و مقدار آبی که یک‌کف‌دست جا دارد را پر و در لیوان بریزید تا مقدار به دستتان بیاید و روزانه با توجه به فصل سرما یا گرما، روزانه ۸ الی ۱۲ کف ۲ دست می‌توان آب خورد.

 

دکتر احمد

من از این زاویه به سی دی مهندس نگاه می‌کنم که همان‌طور که مهندس در آموزش‌های دیگرشان به روش درمان اعتیاد یک نگاه و نگرش نو داشته‌اند. در بحث تغذیه و سی‌دی‌های قبلی که در مورد تغذیه و نوع طبخ کهن صحبت کردند، در این سی دی از یک زاویه‌ای دیگری به موضوع نگاه کرده‌اند. اینکه از من می‌خواهد در مورد چیزی که می‌خورم، فکر کنم؛ من تا حالا فکر می‌کردم درست عمل می‌کنم و تغذیه صحیحی دارم ولی وقتی سی‌دی‌هایی که مهندس در حوزه تغذیه صحبت کردند را گوش کردم و دقت کردم، دیدم روی خیلی از مسائل و موضوعات تغذیه‌ای، آن دقت لازم را نداشتم و بعدازاین بود که یک تغییر اساسی و بنیادی برای خود من رخ داد. امروزه تحت هیچ شرایطی نانی جز نان سنگک مصرف نمی‌کنم مگر اینکه در شرایط خاصی قرار بگیرم تا نان دیگر بخورم. یا اگر لبنیات هم سعی می‌کنم از جایی تهیه کنم که حتماً سالم باشد. حال چرا این نگاه پیش می‌آید؟ به نظرم این‌یک جهان‌بینی است که اتفاق می‌افتد چون به نظر من آن چیزی که ما می‌خوریم، به درد بدن ما می‌خورد و برای ما مفید است و نافع برای سیستم بدن ماست و آن تنوعی که مهندس در برنامه غذایی مطرح می‌کنند بسیار ساده و قابل‌دسترسی برای همه ماست و من فکر می‌کنم اگر من این تغییرات را به‌عنوان یک انسانی که در حال زندگی کردن هستم وارد سیستم غذایی خودم بکنم، جهان‌بینی خوردم را نسبت به تغذیه تغییر دادم و این هم نوعی جهان‌بینی است و یکی از آن چیزهایی هست که جناب مهندس از خودشان به یادگار گذاشتند و امروزه شاهد این هستیم که به جزئی‌ترین موضوعات هم دقت نظر دارند و این برای من جالب‌توجه است و فکر می‌کنم برای خودم و آدم‌هایی که با من زندگی می‌کنند تغییر کرده‌ام و این بازخورد را از افرادی که با من برخورد دارند می‌بینم.

 

دکتر صمد

در مورد رابطه یادگیری و معرکه‌گیری، آن‌هایی که به‌اجبار به کنگره یا کلینیک‌های درمان می‌آیند، آن‌هایی که ظرفیت تغییر ندارند شروع به معرکه‌گیری می‌کنند عده‌ای را دور خودشان جمع می‌کنند و از چیزهای بیخود ایراد می‌گیرند و برای خودشان خط و مسیر درست می‌کنند و درنهایت از چاله به چاه می‌افتند و مسیر را برای خودشان عمیق می‌کنند و به‌هیچ‌وجه تفکر نمی‌کنند و بجای اینکه موانع را رفع کنند، برای خودشان مانع درست می‌کنند. شاید این افراد نیاز به زمان داشته باشند تا ظرفیتشان را با دانایی که پیش می‌آید بتوانند به سمت یادگیری و تغییر پیش ببرند.

 

 خانم دکتر اعظم

این سی‌دی‌ها که به‌صورت سلسله وار در کنگره ارائه می‌شود و یکسری مطالبی را می‌رساند، به نظرم تریبونی وجود ندارد تا آن را مطرح کند البته می‌تواند متولیانی باشند نظیر سازمان غذا و دارو، سازمان استانداردسازی و غیره ولی به نظر می‌آید که دردی که سال‌هاست داریم، گوش شنوایی برایش وجود ندارد یا اجازه نمی‌دهند. آیا مافیایی پشت این قضیه هست؟! امروزه وقتی وارد یک داروخانه می‌شویم و چیزی که آنجا می‌بینیم یک طیف وسیعی از تبلیغات پشت آن هست. مثلاً یک قرص امگا ۳ بخواهیم می‌گویند مثلاً ۱۰ کارخانه خارجی آن را وارد کرده‌اند و مشابه ایرانی هم داریم. حالا بماند که بعضی از این قرص‌ها جیوه دارند و بعضی‌ها نه و یا آیا این چیزی که روی آن نوشته‌شده صحت دارد یا نه؟! چیزی که در سی دی پیشگامان آقای مهندس فرمودند: پیش‌گامان جهت رسیدن به اهداف خود، از یکسر کلمات برای تبلیغات استفاده می‌کنند و ما هم در داروخانه‌ها این چیزها را شاهد هستیم آن هم درجایی مثل داروخانه که باید قابل‌اعتماد باشد.

در شرایط فعلی ما در لژیون پزشکان یکسری مطالب را بازگو می‌کنیم و بررسی می‌کنیم ولی تریبونی نیست که این اهداف و مسائل را به گوش انسان‌ها برسد و مورداستفاده قرار بگیرد. بعضی وقت‌ها وقتی وارد جمعی می‌شوم و می‌خواهم این مطالب را به آنها بگویم این فکر به ذهنم می‌رسد که بی‌خیال بشوم و می‌گویم من که متولی نیستم.

در مورد موضوع یادگیری و معرکه‌گیری، خیلی اطلاعاتی ندارم ولی دوستان روان‌شناس از آن به‌عنوان فرافکنی نام بردند؛ فرافکنی یعنی اینکه من می‌خواهم از آن مطلب اصلی فرار بکنم پس حاشیه درست می‌کنم. نمونه‌اش در کلینیک‌ها این را مشاهده می‌کنیم که وقتی می‌خواهیم با فرد مراجعه‌کننده صحبت بکنیم، می‌خواهد یکسری حرف‌ها بزند و تقصیر را به گردن دیگران بیندازد که این موضوع در کنگره ۶۰ کاملاً حل‌شده است.

  

خانم دکتر فرشته

در رابطه با ارتباط معرکه‌گیری با یادگیری، من فکر می‌کنم اگر ما انسان‌ها ۳ کلمۀ سلام کردن، تشکر کردن، عذرخواهی کردن را در خودمان نهادینه می‌کردیم بسیاری از مشکلاتمان حل می‌شد کما اینکه در یکسری از کشورها این کلمات نهادینه شده و به بچه‌ها آموزش داده می‌شود. اگر ما هم در ابتدای آموزه‌ها این مسائل را نیز آموزش‌دیده بودیم قطعاً این معرکه‌گیری‌ها اتفاق نمی‌افتاد. برای من کار راحت‌تر این است که فرافکنی کنم تا اینکه یاد بگیرم. وقتی وارد برنامه‌ای می‌شوم که با شرایط من خوب نیست بجای اینکه عذرخواهی کنم، فرافکنی می‌کنم. گرچه یک عذرخواهی خیلی راحت‌تر از این است که به دنبال فرافکنی باشم و معرکه‌گیری کنم.

در رابطه با سی دی هفته، وقتی تمام سیستم را خداوند طوری تنظیم کرده که پروتئین‌ها و چربی‌ها را به‌درستی جذب کنیم وقتی این را به‌درستی به اجرا بگذاریم، هیچ‌وقت بیمار نمی‌شویم. اگر در حیطه کار خودمان این موضوع را بررسی کنیم می‌بینیم وقتی‌که مصرف‌کننده‌ها درست تغذیه نکردند دچار این مشکل شدند؛ مواد مخدر هم یک نوع تغذیه است اما از نوع مضر که باعث گردیده این تغذیه ناصحیح سیستم طبیعی آنها را به هم بزند.

آقای مهندس در درمان اعتیاد این را گفتند که شما این دارو را به‌عنوان دوا مدنظر داشته باشید و هیچ‌وقت نگفتند به مراکز ترک بروید و خودتان را ببندید تا ترک کنید. دوای این افراد را همین داروی شرت اپیویم قرار دادند.

 

 دکتر جهان فر

در رابطه با یادگیری و معرکه‌گیری، یادگیری چیزی است که در پروسه زندگی انسان اتفاق می‌افتد و فرق انسان با حیوان در این است که انسان توانایی یادگیری و همانندسازی دارد. همانندسازی یک نوع یادگیری ناخودآگاه است، یعنی ما وقتی در یک جمعی هستیم و مثلاً یک راهنمایی هست، یک یادگیری ضمنی اتفاق می‌افتد؛ یعنی من از کناردستی خودم، از روبرویی خودم یک‌چیزهایی یاد می‌گیرم حال مطالب مفیدی باشد یا نباشد. مَثَل پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوَتَش گم شد، دقیقاً به همین اشاره می‌کند. وقتی من با افراد ناشایست نشست و برخاست کنم، خواه‌ناخواه خصوصیات آن افراد را کسب می‌کنم و یاد می‌گیرم و بالعکس اگر با انسان‌های خوب هم‌نشین باشم بالطبع چیزهای خوبی یاد می‌گیرم.

یکی از اصول درمان در روان‌پزشکی، همانندسازی است. خیلی وقت‌ها خود بیمار در اثر نشست‌وبرخاست با فرد درمانگر، خصوصیات مثبت آن شخص با خصوصیات خودش همانندسازی می‌کند و تغییر می‌کند.

در بحث معرکه‌گیری، ما با اکثر کسانی که نوروتیک هستند و تمایل زیادی به اعتیاد دارند، یک کلکسیونی از واکنش‌های دفاعی دارند روبرو هستیم که این واکنش‌های دفاعی، ناخودآگاه بروز داده می‌شود. یکی از این واکنش‌ها دفاعی، انکار است. یعنی اکثر معتادین در انکار هستند و می‌گویند من معتاد نیستم.

مسئله بعدی توجیه است؛ همه افرادی که نوروتیک هستند، خطاهای خودشان را توجیه می‌کنند و از همه مهم‌تر اینکه مسئولیت اعمال خودشان را فرافکنی می‌کنند به گردن دیگران. این من نیستم که این خطا را انجام دادم بلکه دیگران مقصر بودند که این موضوع را آقای مهندس به‌خوبی در سی دی بیان نمودند.

 

دکتر مجید

در رابطه یادگیری و معرکه‌گیری، ذهنیتی که من داشتم بیشتر در مورد یادگیری بود؛ در فرهنگ لغات به معنی چیزی که یاد می‌گیریم؛ چیزی که ما یا نمی‌دانستیم یا به‌اشتباه یاد گرفته بودیم یعنی ما یک مخزنی از اطلاعات داشتیم که یک‌بخشی از آن توجیه بوده و بخش دیگرش ناقص بوده است.

زمانی ما یک‌چیزی را یاد می‌گیریم که آن چیز بر حَسَب اطلاعات و ادارکمان بر اساس آن جمع‌بندی که با روشن شدن موتور تفکر و تعقل ما به یک بالانسی می‌رسد و آن را قبول می‌کنیم. مثلاً من عینکم سیاه بوده و ماست را سیاه می‌دیدم و زمانی که شیشه عینک را عوض می‌کنم می‌بینم که واقعیت چیز دیگری است.

فرایند یادگیری می‌تواند در مقابل معرکه‌گیری قرار بگیرد. به نظر من هر کس بتواند دانشش را بیشتر کند و اینکه هیچ‌کس بی‌خرد نیست، ممکن است کم‌خرد باشد و قبول کند که کم‌خردی نقطه‌ای از تاریکی در وجودش است، مسئولیت‌هایش را قبول می‌کند و با فرافکنی و معرکه‌گیری، اشتباهات خودش را به گردن دیگران نمی‌اندازد.

 در مورد سی دی غذای ما دوای ما، دوباره تأکید می‌شود که بهترین چیز برای ما، چیزهایی هست که ارگانیک باشد و برای ما اولویت تولیدکننده‌های ارگانیک و سپس داروها هستند.

خانم دکتر مریم

من خاطرم هست که در زمان کودکی همیشه دوست داشتم وارد معرکه شوم و از دور این افرادی که معرکه می‌گرفتند را تماشا می‌کردم که جثه بزرگی داشتند و همیشه فکر می‌کردم معنی معرکه یعنی قهرمان؛ کم‌کم که بزرگ شدم و با یادگیری‌هایی که مخصوصاً ارتباطی که با کنگره داشتم این را فهمیدم که معرکه‌گیری دو نوع است؛ یکی ذهنی که همان درونی است و دیگری درونی. شاید همه ما معرکه‌گیری بیرونی نداشته باشیم ولی درونی داریم. مثلاً یکی از کنار ما رد می‌شود و چپ‌چپ نگاه می‌کند، خیلی راحت در ذهنمان معرکه می‌گیریم و قضاوت می‌کنیم و حکم صادر می‌کنیم که چرا این‌طور نگاه کرد؟!

در کلینیک یک بیمار ژولیده وارد می‌شود که قطعاً برای همه ما پیش‌آمده و ما بدون اینکه به گذشته فرد توجه کنیم، خیلی راحت در موردش قضاوت می‌کنیم و معرکه می‌گیریم. وقتی ما آموزش‌دیده باشیم و بدانیم که سیستم بیوشیمی یک فرد سالم به هم بخورد، آن فرد یک بیمار است آن‌وقت ما دچار قضاوت و معرکه‌گیری نمی‌شویم. اگر این آموزش‌ها در کنگره نبود و ما از نزدیک این‌ها را نمی‌دیدیم قطعاً تصور می‌کردیم آقای مهندس معرکه‌گیری راه انداخته ولی این آموزش‌ها باعث گردیده در ابتدا خود ما یاد بگیریم و در پی آن، کلینیک‌ها رونق بگیرد و این آموزش‌ها را سرلوحه کارمان قرار داده‌ایم.

 

جناب مهندس

در مورد معرکه‌گیری، این موضوع در اکثر انسان‌ها نهادینه شده و چیز خیلی ساده‌ای است. مثلاً شخص وارد آشپزخانه می‌شود و دستش به بشقاب می‌خورد و به زمین می‌اندازد، اولین کاری که می‌کند این است که داد می‌زند که چه کسی این بشقاب را اینجا گذاشته است؟! یا یک لیوان چای روی فرش گذاشتند و یکی رد می‌شود و با آن برخورد می‌کند، اولین کاری که می‌کند، داد می‌زند چه کسی چای را اینجا گذاشته؟! هیچ‌وقت این را گردن نمی‌گیرد و بجای اینکه معذرت‌خواهی کند، فوری بساط معرکه‌گیری راه می‌اندازد. باز در سی دی این را مثال زدم که مرد وارد منزل می‌شود و از غذا ایراد می‌گیرد و در جواب، زن می‌گوید تو فکر می‌کنی مادرت بهتر درست می‌کند؟! یا خواهرت دست‌پختش بهتر از من است؟ دیدی چه آشغالی درست کرده بود؟!

یعنی به‌جای اینکه پاسخ منطقی بدهد، زبان از منطق و حرف حساب بازمی‌ماند و بساط معرکه‌گیری باز می‌شود. این بساط در سیاست هم هست. مثلاً از رئیس‌جمهور آمریکا سؤال کردند که چرا فلان کار را کردی؟ بجای جواب منطقی، می‌گشت و هزار بهانه می‌آورد و آسمان ریسمان را وصل می‌کرد به موضوع؛ بنابراین، بساط معرکه‌گیری در همه ما پیدا می‌شود و بجای اینکه پاسخ منطقی بدهد این کار را انجام می‌دهد و این بساط در مصرف‌کننده که خیلی بیشتر و خاص وجود دارد.

 وقتی کسی اولین بار وارد کلینیک یا کنگره می‌شود و می‌خواهیم مشاوره بدهیم،‌ اولین کاری که می‌کند می‌خواهد بساطی بچیند و این‌طور وانمود کند که مقصر خودش نیست؛ همه را مقصر می‌کند جز خودش.

در مورد غذای ما دوای ما یا دوای ما غذای ماست، در سی دی گفتم که بیماری‌ها به دودسته تقسیم می‌شوند که یکی هم به آنها اضافه می‌کنیم که سه مورد هستند؛ یک دسته بیماری‌ها در اثر کمبود مواد خارجی یا بیرونی از قبیل کلسیم،‌ پتاسیم، منیزیم، مس، ید، آهن و چند مورد دیگر است که در غذاها وجود دارد و ما این‌ها را از بیرون دریافت می‌کنیم. چون مستقیماً نمی‌توانیم بعضی از آنها را بخوریم، از طریق گیاهان یا نباتات یا میوه‌ها این مواد را وارد بدن می‌کنیم. مثلاً پتاسیم را نمی‌توانیم مستقیم بخوریم ولی سیب را می‌خوریم که پتاسیم موردنیاز بدن تأمین گردد.

دسته دوم آن‌هایی هستند که بدن در درون خودش تولید می‌کند؛ مثل نوروترانسمیترها، هرمون ها، مدیاتورها،‌غدد درون‌ریز و برون‌ریز مثل دوپامین، انکفالین، سروتونین، آدرنالین، استیل کولین و هزار ماده دیگر. پس یا این‌ها در بدن تولید نمی‌شود یا از بیرون نمی‌گیریم و همه به تغذیه ما بستگی دارد.

و سومین مورد از بیماری‌ها، بیماری ژنتیک است. حال آن‌که تصادف می‌کند یا دچار حادثه می‌شود را کاری نداریم و جزء این سه دسته نیستند.

من کاملاً به این سه مورد معتقدیم و اگر این سه را خوب بشناسیم، هر سه قابل‌درمان هستند. حتی در مسئله ژنتیک، ما می‌توانیم بیان ژن را با برنامه‌ریزی‌های خیلی خاصی و آرام‌آرام تغییر بدهیم. چون ما در کنگره ۶۰ بیماری ادکت را درمان می‌کنیم. با متد (D.S.T) اعتیاد را درمان می‌کنیم و در تئوری خودمان معتقدیم که اعتیاد به دلیل اختلال در ناقل‌های عصبی و سیستم داخلی به وجود می‌آید و ما این را درست می‌کنیم و واقعاً هم این کار را انجام دادیم. ما نمی‌دانیم در جعبه سیاه مغز چه چیزی هست ولی وقتی با آن متد (D.S.T) این کار را کردیم، اعتیاد هم درمان شد و بعد مشاهده کردیم که هم‌زمان با اعتیاد، خیلی از بیماری‌ها هم برطرف شد. صدها مورد بیماری که اصلاً به اعتیاد ربطی نداشت، بهتر شد.

ما یک کار تحقیقاتی انجام می‌دادیم؛ بر مبنای همین تئوری، هفته گذشته ۴ نفر که بیماری‌ ام اس داشتند و اصلاً مصرف‌کننده نبودند بهبود یافتند. با همان پروسه‌ای که ما اگر ناقل‌ها را درست کنیم بیماری برطرف می‌شود و هر بیماری در اثر کمبود یکی از آن‌هاست یا بالانس آن‌هاست. این مسئله بسیار جدی است که اگر ما بتوانیم ناقل‌های عصبی را درست کنیم، بیماری برطرف می‌شود.

دیروز در تلویزیون توضیح می‌داد که برای حمله‌های میگرنی فلان کردن و چه کردند و بیماری این افراد ۵۰ درصد کاهش یافته است؛ الآن در کنگره ۶۰ همه افرادی که میگرن دارند به درمان می‌رسند. حتی اگر قبل از اعتیاد هم میگرن داشتند، زمانی که پروسه درمان (D.S.T) انجام می‌گیرد، به درمان می‌رسند.

بنابراین تئوری ایکس که من ارائه کردم باید جدی گرفته شود و اینکه می‌بایست توسط پزشکان تحقیق صورت بگیرد و در آینده خواهیم دید که مشکل همین سه مورد است و هر سه این‌ها قابل‌درمان هستند. در حال حاضر سیستم پزشکی فقط روی هدف کار می‌کند. اگر تومور هست، انواع و اقسام سیستم‌ها بکار می‌رود تا تومور را از بین ببرند، اصلاً کسی می‌گردد ببیند این تومور چگونه به وجود آمده؟! اگر معده سوراخ شد، همه می‌گویند برویم و زخم معده را از بین ببریم و هیچ‌کس نمی‌رود تحقیق کند که این زخم چگونه به وجود آمده است. در اسکیزوفرنی هم این‌گونه عمل می‌کنند.

این مطالب چیزهایی بود که در سی دی «دوای ما غذای ما» گفته شد و امیدواریم که توسط شما پزشکان بتوانیم این تحقیقات را انجام بدهیم.

رهایی کلینیک حامی: دکتر احمد- راهنما مسعود

مسافر رضا، آنتی ایکس تریاک و شیره، مدت سفر ۱۰ ماه و ۲۷ روز، روش درمان (D.S.T)، داروی درمان شربت (OT) راهنما آقای مسعود.

رهایی کلینیک سما: دکتر صمد- راهنما حسن

مسافر میثم، آنتی ایکس مصرفی انواع مواد مخدر و قرص، مدت سفر ۱۶ ماه و ۱۷ روز، روش درمان (D.S.T)، داروی درمان شربت (OT) راهنما آقای حسن.

جلسه فنی پزشکان

 

حضور و غیاب پزشکان

 

تهیه و وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .