English Version
English

تلاش برای رسیدن به آرامش با شناخت خویش

تلاش برای رسیدن به آرامش با شناخت خویش

انسان در طول زندگی خود همیشه به دنبال آسایش و آرامش است. تلاش بسیار می‌کند تا به آن برسد. ولی به‌راستی آسایش و آرامش در زندگی چگونه به دست می‌آید؟

آرامش واقعی درگرو متعادل بودن انسان است. زمانی كه یك انسان چه ازنظر سیستم فیزیولوژی و چه ازنظر افكار و اندیشه در یك تعادل نسبی و پایدار قرار داشته باشد در حقیقت آرامش را به دست آورده است.

بیشتر انسان‌ها تلاطم‌ها و طوفان‌های زندگی خود را به گردن دیگران می‌اندازند. شاید این ساده‌ترین راه برای فرار از مسئولیت‌ها باشد. مسئولیت‌هایی كه به گردن من انسان بوده و من نتوانسته ام آن‌ها را به انجام رسانم. حال یا تلاش كافی نداشته‌ام و یا دانش كافی. ولی همیشه ناکامی‌های انسان معطوف به دیگران قلمداد می‌شود. چون این آسان‌ترین راهی است كه انسان می‌تواند خود را توجیه نماید. ولی آیا به‌راستی چنین است؟

خداوند منِ انسان را موجودی خلاق، دارای ادراك فراوان و تنها موجودی كه دارای انتخاب و اختیار است، خلق كرده است. برای اینكه با تلخ‌کامی‌ها و ناکامی‌ها مواجه نشوم، باید برای به دست آوردن آرامش و آسایش تلاش كنم. به خودم ارزش و بها بدهم. نقاط ضعف و قوت خود را بشناسم. برای رسیدن به این هدف ناگزیر به بالا بردن اطلاعات و دانایی خود هستم. اگر توانستم نقاط ضعف و قوت خود را بشناسم، می‌توانم اعتمادبه‌نفس خود را بالا ببرم. این در صورتی میسر است كه من انسان جایگاه و ارزش خود را بشناسم. بدانم از كجا آمدم و آمدن من بهر چه بوده است و هدف مشخصی در زندگی كردن داشته باشم.

این ارزش دادن و بها دادن به خود، به‌منزله‌ی خودخواهی و منیت نیست. این به این منظور است كه من گوهر وجودی خود را دریابم و درراه تكامل آن قدم بردارم. این را باید بدانم كه با هر قدم درست یا غلطی كه برمی‌دارم، مسئولیت بازخورد آن بر عهده من است. خداوند هستی را بر این پایه آفریده كه هر چه کاشته‌ای همان بِدرَوی! پس باید به خودم، به داشته‌ها و نداشته هایم تفكر كنم و نسبت به آن‌ها شناخت پیدا كنم.

اگر من اكنون با مشكلاتی در زندگی روبه‌رو هستم، این را باید بپذیرم كه تمام این مطالب بازخورد افكار و اعمال اشتباهی بوده است كه من در گذشته انجام داده‌ام. تفكر به این مسئله كه هرکسی بار مسئولیت خود را به دوش می‌کشد و انسان چیزی جز تلاش و كوشش خودش نیست، می‌تواند به من این باور را بدهد كه ارزش من انسان به درست فكر كردن و عمل كردن و شناخت خود است و هیچ‌کس از این مسئله گریزی نتواند داشتن.

در اینجاست كه می‌توانم مفهوم این جمله را دریابم كه:

" باید دانست كه هیچ موجودی به‌اندازه خود انسان به خویشتن خویش فكر نمی‌کند".

كلمه "باید" در ابتدای این جمله تأكید می‌کند که‌ ای انسان به خودت بیندیش تا راه را از چاه تشخیص دهی و بیایی گوهر گران‌مایه جانت را تا رستگار شوی و به مكانی برسی كه از آنجا انشعاب یافته‌ای.

 

 

نویسنده: هم‌سفر فخری لژیون خانم سپیده (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی آكادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .