English Version
English

لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ ۱۳۹۶/۸/۱۲؛ «گل‌ریزان»

لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ ۱۳۹۶/۸/۱۲؛ «گل‌ریزان»

دومین جلسه از دور یازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای محمد و نگهبانی جناب مهندس و دبیری آقای مجید با دستور جلسه «گل‌ریزان» روز جمعه مورخ 1396/8/12 رأس ساعت ۸ صبح آغاز بکار نمود.

 

سخنان استاد:

خوشحال هستم که امروز افتخار استادی جلسه را به بنده محول نمودند. دستور جلسه این هفته لژیون مالی است که در دستور جلسات سالیانه کنگره قرار دارد و امسال بنا به دلایلی نام آن را هفته گل‌ریزان یا جشن گل‌ریزان نام نهادند.

آقای مهندس در متن سی دی گل‌ریزان این‌گونه بیان می‌کنند که: اگر بنایی آباد باشد و ساکنین آن خراب باشند، آن بنا کم‌کم رو به نابودی و خرابی می‌رود اما ساکنین آباد در بناهای خراب می‌توانند آن را احیا کنند. 

این یک جملۀ بسیار پر معنایی هست؛ ما ساکنین یک شهر یا کشور را در نظر بگیریم، اگر با تفکر بخواهند مسائل خود را حل کنند و آنجا را رونق بدهند، به‌راحتی می‌توانند این کار را انجام دهند ولی یکسری ساکنین هستند که آن تفکر سالم را ندارند. در خصوص شهر وجودی خودمان ما می‌توانیم این شهر وجودی یا جسم خودمان را به سمت بسیار خوبی ببریم اما اگر تفکر نادرست داشته باشیم مانند افرادی که مصرف‌کننده مواد مخدر هستند، به سمت فنا و ناامیدی سوق می‌دهیم.

در کنگره ۶۰ لژیون‌هایی را می‌بینیم که توانسته‌اند به‌خوبی عمل کنند و آن فضای خوب و آرام را برای خودشان تهیه کنند بدون اینکه از جایی کمک بگیرند و چون درست عمل کرده‌اند، توانسته‌اند رهایی‌هایی زیادی داشته باشند و بعضاً شعباتی بوده‌اند که به دلیل ناکارایی و عدم موفقیت، تعطیل‌ شده‌اند.

بحث گل‌ریزان که موضوع این هفته ماست؛ این یک رسم بسیار زیبای قدیمی است که باعث برطرف کردن مشکلات بعضی از افراد می‌شدند و برای کمک به ازدواج یا کمک به مراسم ترحیم اشخاص نیازمند و یا آزادی زندانیان غیر عمد و خیلی مشکلات دیگر مردم در زورخانه‌ها این مراسم انجام می‌گرفت. در کنگره ۶۰ هر موضوعی به‌صورت یک مثلث بیان می‌شود و نیازمندی‌های کنگره ۶۰ هم مثلثی است که یک ضلع آن علم، ضلع دوم تربیت نیروی متخصص و ضلع سوم آن مادیات یا پول است. در مورد ضلع علم، مهندس معتقد هستند که تولید علم از اولویت‌های کنگره است و توانسته‌اند علم درمان اعتیاد را پایه‌گذاری کنند (با متد D.S.T و ارائه تئوری ایکس) که تابه‌حال کسی نتوانسته این را علمی بیان کند. در خصوص تربیت نیروی متخصص، من با حدود ۶ سال حضورم در کنگره ۶۰، مشاهده می‌کنم که با چه سختی‌هایی یک نفر به درجه راهنمایی یا کمک راهنمایی می‌رسد؛ اما در خصوصمسائل مادی که ضلع سوم این مثلث است، کنگره ۶۰ اولین کاری که کرد این بود که یک حساب بانکی باز نمود و هر کس که خواست به‌صورت داوطلبانه به کنگره کمک کرد و این سبد که به‌عنوان قانون یازدهم در جلسات اجرا می‌شود، هزینه‌های روزمره شعبات را تأمین می‌کند و یک لژیونی مالی تشکیل شد که حق عضویت در آن ۵ میلیون تومان به‌صورت نقدی است و افرادی که توانایی مالی دارند می‌توانند وارد این لژیون شوند؛ اما کنگره با مشکلاتی روبروست که می‌بایست ساختمان آکادمی را تخلیه کند و نیاز به مکان جدیدی دارد که می‌بایست با کمک اعضا کنگره این محل تهیه شود و این هفته مقرر گردید که گل‌ریزان انجام شود تا مشکلات مرتفع گردد. بنده در این هفته مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

مهندس:

امروز خواستم زودتر صحبت کنم چون می‌خواستم یکسری آمار و ارقام را خدمت شما بدهم که فقط من میدانم و کسی اطلاع ندارد.

ما به‌طورکلی در هرجایی ۲ سرمایه داریم؛ یکی سرمایه ریالی و دیگری سرمایه اجتماعی؛

سرمایه اجتماعی مثلاً یک شخصی که فامیلش در یک شهرستانی فوت می‌کند، همه فامیل جمع می‌شوند و خودشان همه کارهای کفن‌ودفن را انجام می‌دهند، شب سوم و هفتم مراسم برگزار می‌کنند و همه کارها انجام می‌شود و ریالی صاحب عزا خرج نمی‌کند و به این می‌گویند سرمایه اجتماعی. یا در یک ارگانی سازمانی کاری دارید با یک تلفن کار شما حل می‌شود. پس یک کارهایی یا حیثیت و اعتباری هست که به آن می‌گویند سرمایه اجتماعی. این سرمایه اجتماعی نقش بسیار مهمی دارد.

 کنگره ۶۰ از یک سرمایه اجتماعی خیلی خاص و قوی برخوردار است. خیال نکنید در کنگره ۶۰ یک نفر مجانی به درمان می‌رسد! ما این رقم برای درمان یک فرد در طول ۱۱ ماه را حساب کردیم و سرمایه اجتماعی را تبدیل به ریال کردیم؛ یعنی اگر من برای کنگره کار می‌کنم یک حقوقی در نظر گرفتیم، برای راهنما حقوق در نظر گرفتیم،‌ برای استاد و نگهبان و دبیر و مرزبان‌ها و بقیه هم همین‌طور؛ در سال ۹۵ کل هزینه‌های کنگره ۶۰ را با کل هزینه‌های سرمایه‌های اجتماعی را که به ریال حساب کردیم، نزدیک به ۴۷ میلیارد تومان بود. در سال ۹۵ نزدیک به چهار هزار نفر به درمان رسیدند و اگر کل رقم ۴۷ میلیارد را به این تعداد تقسیم کنیم هر نفر چیزی حدود ۱۲ میلیون تومان هزینه برای کنگره داشته است. پس هزینه درمان در کنگره ۶۰، دوازده میلیون تومان است و اگر می‌گوییم چرا کنگره ۶۰ در درمان موفق بوده، دلیلش این است که ۱۲ میلیون تومان هزینه می‌کند. آیا کلینیک هم این هزینه را می‌کند؟ این یک مسئله که در مورد سرمایه اجتماعی بود که گفتم.

حالا این سرمایه اجتماعی را کنار گذاشتیم و حساب ریالی هر نفر را محاسبه کردیم که شامل هزینه چای و قند و کاغذ و غیره که برای هر نفر رقمی نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان شد.

سرمایه اجتماعی همین افرادی هستند که همگی رایگان کار می‌کنند و این سرمایه اجتماعی در کنگره بسیار فعال است. هیچ‌کس دنبال پول نیست که مشکلاتش را حل کند. ما اصلاً دنبال روزمرگی نیستیم. ما از روزی که کارمان را شروع کرده‌ایم، حتی یک چک برای فردا نکشیده‌ایم؛ در کنگره چک برای فردا نوشتن ممنوع است. حتی یک جنسی را به‌صورت قرضی نخریده‌ایم، ما در کنگره ۶۰ اجازه نداریم کالایی را قسطی یا نسیه بخریم. سازمان آب برای ما قبض صادر کرد ۱۲ میلیون تومان، قسطی نکردیم و نقد پرداخت کردیم.

ما معتقدیم که برای یک مؤسسه یا انجیو یا یک کشور و خانواده، علم باید باشد، نیروی متخصص باید باشد و پول هم همین‌طور. دانشگاه باید علم داشته باشد و پول هم داشته باشد و نیروی متخصصم همین‌طور. ما باید این سه را جور کنیم و ابزار بسیار لازم ماست. مادیات مسئله فوق‌العاده مهمی است. از من می‌پرسند مادیات مهم است یا معنویات؟! من نمی‌توانم بگویم کدام مهم‌تر است. معنویات بدون مادیات ارزشی ندارد، مادیات هم بدون معنویات ارزش ندارد؛ هردوی این‌ها لازم و ملزوم هم هستند. پس ما در کنگره باید پول داشته باشیم.

دانشگاه هاروارد معادل ۲۷ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد و بیخودی معروف نشده است؛ کسانی که بورسیه نمی‌شوند هزینه تحصیل آنها در این دانشگاه ۶۰ هزار دلار است. ما هم در کنگره باید این را داشته باشیم.

بنابراین سیستمی در کنگره راه انداختیم که همه خدمت می‌کنند؛ یکی راهنماست یکی مرزبان است دیگری آبدارچی و غیره. یکسری افراد هم داریم که فقط پول دارند و کار دیگری بلد نیستند و ما آمدیم لژیون مالی تشکیل دادیم برای این افراد پولدار.

ما در حال خریدن ساختمانی برای شعبه آکادمی هستیم که در ضلع جنوبی استخر شیرودی است که حدود ۶۰۰ مترمربع زیربنا دارد که حدود ۶ میلیارد تومان قیمت‌گذاری شده است و پولش را داریم و در حال پرداخت هستیم. پولش داریم و به دنبال کاسه گدایی نیستیم که از این‌وآن و دولت و غیره جمع کنیم. خود افراد کنگره این کار را می‌کنند. مهم این است که من میدانم افراد کنگره چه کسانی هستند. من بارها گفته‌ایم که افراد معتاد از صفر تا صد هستند و کارتن‌خواب‌ها ۱/۵ درصد کل مصرف‌کننده‌های مواد مخدر را شامل می‌شوند و بقیه از هر قشری هستند. خیال نکنید همه مصرف‌کننده‌ها بدبخت و فقیر و گدا هستند!

ما روز گذشته در قسمت هم‌سفران آقا شعبه آکادمی که حدود ۷۰ نفر هستند، بالای ۴۰ میلیون تومان پول و یک قطعه زمین به متراژ ۷۵۰ مترمربع در دماوند هدیه دادند. در حال حاضر بیش از ۲۰ قطعه زمین داریم و بیشتر شعب هم خودمان ساخته‌ایم و همه این‌ها به کمک اعضا کنگره انجام‌گرفته است.

در طول سال یک حسابی داریم برای زمین که اعضا به این حساب پول واریز می‌کنند اما امسال این را در قابل گل‌ریزان مطرح کردیم و یک روز را به این موضوع اختصاص دادیم و این سنت گل‌ریزان از قدیم در سنت ما بوده، بنابراین اگر بخواهیم این سیستم کار کند، بی‌مایه فطیر است. بدون پول امکان ندارد.

من در جلسه‌ای بودم که می‌خواستند برای کارتن‌خواب‌ها شناسنامه تهیه کنند و به ۲ میلیون تومان پول نیاز داشتند، نزدیک دو سه ساعت جلسه گذاشته بودند که این پول را چگونه تهیه کنیم و از چه کسی بگیریم! حال اینکه یک وکیل مجلس هم بین این افراد حضور داشت. این است که ما هفته لژیون مالی (گل‌ریزان) گذاشته‌ایم برای این است ک اندوخته‌هایمان را زیاد کنیم. هدف نهایی ما درست کردن آکادمی بین‌المللی است برای دانش و اعتیاد. چون در سیستم پزشکی مشکلات زیادی داریم. یک قرص دیازپام را یک متخصص به بیمار می‌دهد دیگر نمی‌تواند پس بگیرد. حال ممکن است عوضش کند و بگوید لورازپام نخور، کلونازپام بخور ولی نمی‌تواند پس بگیرد. وقتی یک قرص را متخصص نمی‌تواند از یک نفر بگیرد چطور می‌تواند هروئین را پس بگیرد؟ تریاک را باآن‌همه آلکالوئیدهای وحشتناکی که دارد؛ که حتی در سیستم ابتدایی این قضیه هم مشکل داریم.

وقتی من میگویم باید یک آکادمی درست کنیم برای شناخت انسان و اعتیاد و بعضی مسائل، به همین دلیل است.

من هرساله لژیون مالی را در لژیون پزشکان نمی‌آوردم اما امسال این کار را انجام دادم تا تکلیفم را انجام داده باشم و انتظاری هم از پزشکان ندارم و می‌خواستم در مورد این دستور جلسه هم در لژیون پزشکان صحبت کنیم. کسی که می‌خواهد وارد لژیون مالی بشود حتماً باید وضع مالی خوبی داشته باشد؛ حال در این هفته هر کس هر مقدار می‌خواهد کمک کند مشکلی نیست اما در مورد اعضاء لژیون مالی این‌گونه است که ورودی آن باید ۵ میلیون تومان به‌صورت نقد پرداخت گردد و این مبلغ قسطی قابل‌قبول نیست.

در این هفته گل‌ریزان هرکسی می‌خواهد کمکی بکند باید ازنظر مالی مشکلی نداشته باشد؛ این‌گونه نباشد که کسی با پرداخت پول در این هفته، دچار مشکل بشود و کنگره با این روش کمک مخالف است و راضی به این کار نیست. بنده برای شروع، از خودم این کار را شروع می‌کنم و این هفته مبلغ یکصد میلیون ریال (ده میلیون تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 جلسه به مشارکت گذاشته شد

 

آقای اردشیر

برای اینکه یک انجیو یا یک مکتبی بخواهد حرفش را بزند باید اول ازنظر اقتصادی مستقل باشد. کسی که فقط گفتمان بلد باشد و ازنظر اقتصادی به یک سازمانی یا نهادی وابسته باشد به طبع این سازمان یا نهاد سلیقه‌های خود را در تصمیمات این فرد اعمال خواهند کرد. جناب مهندس هم فرمودند که: ما این موضوع را چندین بار در کنگره شاهد بودیم که عده‌ای می‌خواستند کمک مالی بکنند که مهندس قبول نکردند و مهندس مَثَل معروفی دارند که می‌گوید:‌ گاوی که یونجه مفت بخورد، زمین را شخم نمی‌زند؛ و با استناد به این مثل، توانسته‌اند گفتمان خودشان را جاری و ساری کنند و این سرمایه‌های اجتماعی که ذکر کردند، این‌ها بسیار قوی هستند و بعدازاینکه درمان می‌شوند در امور اقتصادی بسیار به کنگره کمک می‌کنند. درواقع آقای مهندس از سرپتانسیل اجتماعی و سوشیال (معاشرت) استفاده کردند و توانسته‌اند بهره‌برداری اقتصادی از این سرمایه‌های اجتماعی ببرند و به‌جایی رسیده‌اند که توانسته‌اند بدون هیچ دغدغه‌ای اهداف کنگره را پیش ببرند.

 

دکتر مجید

افتخار بزرگی است که انسان در جشن گل‌ریزان حضور داشته باشد. دیروز به این موضوع فکر می‌کردم که از دوستان بپرسم: امامزاده‌ای که می‌شناسید چند درصد شفا می‌دهد؟! برویم و بگردیم یک امامزاده پیدا کنیم که مثلاً از هر ده نفر یک نفر را شفا می‌دهد؛ بهترین امامزاده که پیدا کردیم، گفتند از هر هزار نفر، یک نفر شفا می‌دهد؛ یعنی بهترین امامزاده و بقعه‌ای که ما داریم و مردم هجوم می‌آورند و دیوارهایش و گنبدش را طلاکوب می‌کنند و بناهای آنچنانی برایش می‌سازند، یک در هزار شفا می‌دهد.

اما ما در کنگره می‌بینیم از هر هزار نفر حداقل پانصد نفر شفا می‌گیرند و در هر امامزاده، حرمتش را متولیانش می‌توانند حفظ کنند و اگر متولیان آن آستین بالا نزنن، آن امامزاده نه دیگر شفاخانه است و نه آرامش‌دهنده دل افراد.

ما که جزء افراد کنگره هستیم، جزء متولیان آن هستیم و اینجا مال همه ماست و به یک نفر تعلق ندارد. ما شاهدیم که در طی این ۲۰ سال فعالیت کنگره ۶۰، بنیان آن با تمام درآمدی که کنگره داشته است، فقط یک آپارتمان کوچک آن‌هم ۳ سال پیش برای خودش تهیه کرده و این کمک‌های اعضا به کنگره هیچ ارتباطی به شخص مهندس ندارد و حسابش کاملاً جداست و مختص خود کنگره ۶۰ می‌باشد. بنده هم افتخار می‌کنم که جزء شرکت‌کنندگان لژیون مالی هستم و من هم مبلغ ۲۵ میلیون ریال (دو میلیون و پانصد هزار تومان) به این لژیون کمک می‌کنم.

 

دکتر آتوسا

این هفته که هفتهٔ گل‌ریزان است درواقع لژیون مالی که سال‌ها قبل برنامه‌ریزی‌شده و میدانیم که در کنگره ۶۰ برای نیازهایی که وجود داشته تدابیری اندیشیده شده که لژیون مالی هم یکی از این تدابیر است و در سی دی جناب مهندس اشاره کردند که در سال ۸۴ به‌واسطه شکایات اهالی محل از کنگره ۶۰ مبنی بر اینکه این مکان محل تجمع افراد معتاد شده است، شعبه آکادمی تعطیل می‌شود و بعد از گشت مدتی با تلاش مهندس، مجدداً فعالیت آکادمی از سر گرفته می‌شود. بر همین اساس و به خاطر این مشکلاتی که پیش آمد، جناب مهندس تصمیم گرفتند از خود اعضاء کنگره که قابلیت داشتند، برای لژیون مالی کمک بگیرند. به‌واسطه همین کمک‌ها ما می‌بینیم که کنگره ۶۰ در حال خرید محلی برای شعبه آکادمی هستند تا کاملاً مالکیت شعبه را در اختیار بگیرند و از همه اعضاء تقاضا دارم در این مشارکت سهیم باشند و من هم مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر شیوا

این هفته را هفته خوبی می‌بینم و فکر می‌کنم هفته گل‌ریزان یکی از هفته‌های زیبا در کنگره باشد که در قبلاً هفته مالی نام داشت.

آن چیزی که در جوامع وجود دارد و کنگره به‌خوبی به آن پرداخته است، مسائل مالی و نیروی انسانی و علم است. جناب مهندس از ابتدا توجه ویژه‌ای به علم داشتند و مقاله معروف صورت‌مسئله اعتیاد را در کنگره دانش اعتیاد در زاهدان ارائه نمودند و دیگری مقاله سم‌زدایی است که به دانشگاه زنجان دادند. دیگر اینکه توجه خاصی است که ایشان به سرمایه‌های انسانی دارند و این نیروها به‌صورت رایگان خدمت می‌کنند و سوم توجه ویژه ایشان به مسائل مالی است که این مسئله برای تمامی جوامع موفق لازم است. همه ما روزهای جمعه که به اینجا مراجعه می‌کنیم خیلی چیزها یاد می‌گیریم و همان‌طور که چیزی یاد می‌گیریم در مقابل باید بهای آن را پرداخت کنیم و در این دنیا هر چیزی بهایی دارد و فکر می‌کنیم آن چیزی که اینجا به دست می‌آوریم ارزش بالایی دارد و نمی‌شود برایش مبلغی تعیین کنیم. این‌که در کنگره می‌گویند دیگران کاشتند و ما خوردیم و حال ما می‌کاریم تا دیگران بخورند؛ سخن گزافی نیست و باید این‌گونه عمل کنیم. من هم در این هفته مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر فرشته

در مورد این هفده گل‌ریزان همان‌طور که جناب مهندس در سی دی فرمودند، هر ساختاری برای اینکه به هدف اعلا خودش برسد نیاز به سه اصل: مسائل مالی، علم و نیروی زبده.

ما در کنگره ۶۰ می‌بینیم که آقای مهندس به علم درمان اعتیاد رسیدند ولی باید نیروهایی را تربیت می‌کردند که در این هدف بزرگ همراه ایشان باشند و برای تربیت این نیروها، همه ما می‌بینیم که آزمون کمک راهنمایی مانند یک کنکور دانشگاه است و منابع آن‌هم بسیار زیباست؛ اما اصل سوم که مسائل مالی است، واقعاً اگر مسائل مالی نباشد قطعاً به آن هدفی که دنبالش هستیم نمی‌رسیم. تمام کشورهایی که پیشرفته هستند قطعاً در ابتدا به علم توجه کردند و همه نیروهای متخصص از سراسر دنیا را جذب کرده‌اند و آموزش داده‌اند و ازنظر مالی شاهد هستیم که با پول توانسته‌اند به این جایگاه برسند.

به نظر من کنگره این سه مقوله را به‌خوبی پیش می‌برد و صحت این مطلب را در رهایی‌هایی است که قابل قیاس با انجوی های دیگر نیست و این افراد علاوه بر رهایی، نیروهای زبده‌ای هستند و این نقص را در انجوی های دیگر داریم که از سرمایه‌های اجتماعی استفاده نکرده‌اند. امیدوارم این راه زیبا که کنگره در پیش‌گرفته است را ما نیز سرلوحه کار خودمان قرار بدهیم. بنده در این هفته مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

خانم زهره

من خدا را شاکرم که فرصتی به من داد تا اینجا باشم و آموزش بگیرم. بنده در این هفته مبلغ ۲ میلیون ریال (دویست هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر مجید

من به پیروی از سخنان دکتر مجید (دبیر) که این مبالغ را درجایی هزینه کنیم که نتیجه داشته باشد و اینکه حداقل هزینه پذیرایی که از من در این لژیون می‌شود را پرداخت کرده باشم، مبلغ ۱۰ میلیون ریال (یک‌میلیون تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر محمد

سال ۸۷ من معاون بهزیستی استان تهران بودم. در آن زمان ما یک بودجه‌ای در فصل ۶ داشتیم، این بودجه ایست که شما می‌توانید به‌صورت رایگان در اختیار افراد قرار دهید. در آن سال فروش نفت بالا بود و بودجه کلانی در حدود ۴ میلیارد تومان در اختیار داشتیم که در اختیار افراد قرار بدهیم و در آن زمان انجیوها می‌آمدند و یکسری انجیو نماها می‌آمدند تا سهم خود را بگیرند. من سعی می‌کردم با وسواس زیاد به این‌ها بودجه می‌دادم. خاطرم هست یکی از این انجوی ها آمد و مبلغ ۵۰ میلیون تومان برای خرید اتوبوس طلب کرد؛ من بررسی کردم و به محل این انجو رفتم و دیدم که محلی را از شهرداری اجاره کرده و چند نفر معتاد هم در آن محل ساکن کرده که بگوید در این محل مشغول فعالیت هستیم ولی در اصل کار دیگری می‌کردند.

من گروه‌های مختلف را رصد می‌کردم، یکی از گروه‌های که به‌هیچ‌وجه وابستگی مالی نداشت و از ما کمک نخواست، (NA) بود. بااینکه این انجیو با بهزیستی به مشکل برخورده بود ولی من درخواست کردم و به کلینیک‌ها هم نامه زدم که هر کس به این انجیو جا بدهد تا جلساتشان را برگزار کنند، من تشویق می‌کنم. آن زمان من شنیدم یکجایی هست که مانند (NA) عمل می‌کند بنام کنگره ۶۰. من نمی‌دانستم کنگره ۶۰ چیست و هیچ‌وقت ندیدم این کنگره ۶۰ یک نماینده یا کسی را نزد ما بفرست. بقیه جاها یک نماینده داشتند که می‌فرستادند ولی کنگره کسی را نمی‌فرستاد. من از بهزیستی رفتم و در پزشکی قانونی مشغول کار شدم ولی ذهنم هنوز درگیر این بود که کنگره ۶۰ به مراجعه‌کنندگانش شربت تریاک می‌دهد و من یکی از مخالفان صد درصد این قضیه بودم. زمانی که در بهزیستی بودم به‌هیچ‌وجه اجازه شربت تریاک را نمی‌دادم، من تا سال گذشته هم شربت تریاک را وارد سیستم خودم نمی‌کردم و الآن یک سال است که عملاً سیستم تنتور (OT) را در مطبم اعمال می‌کنم.

من همیشه برایم سؤال بود کنگره چیست و چگونه کار می‌کند و به‌واسطه دوستان، دو جلسه خدمت مهندس رسیدم ولی بازهم ته دلم راضی نمی‌شدم که تنتور روی مصرف‌کننده‌های مواد جواب می‌دهد. اولین بار که تنتور به دستم رسید این را به آزمایشگاه دادم تا آنالیز کنند و درواقع به دنبال بهانه بودم تا با این شربت مخالفت کنم.

الآن بعد از یک سال می‌بینم که بیماری که نزد من آمده و با ۱۵ سی‌سی شربت شروع کرده و در حال درمان است و هنوز روی همان ۱۵ سی‌سی است و نتوانسته‌ام یک سی‌سی کم کنم ولی همین را در سیستم آقای مهندس در کنگره اجرا کرده‌اند و فرد از ۱۷ سی‌سی شروع کرده و الآن رسیده به ۰/۵ سی‌سی. پس بدون تعارف می‌گویم که این سیستم دارد کار می‌کند.

این را قبول کنیم که کنگره هیچ وابستگی به سازمان‌های دولتی ندارد و این خویش‌فرما بودن کنگره بسیار به نفع خودش است. من هم مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر مسعود

من در بسیار مقاطع با جناب مهندس این بحث را داشتم که چرا اجازه نمی‌دهند من افراد صاحب‌عنوان در رشته خودم را به اینجا بیاورم و از این‌ها کمک‌های نقدی یا وسایل موردنیاز را بگیریم! ایشان مخالفت می‌کردند و یک‌بار فرمودند که: برای اینکه یک مزرعه‌ای آباد بشود، نیاز دارد به باران اما نه باران سیل‌آسا؛ شکی نیست که یک سازمان یا انجوی برای اینکه کارش را پیش ببرد نیاز به بودجه دارد تا همان آبیاری بشود ولی اگر این باران به‌موقع و آرام‌آرام باشد، باعث باروری زمین می‌شود. جناب مهندس گفتند: پول‌هایی که این‌طور می‌خواهیم از بیرون وارد کنگره کنیم مانند سیلاب است و همه‌چیز را با خود می‌برد و درنهایت یک خشکی بجا می‌گذارد.

پس بهترین کار این است که ما به دنبال یک‌چیز سیلابی نباشیم.

در مورد گل‌ریزان که یک سنت زیبای قدیمی است که بیشتر در زورخانه‌ها برگزار می‌شد و مربوط به وقتی بود که یک نفر نیازمند بود و بتوانند کمکش کنند این کار صورت می‌گرفت ولی در اینجا اصلاً بحث نجات یک انجیو یا شعبه و این‌ها نیست! من به‌شخصه فکر می‌کنم با آمدنم به اینجا باعث نجات خودم از بسیاری مشکلات شده‌ام و یاد گرفته‌ام به دنبال به دست آوردن یک‌شبه هر چیزی نباشم. خیلی آهسته و با آرامش و بقولی آهسته و پیوسته پیش برویم. درواقع اینجا نماد همان شعری است که می‌گوید:

رهرو آن نیست گهی تند و گهی کند رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

خوشبختانه ازنظر مالی، کنگره ۶۰ در همه شعب به‌صورت آهسته پیش می‌روند و توانسته‌اند هزینه‌های جاری خود را از سبد تأمین کنند. خاطرم هست که در زمان رونمایی کتاب ادموند و هلیا که هنرمندانی هم حضور داشتند، یک جلد کتاب از یک‌میلیون تومان شروع شد تا رسید به‌جایی که این یک جلد به مبلغ ۴۰ میلیون تومان توسط یک نفر از شعبه اصفهان خریداری شد و این پول برای خرید زمین یا چیز دیگر اختصاص می‌یابد. این‌که می‌گوییم شعبه آکادمی، این‌یک اسم نیست، آکادمی یک آرزوست.

طی این چند سال حضورم در کنگره ۶۰ و در کنار مهندس، همیشه آرزو داشتیم که آکادمی را به شکل یک شعبه علمی دربیاوریم. من تلاش زیادی کردم و با تمام مخالفت‌هایی که وجود داشت، در دانشگاه اسلامشهر یک لژیون با متد (D.S.T) راه‌اندازی کردم. امیدوارم این‌که می‌گوییم آکادمی، این را به معنای واقعی منبع اصلی درمان بشناسیم و همه به آن وصل بشوند و در دانشگاه‌ها این را داشته باشیم. من هم این هفته مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

آقای محسن

من از یک بعد دیگر که به ذهنم می‌رسید این مسئله را بررسی می‌کنم. یک مسئله، بعد اجتماعی قضیه است که من می‌گویم من به یکجا می‌خواهم یک کمکی بکنم اگر من هم کمک نکنم اشخاص دیگری هستند که کمک کنند: ناخودآگاه این به ذهنم خطور می‌کند که هزار نفر کمک می‌کنند و من کمک نکنم اتفاق خاصی نمی‌افتد؛ بله چنین چیزی می‌تواند درست باشد ولی آن چیزی که من را مجاب می‌کند که کمک کنم، بحث بخشش است و منفعتی است که به شخص بنده می‌رسد. آن چیزی که من در کنگره یاد گرفته‌ام این است که حتی اگر عاقلانه و حساب گرانه هم به موضع نگاه کنم، منفعت این کار به خودم برمی‌گردد.

من اگر می‌خواهم به یک جایگاه بالاتر برسم باید بتوانم چیزهای پایین‌تر را ببخشم. با عشق از یک‌چیز کوچک‌تر حالا مالی یا چیز دیگر بگذرم تا به یک‌چیز بالاتر برسم. بخشش باید از روی عشق باشد نه زور. من هم مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر بهنام

در مورد دستور جلسه امروز و خودکفایی مالی، خاطره‌ای را عرض می‌کنم؛ چند سال پیش با یک گروه آموزشی آشنا شدم و ما تصمیم گرفتیم یک پروژه علمی را انجام بدهیم که بازخورد مالی هم برای ما داشت و کار کاملاً شخصی بود و اشخاصی که در آن پروژه بودند سرمایه آوردند و این کار را انجام دادیم. مدتی بعد یکی از دوستان تماس گرفتند که مشابه این پروژه در وسعت بزرگ‌تری در سیستم دولتی پیشنهادشده و من با ذهنیتی که از پروژه قبلی و همدلی که با بچه‌های گروه داشتم،‌این پروژه را شروع کردیم اما برای من عجیب بود که همین افراد وقتی بحث بزرگی پروژه بود و اینکه پول از سیستم خارج وارد شده بود چقدر در رفتارشان تغییر ایجاد شد و با تمام اذیت‌هایی که شدیم، بعد از سه سال بازخور مالی این پروژه، یک‌سوم پروژه اول بود.

قطعاً یکی از علل موفقیت کنگره ۶۰ این است که ازنظر مالی به‌جایی وابسته نیست. من هم مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر محمد

در یکی از جلساتی که بحث گل‌ریزان بود و مقامات در آن حضور داشتند و خانواده‌ای در آنجا حاضر شد و وضعیت بد مالی خودش را مطرح کرد و از این وضعیت فیلم‌برداری می‌شد و طوری شد که همه اشک می‌ریختند. شروع کردند به عدد گفتن مبالغ از ۱۰ میلیون شروع شد تا رسید به مبلغ ۱۲۰ میلیون تومان توسط آقای هدایتی و به‌جایی رسید که مبلغ به چند میلیارد رسید. من بعد از گذشت سه هفته نزد مدیر مجموعه رفتم و در مورد گل‌ریزان سؤال کردم و ایشان گفتن تنها مبلغی که وصول شد همان ۱۲۰ میلیون تومان آقای هدایتی بود و بقیه حتی جواب تلفن را نمی‌دهند. سال بعد این مجموعه یک کتاب را برای فروش گذاشت که خانواده‌های نیازمند روی جلد آن حدود ۶ ماه کار صنایع‌دستی انجام داده بودند. قیمت پایه را ۵ میلیون گذاشتند و این کتاب درنهایت مبلغ ۱۳۰ میلیون تومان پیشنهاد داده شد و این کتاب را خرید ولی به‌هیچ‌عنوان این مبلغ را پرداخت نکرد و پیگیر هم نشد و جواب تلفنش را هم نداد. امیدوارم این عددها که در گل‌ریزان گفته می‌شود که البته عددهای منطقی هم هست به‌موقع پرداخت شود. خوب بود این پایه مبلغ‌ها از پایین شروع می‌شد که افرادی که می‌خواستند مبالغ کمتری کمک کنند در این امر مشارکت می‌کردند. من هم مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر محسن

با توجه به اتمام وقت مشارکت، من هم مبلغ ۵ میلیون ریال (پانصد هزار تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

دکتر محمد

من هم از طرف خودم و کلینیک مبلغ ۱۰ میلیون ریال (یک‌میلیون تومان) به لژیون مالی کمک می‌کنم.

 

در پایان جلسه، مبلغ جمع‌آوری‌شده از لژیون پزشکان بابت هفته گل‌ریزان معادل ۲۰۷ میلیون ریال (بیست میلیون و هفتصد هزار تومان) اعلام گردید.

 

اولین رهایی کلینیک روزبه – اهواز

مسافر میلاد، راهنما آقاشاهرود

دریافت گل رهایی از دستان مهندس

 

سخنان جناب مهندس

افتخار بزرگی برای ما بود که پزشکان کلینیک در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردند و این موضوع دو نکته بسیار مهم نیاز دارد؛ یکی اینکه ازنظر اندیشه و تفکر به آن نقطه‌ای برسم که بعضی چیزها را بلد نیستم. خب ازنظر پزشکی شکی نیست که کاملاً همه‌چیز را می‌داند و حالا این یک بار اضافه است که در کنگره هست و این را می‌آموزد. این خیلی زیباست که هم مدرک عملی و دانشگاهی را دارد و در اینجا جزوات را می‌خواند متد (D.S.T) را یاد می‌گیرد و این می‌تواند راهبری بسیار خوبی باشد و خیلی هم سخت است. نکته دوم این‌که: خودش را بشکند مبنی بر اینکه بگوید من پزشک هستم چرا بروم در کنار معتادین امتحان بدهم!این تفکر و اندیشه، بیداری می‌خواهد. خانم آتوسا و  خانم شیوا و خیلی‌ها قبول شدند و چندتایی دیروز پیمان بستند و شال نارنجی گرفتند. امروز خانم آتوسا وخانم شیوا در اینجا حضور دارند که در آزمون موفق شده‌اند. این افراد مانند یک کارآموز ۱۲ جلسه در ۴ لژیون مختلف می‌بایست کارورزی بکنند تا راه‌کارهای یک لژیون را یاد بگیرند.

 

 

خانم دکتر آتوسا

سلام دوستان؛ من درواقع دو بار امتحان دادم که سال اول امتحان فنی و سال بعد که پارسال بود جهان‌بینی را قبول شدم. امسال هم جلسات کارورزی را شرکت کردم و روز دوشنبه به همراه خانم دکتر شیوا در محضر جناب مهندس در آکادمی به همراه دیگر اعضا قبول‌شده کنگره ۶۰ شال کمک راهنمایی را دریافت نمودیم. واقعاً حس خوبی بود که قابل وصف نیست و به دوستان توصیه می‌کنم که حتماً در این آزمون شرکت کنند.

 

خان دکتر شیوا

سلام؛ من هم این توفیق را به فال نیک می‌گیرم و زمانی که در کنگره نبودم تمایل زیادی داشتم با آن آشنا شوم و روش درمانی آن را از نزدیک مشاهده کنم. وقتی این اتفاق افتاد و بعد از گذشت چند سال خیلی دوست داشتم کمک خدمت راهنمایی را از نزدیک لمس کنم و ببینم چگونه خدمت می‌کنند و چگونه به آن حال خوب می‌رسند و این بود که سال ۹۵ در آزمون شرکت کردم و توفیق داشتم که قبول شوم و همچنین کلاس‌های کارورزی که شرکت می‌کردم برایم بسیار تجربه جالبی بود و دوست دارم همه همکاران این را تجربه کنند. آن چیزی که در کلینیک‌ها می‌بینیم با آن چیزی که در لژیون‌های کنگره ۶۰ هست کاملاً متفاوت است. من وقتی در سایت کنگره ۶۰ می‌دیدم که افراد سوگندنامه را می‌خوانند همیشه غبطه می‌خوردم و بالاخره چند روز پیش این توفیق نصیبم شد که خودم آن را تجربه کنم و از کمک‌های جناب مهندس بینهایت سپاسگزارم.

دریافت لوح سوگندنامه از دستان جناب مهندس

 

 

 

 

حضوروغیاب پزشکان

 

 

 

 

تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری (شعبه رودکی)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .