English Version
English

گزارش لژیون ویلیام وایت درمان اعتیاد به مصرف سیگار

گزارش لژیون ویلیام وایت درمان اعتیاد به مصرف سیگار
بنام قدرت مطلق

پنجمین جلسه از دور شانزدهم جلسات ویلیام وایت (درمان اعتیاد به مصرف سیگار به روش DST) به نگهبانی آقا ایمان ، استادی دیده بان محترم آقای "علی خدامی" و دبیری "محمد صادق" با دستور جلسه "از فرمانبری تا فرماندهی" راس ساعت 8:30 مورخ 21/7/96 در پارک طالقانی شروع به کار کرد.
 

 
خلاصه سخنان استاد:
ما در کنگره حدود 50 دستور جلسه داریم که از اول مهرماه هر سال شروع می شود. امسال به دلیل نداشتن تقویم سال بعد، برنامه برای 6 ماه تنظیم شده است. اغلب دستور جلسات کنگره به طور مستقیم به موضوع اعتیاد و مصرف مواد ارتباط ندارد. کنگره یک مکان صرفاً مختص به درمان اعتیاد نیست. هدف در کنگره فرا گرفتن درس های زندگی و رسیدن به تعادل است و قطعا این هدف منتج به رهایی هم خواهد شد.
این دستور جلسه را می توان از دو بعد بیرونی و درونی بررسی نمود.
در بعد درونی انسان باید بتواند یک فرمانده لایق برای شهر وجودی (جسم) خود باشد. شهر وجودی، خود جهان بسیار عظیمی است که نیاز به فرمانده ای بزرگ دارد. این که در نهایت کارمان به اینجا رسید نشان دهنده این موضوع است که ما فرماندهان خوبی نبودیم. در کتاب 60 درجه هم پیامی تحت عنوان دریافت کلید شهر وجودی داریم که به موضوع باز پس گیری این فرماندهی اشاره دارد.
اعتیاد اولین چیزی را که از ما می گیرد اختیار است. اختیار بزرگترین موهبتی است که خداوند فقط به انسان داده است. به عبارتی فرماندهی شهر وجودی از اختیار ما خارج می شود. یک فرد مصرف کننده اختیار مسافرت یا مهمانی رفتن، خوابیدن و بیدار شدن، کار کردن و غذا خوردن و ... را از دست داده است. برای مثال هر چیزی را نمی تواند بخورد، چون ممکن است خمار شود ؛ صبح زود نمی تواند بیدار شود و ... که همه اینها مصادیق این است که دستورات ما به عنوان فرمانده شهر وجودی اجرا نمی شود.
در بعد بیرونی می توان به مسیر یک رهجو از فرمانبری تا یک راهنما در جایگاه فرماندهی اشاره کرد. برای رسیدن به این فرماندهی باید از فرمان برداری محض آغاز نمود. برای مثال کسی که وارد کنگره می شود در ابتدا باید مطیع محض باشد. او باید در زمینه اعتیاد و مواد تمامی فرامین کنگره و راهنمای خود را مو به مو اجرا کند. اگر اینگونه عمل نمود، قطعاً رهایی را تجربه خواهد نمود که خود مقدمه فرمانده اوست. آنگاه که به رهایی رسید می تواند خدمتهای مختلف را تجربه کند و در آن، سطوح مختلف فرماندهی را در جایگاه های خدمتی نگهبانی، مرزبانی و راهنمایی تجربه کند.
در کنگره ما در هر جایگاهی که هستیم (چه مرزبان چه راهنما یا دیده بان و .. ) فرقی نمی کند، همزمان باید هم فرمانده و هم فرمانبردار باشیم. یعنی یک راهنما خود باید همواره یک رهجوی فرمانبردار باشد.
این فرماندهی به یکباره به دست نمی آید. کسانی که در رشته پزشکی وارد دانشگاه می شوند همان ترم اول همدیگر را دکتر خطاب می کنند. در صورتی که در ارتش به هیچ وجه اینگونه نیست و یک فرمانده قطعاً باید سلسله مراتبی را طی نموده باشد. در کنگره هم اینگونه است و فرد از روز اول که لژیون انتخاب می کند کمک راهنما صدایش نمی کنند و باید به رهایی برسد و جایگاه ها را یکی یکی طی کرده و آزمون بدهد و ...
حضور در کنگره 60 سعادت و خوشبختی محض است و هر فرمانی که می دهد به مصلحت ماست. ما درکنگره آنقدر اوضاع و احوال خوب می بینیم که برایمان این صلح و آرامش و عشق عادی شده، در صورتی که در بیرون کنگره وضعیت اینگونه نیست. پس ما باید قدردان و فرمانبردار کنگره باشیم. درمان وابستگی به سیگار هم فرمان آقای مهندس است و ما قطعا باید اجرا کنیم و گرنه درمان کامل نمی شود.
قسمت دوم دستور جلسه جشن تولد یکسال رهایی آقا مجید از بند وابستگی به سیگار است. این روز را به او تبریک می گویم. روی پاکت آقای مهندس برای او پیام تبریک نوشتند و این تبریک خیلی حرف ها دارد.
مجید در سفر اول بسیار فرمانبردار بود. او در موعد مقرر (10-11 ماه) به رهایی رسید. او جایگاههای مختلف خدمتی را تجربه نموده و در حال حاضر در لژیون مالی خدمتگزار است. امسال در آزمون کمک راهنمایی موفق بود و همه این کارها را بی سر و صدا و چراغ خاموش انجام داد.
کسانی که در کنگره کار خود را درست انجام می دهند حتماً به رهایی می رسند. رهایی سیگار بسیار مهم است واگر نباشد چهره هنوز همان چهره اعتیاد و درمان کامل نشده است. سیستم ایکس چنان حساس است که کوچکترین اختلال آن را از تعادل خارج می کند. این سیستم گستره بسیار وسیعی دارد و برای مثال دوپامین یا استیل کولین خود یک زیرسیستم برای سیستم ایکس است و اگر با مصرف سیگار در سیستم استیل کولین اختلال ایجاد شود در کل سیستم ایکس هم اختلال ایجاد می شود. برای همین است که ما می گوییم کسی که سیگار می کشد هنوز درمان او کامل نشده است و قطعا سیستم ایکس او در وضعیت مطلوب خود کار نمی کند و شهر وجودی در تعادل لازم نیست.
به مجید برای این موفقیت تبریک می گویم و امیدوارم در تمامی سطوح زندگی موفق باشند.
 
 
 
خلاصه صحبت های مشارکت کنندگان ضمن تبریک به آقا مجید (آقایان):
علیرضا: هنگام آفرینش خداوند فرماندهی شهر وجودی (اختیار) را به او داد که اعتیاد و مصرف سیگار این فرماندهی را سلب می کند. باید این فرماندهی را مجدد در اختیار گرفت.
مجتبی: زور سیگار از مواد بیشتر است، چرا که تصویر آن هر روز مقابل دید ماست. بنابراین نیاز به آموزش بیشتری دارد.
علی اکبر: مانند تمامی آموزش ها ما برای درمان وابستگی به سیگار هم نیاز به معلم، استاد یا راهنما داریم. برای رسیدن به دانایی (که لازمه درمان است) تا فرمانبردار محض نباشیم به فرماندهی نمی رسیم. آنانی که مجذوب رحمت الهی می شوند به ارتقاء می رسند. من هر اندازه فرمانها را رعایت کنم به فرماندهی می رسم.
جعفر : من اگر روزی به پارک طالقانی بیایم و به این جلسه نرسم، احساس می کنم که آن روز هدر شده است. تمامی دستور جلسات راه درست زندگی کردن و رسیدن به تعادل را به ما نشان خواهد داد. طی مسیر فرمانبرداری تا فرماندهی قطعا مسیری است که ما را به حال خوش و سعادت می رساند.
مهدی : در عالم خلق فرمان، فرمان قدرت مطلق است و فرماندهان خود فرمانبردارند.
هستان همه هستند دراین خانه چرا نیستان برفتند از این خانه چرا
هستان همه حیران تواند ای هستی من هستی شمع من و من شاپرکت
مسافری از جنس ما دستهایش به آسمان می رسه، خورشید رو می خوره و از آن خورشید به ما می دهد و فرمانده می شود. ما همه شاپرکیم که باید به دنبال نور باشیم. سعی دارم با تمام وجود باشم و بتوانم فرمانبردار بوده و خدمت کنم.
مجید : قبل از کنگره فکر می کردم همه چیز را خودم می دانم، لذا فرمانبردار نبودم. نتیجه آن تفکر، اعتیاد و سلب کامل فرماندهی من بر شهر وجودی بود. اینجا سعی دارم فرماندهی را پس بگیرم.

کامران : من اعتقاد دارم اگر بخواهم بهره مناسبی ببرم، باید درک درستی از آن موضوع داشته باشم. هفته پیش موضوع دستور جلسه سیستم ایکس بود. رهجو برای اینکه بتواند درمان کامل تری داشته باشد، باید بداند چرا OT می خورد. در کنگره فقط منافع شخص مطرح نیست. کسانی که در کنگره فرمانده هستند چیزی نمی گویند که به ضرر ما تمام شود واین بالاترین سطح شعور و آگاهی است. آقای خدامی که افتخار دستیاری ایشان را دارم خود در عین اینکه یک فرمانده هستند در بسیاری مسائل از مهندس مشورت می گیرند و فرمانبردار او هستند.
علی : کنگره 60 کنگره چشم است. در این صورت است که می توان فرماندهی را در دست گرفت.
میلاد : از فرمانبرداری تا فرماندهی یک فرآیند است که ما باید سختی را بگذرانیم و کارهایی را که گاهی خلاف میل ماست (مثل صبح زود بیدار شدن و دارو خوردن) انجام دهیم تا بتوانیم لذت رهایی و کسب فرماندهی مجدد را بچشیم. باید رها کنیم تا رها شویم.
احمد : من قبلا جاهایی برای اعتیادم رفته بودم ولی نمی توانستم خیلی چیزها را اجرا کنم. صرفنظر از محتوای آموزشی، یکی از دلایل این بود که خود آن راهنما یا فرمانده ها مجری خوبی نبودند. خدا را شکر اینجا استادی مثل آقا کامران دارم و فرصت دارم تا از او آموزش بگیرم.
مهدی : کسی که سیگار می کشد هنوز افکار افیونی را همراه خود دارد . این موضوع را من وقتی 4 ماه از سفرم می گذشت و تازه با اجازه آقای مهندس توانستم سفر سیگار خود را شروع کنم متوجه شدم.
علی(حجازی) : شاید خیلی از شما من را اینجا می بینید تعجب می کنید. یک سی دی که استاد امین در مورد شرک توضیح می دادند من را متحول کرد و سفرم را شروع کردم. من سیگار می کشیدم ولی اینکار را جلوی چشم انجام نمی دادم. تقریبا کسی سیگار دست من نمی دید. یعنی علاوه بر خطای سیگار کشیدن مرتکب پنهان کاری هم میشدم. کسی که رهایی خود را با چیزی تقسیم می کند آزادی او دست خودش نیست.

 

تازه وارد: آقا مهدی
اعلام سفر (آقایان):
سفر اول- امیر ، محمود ، منصور، طالب ، اصغر ، امید ، روح الله ، حسن
سفر دوم- میلاد ، فرشید ، پرویز ، مجید ، حشمت ، احسان(نگارنده)، محمد صادق(دبیر) ، ایمان(نگهبان) ، (استاد جلسه) آقای خدامی
پیام – آقا مجید: تجربه من اینطور بود که تا زمانی که سیگار می کشیدم هنوز خیلی بندها قطع نشده بود. سردردها همچنان ادامه داشت. خیلی مشکلات و بیماری ها به واسطه رهایی از سیگار مرتفع شد. برای همه آرزو دارم که از این فرماندهی بهرمند شوند و به رهایی از سیگار برسند.
اوایل به اینکه سفر سیگار را شروع کنم یا نه فکر می کردم ولی متوجه شدم که فرمان صادر شده و من باید فرمانبردار باشم. نتیجه همه این فرامین برایم مفید و لذتبخش بود. آقای خدامی چنان مسایل را به صورت کاربردی مطرح می نمودند که من با همان برداشت مختصری که داشتم بسیار بهره برده و به رهایی، حال خوش و تعادل مطلوبی رسیدم. با ارزش ترین چیزهایی که برایم وجود داشت پول و زمان بود که زمان اعتیادم آن را صرف مصرف مواد می کردم ولی الان سعی دارم از آنها برای خدمت در کنگره استفاده کنم و این کار را برای حال خوب خودم انجام می دهم . خدا را شاکرم و خواست آن را دارم که ادامه داده و مطالبی را که یاد می گیرم نه تنها در کنگره بلکه در بیرون کنگره هم استفاده کنم و بتوانم جبران خسارت کنم.
تعداد حاضرین : 40 نفر
مشارکت کنندگان : 12 نفر
تازه واردین : 1 نفر
و در مجموع 17 مسافر سفر اول و دوم خود را معرفی و اعلام سفر معرفی نمودند و یکسال رهایی مجید عزیز را همه با هم جشن گرفتیم.
سپس جلسه را با دعای کنگره به پایان رساندیم.
شکر ، شکر ، شکر


جمعه؛ پارک طالقانی؛ 21 مهر ماه 1396
با آرزوی موفقیت برای همه شما.
تنظیم و نگارش: احسان "مسافر سیگار"
رهجوی آقای حامد شمس از شعبه آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .