هدف از مثال زدن چیزهای گوناگون، فهماندنِ حقایق و نزدیک کردنِ مفاهیم سخت، به فکر و ذهنِ انسان است و انسان هرچه سادهاندیشتر باشد، بیشتر به مثال احتیاج دارد تا درک بهتر و عمیقتری داشته باشد.در این سی دی آقای مهندس به شکل زیبایی ما را دعوت به تفکر و اندیشه در هستی و مخلوقات خداوند کرده است؛ چون اینقدر هستی و کائنات روی نظم و روال خاصی به روند روزانه خود ادامه میدهند؛ که برای ما عادی شده است، مثلاً اینکه خورشید هرروز صبح طلوع و هرروز عصر غروب میکند یا اینکه در فصل بهار درختان لباس سبز به تن میکنند و شکوفه می دهند و در فصل پاییز برگهایشان میریزد و هزاران مسئله دیگر و مهمتر از همه اینکه انسان؛ که اشرف مخلوقات است، عجیبترین و شگفتانگیزترین آفریده خداوند است. آری همه اینها در اطراف ما درنهایت شگفتی اتفاق میافتد، ولی ما اصلاً این شگفتی را نمیبینیم و درک نمیکنیم. لذا آقای مهندس این تلنگر را به ما زدند و ما را از خواب غفلت بیدار کردند.
اشارهای به آیات کلامالله کردند (سوره غاشیه) که خداوند میفرمایند: در خلقت شتر، کوهها، آسمان و زمین تفکر کنید؛ که چگونه خلقشدهاند.تا حدی دلیل این مثالها برایم روشن بود، مثلاینکه آسمان با ستونهای نامرئی برافراشته شده و یا کره زمین؛ که گرد است چگونه مسطح و گسترانیده شده و همینطور شتر؛ که حیوانی فوقالعاده شگفتانگیز و قدرتمند است؛ اما در آیهای دیگر (سوره بقره) خداوند مثالی از پشه زده و گفته؛ که خداوند هیچ ابایی ندارد؛ که از پشه یا حتی موجودی پایینتر از آن مثال بزند. خیلی برایم جای سؤال بود؛ که چرا پشه؟ یا اصلاً پایینتر از پشه چه چیزی و چه موجود دیگری میتواند باشد و به دنبال پاسخ سؤالم رفتم.
متوجه شدم؛ که پشه بهرغم کوچکیاش تمام چیزهایی را داراست؛ که بزرگترین حیوان خشکی؛ یعنی فیل داراست و بهعلاوه دو عضو اضافهتر؛ که شاخکها وبالهایش است را دارد و این میتوانست دلیل مثال زدن از پشه باشد. توجه به ظرافت آفرینش و تفکر درباره این موجودِ بهظاهر ضعیف؛ که خداوند آن را شبیه فیل آفریده است، انسان را متوجه عظمت خداوند میکند و هدف از مثال زدن چیزهای گوناگون، فهماندنِ حقایق و نزدیک کردنِ مفاهیم سخت، به فکر و ذهنِ انسان است و انسان هرچه سادهاندیشتر باشد، بیشتر به مثال احتیاج دارد تا درک بهتر و عمیقتری داشته باشد.
اینیک نمونه بود از شگفتیهای آفرینش، حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مِجمَل.درواقع نکته مهم اینجاست؛ که ما با تفکر و توجه در هستی و خلقت و شگفتیهای آن قرار است ، پی به وجود آفریننده آنها؛ یعنی قدرت مطلق و نیروی لایزال الهی ببریم و درواقع درسِ توحید و یکتاپرستی بیاموزیم و بیشازپیش شکرگزار باشیم.
من فکر میکنم؛ که ما هر چیزی را از نشانههایش میشناسیم و هستی و خلقت نشانههای خداوند هستند. اگر پشت کوهی دود ببینیم، میگوییم حتماً آنجا فردی هست و آتشی روشن کرده است، حال با مشاهده اینهمه شگفتی در خلقت و اینهمه مخلوقات عجیب، چطور ممکن است به ذاتِ مقدس خداوند پی نبریم؟!
همهچیز در هستی روی اصول و نظم و حسابوکتاب است و دنیا، دنیای عمل و عکسالعمل است و خارج شدن از مسیرِ اصلی زندگی و عدول از قوانین الهی مساوی است با شکست؛ اما شکستی؛ که با دستان خودمان ضربهفنی شدهایم. از هر دست بدهیم، از همان دست میگیریم و انسانهای بخشنده ، بیشترین دریافت را از کائنات و هستی دارند.
من یقین دارم با این تلنگری که به ما زده شد و تفکر و توجه به هستی، همه ما به وجود خداوند پی میبریم و نتیجه آن فقط و فقط حس شکرگزاری است و این زیباترین و باارزشترین حس دنیاست.برای همه شما خوانندگان عزیز، این حس زیبا و پربرکت را طلب میکنم.
نگارنده؛ کمک راهنما؛ همسفر سمیه
تهیه و تنظیم؛ همسفر الهام و فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2992