یازدهمین جلسه از دور دهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی جناب مهندس و دبیری آقای دکتر مجید با دستور جلسه «صورتمسئله اعتیاد» در تاریخ ۱۳۹۶/۶/۳۱ رأس ساعت ۸ صبح آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
دستور جلسه امروز صورتمسئله اعتیاد است. کنگره ۶۰ برای هر چیزی یک برنامه مشخصی دارد و ما میدانیم که چکار میکنیم، خیلی کمتر پیش میآید که ندانیم چه میکنیم. اول مهر که میشود برنامه تحصیلی کنگره ۶۰ را برای یک سال تنظیم میکنیم که تقریباً پنجاه دستور جلسه داریم که هر هفته یک دستور جلسه کار میشود و ما تا آخر سال میدانیم که هر هفته در مورد چه چیزی باید صحبت کنیم.
فردا اول مهر است و همیشه در ابتدای این فصل، دستور جلسه، صورتمسئله اعتیاد میباشد. ما وقتی میخواهیم کاری را انجام بدهیم باید در ابتدا صورتمسئله آن موضوع را بدانیم. اگر صورتمسئله آن موضوع را درست مطرح کنیم انسانها میتوانند آن مسئله را حل نمایند. اگر صورتمسئله غلط مطرح بشود انسانها نمیتوانند آن را حل نمایند. ما متوجه شدیم که صورتمسئله اعتیاد کاملاً غلط مطرح شده است و میدیدیم که همیشه بهغلط میگفتند که اعتیاد مسمومیت مزمن است و یا تعاریف دیگر.
بنابراین به همین دلیل است که شما یک مسئله را از اشخاص یا کسانی که صاحبنظر هستند میشنوید که باعث تعجب انسان است. ازجمله شنیدهها اینکه: هرکسی به یک فرد معتاد کمک کند ما دست او را میبوسیم. این حرف کاملاً غلطی است؛ و یا هر شخص مصرفکننده باید بر مبنای وضعیت کار و یا شغل و یا رشته خودش درمان خودش را تعیین کند که این هم حرف غلطی است.
اگر کمی تعمق کنید میبینید که این حرفها کاملاً غلط است. به همین دلیل است که شما در مقوله اعتیاد مشاهده میکنید که عطارها ترک اعتیاد میدهند، هیئتها ابوالفضل درمانی میکنند، با یوگا و یا رقص میخواهند ترک اعتیاد بدهند. با زندان و یا شلاق و یا خیلی مسائل دیگر هم همینطور. در زنجان در یکی از کمپها چاهی به عمق ده متر حفر کرده بودند و پایین آن را حدود چهار عریض کرده بودند و هر کسی برای سمزدایی مراجعه میکرد او را داخل آن چاه میبردند و بدون وجود سرویس بهداشتی و چیزهای دیگر در آنجا میماند و مقدار نان خشک هم به او میدادند که این شده بود روش سمزدایی. یک ضربالمثل آلمانی میگوید: وقتی که صاحبخانه نیست، گربهها روی میز میرقصند. حال میبینید که همه درزمینهٔ اعتیاد با انواع و اقسام روشها ترک اعتیاد انجام میدهند؛ قرص سناتور هست، قرص امپریال هست و انواع دیگر که همه در مسئله اعتیاد دخالت میکنند.
دنیا دو قشر را درزمینهٔ درمان اعتیاد به رسمیت میشناسد: یکی پزشکانی که بهصورت آکادمیک در درمان اعتیاد فعالیت دارند و دیگری کسانی در درمان اعتیاد صاحبنظر بودند؛ بنابراین مثل این میماند که بگوییم هرکسی میخواهد قلبش را عمل کند خودش روش جراحی را انتخاب کند. نخیر اینطور نیست؛ روش را پزشک مشخص میکند. هرکسی که پایش شکست بگوییم هرکس صاحبنظر هست بیاید و دست بزند! اخیر هیچکس حق ندارد دست به پای او بزند. وقتی کسی پایین میافتد و بیهوش میشود کسی حق ندارد به او دست بزند. باید به اورژانس خبر داد. میگویند تاوَن به او آبقند بدهید، شاید آبقند برای او سم باشد و چیزهای دیگر. ولی باید دانست انواع و اقسام حالتهایی که وجود دارد باهم فرق دارد و برای بیمار ممکن است خطرناک باشد. باید بدانیم بهترین روش برای این بیمار حادثهدیده چیست؟!
در سیستمهای پزشکی یک یا دو راه منطقی مشخص گردیده و یک پروتکلی وجود دارد که بر اساس آن با بیمار رفتار میشود. چرا در چشمپزشکی کسی دخالت نمیکند؟ چرا هیئت درمانی در بیماری قلبی وجود ندارد؟ چرا در بیماری ریزش مو نیست؟ شما به هر نوع بیماری دیگر نگاه کنید میبینید که در هیچکدام اینگونه نیست و هرکسی نمیتواند مداخله کند.
راه درست و صراط مستقیم یکی است و اینکه بگوییم همه راهها درست است، اینگونه نیست. نمیتوانیم بگوییم اگر میخواهیم به شهر قم برویم همه راهها درست است و به قم ختم میشود. برای رفتن به قم یک یا دو راه بیشتر وجود ندارد و بقیه راهها بیراهه است و به کویر ختم میشود. اینکه میگویند در درمان اعتیاد همه راهها درست است و به درمان میرسد این یک آشفتهبازاری است که راه افتاده است. قاضی برای درمان یک نظر میدهد، نیروی انتظامی میگوید نظر من این است و همه را جمع میکنم و در کمپ ترک میدهم و غیره و دهها نظر دیگر که همه اینها به این دلیل است که صورتمسئله درست مطرح نشده است.
مواد مخدر برای معتاد سم نیست. قدیم برای خودکشی که از تریاک استفاده میشد، سم بود نه برای فرد مصرفکننده. ۱/۵ تا ۲ گرم تریاک را هر کس بخورد برایش سم است. دیازپام یا لورازپام مگر سم است؟ ۲۰ عدد میخورند و خودکشی میکنند.
در روش (یو آر او دی) که یک روش وحشتناکی است بهیکباره تمام مواد مخدر بدن شخص را خارج میکنند که براثر وارد شدن شوک به بدنش مانند مرغ پرکنده بالا و پایین میپرد که این هم به خاطر عدم دانستن صورتمسئله اعتیاد است.
کنگره ۶۰ صورتمسئله اعتیاد را مطرح کرد و سه فاکتور ارائه داد. امروزه تمام تحقیقات توصیفی است. تحقیقات توصیفی، پایینترین مرحله تحقیقات در علم است. همه تحقیقات توصیفی بیشتر در مورد وضعیت مکان سکونت معتاد که کجای شهر زندگی میکند و باسواد است یا بیسواد، مجرد است یا متأهل، فرزند طلاق هستند یا نه چه مقدار تحصیلات دارند، سن شروع اعتیاد چقدر بوده، مربوط به کدام منطقه هستند و غیره که همش توصیف اینهاست. چند درصد کراک یا الکل مصرف میکنند. چند درصد صنعتی یا سنتی یا درصدهای دیگر. چند درصد عود کردند.
در کنگره سراسری اعتیاد این را گفتم که وقتی میگویید عود کردند، اینها اصلاً به مرحله عود نرسیدند که عود کرده باشند، اصلاً درمانی انجام نشده که برگشت کرده باشند. شما آمدید مواد مخدر فرد را قطع کردید حال در کمپ خوابیده یا (یو آر او دی) یا یک دارویی به او دادید و مواد مخدرش را قطع کردید. فقط مواد قطع شده و یک آزمایش ادرار منفی گرفتی و غیر از این کار دیگری نکردید. آیا این خوب شده است؟ کاملاً مشخص که این فرد درماننشده است. ترک انجام شده ولی درمان نه...حال میگویند برگشت کرده! اول باید ببینیم ما شخص را درمان کردیم که بگوییم برگشت کرده! شخص را ترک دادیم حال این فرد خواب نداد، مسائل زناشویی بههمریخته، حوصله ندارد، اعصابش خراب است، سیستم شبه افیونیاش کار نمیکند، مخدرهای طبیعی بندش راهاندازی نشده است و چندین بیماری مختلف دارد حال بگوییم چرا برگشتخورده؟!
من موادم را قطع کردم و ده ماه از ترکم گذشت و تمام سیستم بدنم به همریخت؛ دستم به کار نمیرفت، نمیتوانستم غذا بخورم، حوصله شمردن پول توی جیبم را نداشتم، در کارم به مرحله ورشکستگی میرسیدم. من آنچه از دست دادم، در مرحله ترک اعتیادم بود نه در مرحله مصرف. چون در زمان ترک، حوصله نداشتم و برای اینکه باکسی بحث نکنم هر چیزی میخواست به او میدادم و میگفتم مال تو. در آخر دیدیم که دارم ورشکسته میشودم رفتم و یکتکه شیره خوردم دنیا رنگی شد و فوری تعادلم برگشت و مشغول رسیدگی به کارهایم شدم و همهچیز را مرتب کردم.
در مورد صورتمسئله اعتیاد، من مقالهای را در کنگره سراسری اعتیاد در سیستان و بلوچستان ارائه دادم که مقاله عملی است. در سال ۷۸ اولین سال برگزاری کنگره سراسری اعتیاد در سیستان و بلوچستان بود که هر کسی یک مقاله ارائه میداد که من هم مانند بقیه مردم یک مقاله ارائه دادم که پذیرفته شد و رفتم برای سخنرانی. آنجا گفتم که اعتیاد یعنی جایگزینی مزمن، اعتیاد مسمومیت مزمن نیست. وابستگی دارویی معنی ندارد. مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد مخدر طبیعی بدن شده است. کنگره ۶۰ میگوید: مواد مخدر و الکل از سد خونی مغز عبور میکند و وارد مغز میشود و بجای ناقلهای عصبی مینشیند و تعادل سروتونین و آدرنالین و انکفالین و دینورفین واندروفین ... را به هم میزند و وقتی این تعادل به هم خورد، شخص آدم سالمی نیست و ما باید در قسمت فیزیولوژی این تعادل را سر جای اولش برگردانیم.
دینورفینی که در بدن تولید میشود حدود صد برابر مواد مخدر قدرت دارد. ما سه نوع دینورفین در بدن تولید میشود، سه انکفالین داریم، سه اندروفین داریم که گویا شصت برابر مواد مخدر قدرت دارد. تمام مخدرهای طبیعی در بدن ما تولید میشود، ما به مواد مخدر طبیعی نیاز دارم و در مورد این قضیه تحقیقی صورت نگرفته است. حیوانات بدتر از انسانها وابستگی به این مواد مخدر طبیعی بدن دارند. انسان اگر مواد مخدر مصرف نکند نمیمیرد ولی حیوانات میمیرند. شتر اگر تریاکی شود و ۴۸ ساعت به او تریاک نرسد میمیرد. حال چرا شتر؟! چون با شتر مواد حمل میکردند و از افغانستان تریاک بار شتر میکردند و میآمد به زابل و بارش را تخلیه میکردند و مقداری تریاک به او میدادند و میخورد و باز خودش برمیگشت به افغانستان و آنجا هم سهم تریاکش را میدادند و میخورد. حیوانات شدیداً به مواد مخدر وابستگی دارند. گربه وقتی پایش میشکند بهواسطه مواد مخدر طبیعی بدنش درد را کمتر احساس میکند تا در ادامه خوب شود.
انسان به مواد مخدر طبیعی بدن نیاز دارد تا تعادل داشته باشد ولی در جهان پزشکی به این موضوع توجه نکردند. اینکه در کنگره ۶۰ میبینید همه خوب میشوند به دلیل این است که صورتمسئله اعتیاد را برای اینها مطرح کردیم و شکافتیم و با همین فرضیه هم روبهجلو حرکت میکنیم. ما هزار نفر را در مرکز ملی مطالعات پایلوت کردیم و نتیجه بسیار خوب و درخشانی گرفتیم، حتی مصرفکنندههای شیشه را هم با داروی OT در آنجا پایلوت کردیم چون در آنجا به من گفتند که شیشه را نمیتوانید من تریاک را به آن اضافه کردم و مصرف تریاک با شیشه پایلوت کردم و نتیجه گرفتیم و مطمئن بودم که نتیجه میدهد چون قبلاً مصرفکننده شیشه را درمان کرده بودیم. من در آنجا مطرح کردم که شما هر نوع مواد مخدری با هر مقدار مصرف را که بخواهید ما با این دارو درمان میکنیم. چون ما مهمترین اصل که همان صورتمسئله اعتیاد بود را حل کرده بودیم و میدانستیم که چهکاری باید انجام دهیم.
امسال یک هدف را دنبال میکنیم و آنهم استانداردسازی طول درمان است. ما میدانیم شخصی که وارد کنگره ۶۰ میشود، حداقل طول درمان ۱۰ ماه، میانگین ۱۱ ماه است. امسال باید این را استانداردسازی کنیم. بعضیها بودند ۱۳ یا ۱۴ ماه و یا بیشتر که اینها تنبلی میکردند که میخواهیم دیگر اینگونه نباشد و بین ۱۰ تا ۱۱ ماه باشد. در مورد مقدار دارو هممیدانیم چهکار بکنیم. یکی درمانش با ۰/۲ سیسی شروع میشود یکی دیگر با ۱۶/۵ سیسی درمانش شروع میشود. این مقدارها وقتی معین میشود میبینیم که مقدار داروی یک فرد با فرد دیگر ۲۰ الی ۳۰ برابر فرق دارد. هرکسی را بر اساس دوز مصرفش دارو تعیین میکنیم. این نیست که ما مثلاً یک پیراهن بدوزیم که به تن همه بخورد و همه با هر قد و وزن میتوانند این پیراهن را تن کنند و همه از یک الگو پیروی کنند. این برای بعضیها تنگ و برای بعضیها گشاد است؛ بنابراین هر فرد بعد از مشاوره و بر مبنای مصرف موادش، دوز مصرفی و یا اینکه مثلاً تریاک را میخورد با میکشد و یا با وافور میکشد یا روش دیگر، بر این اساس دارو تجویز میشود. وقتی میگوییم ۱ سیسی شربت تریاک، باید بدانیم معادل چه مقدار شربت متادون است؟ یک سیسی شربت تریاک معادل چه مقدار تریاک است؟ اصلاً ۱ سیسی شربت تریاک یعنی چه؟ ما الآن میدانیم که ۱۰ سیسی شربت تریاک معادل یک گرم تریاک است و میدانیم که ۱/۵ گرم تریاک نقطه مرگ فرد غیر مصرفکننده است. میدانیم که ۱۵ سیسی یعنی نقطه مرگ برای کسی که عادت به مصرف ندارد. در کنگره ۶۰ سقف مقدار مصرف دارم ۱۶/۵ سیسی است و هیچوقت از این مقدار بالاتر نمیرویم.
چیزهایی که در صورتمسئله اعتیاد مطرح میشود:
۱- در قسمت جسم: جایگزینی مواد مخدر بیرونی بجای مخدرهای طبیعی بدن.
۲- در قسمت جهانبینی، جهانبینی افیونی: مریض بجای یک تفکر سالم، تفکر ناسالم یا تفکر افیونی را پیش میگیرد.
۳- بخش روان که همان افسردگی، روانپریشی بجای روان سالم
ما همه را جمع کردیم که تخریب میشود که شد سه قسمت. ما مولتی فاکتور ندادیم که بشود ده هزار مورد. ما نه کاری به طلاق داریم نه به ازدواج، نه به کار و یا تحصیل و یا سن افراد و یا جنسیت افراد. ما به هیچکدام از اینها کاری نداریم. تنها کاری که ما با افراد داریم: جسم و روان و جهانبینی است.
در انتها، من هفته گذشته که هفته ایجنت، اسیستانت و مرزبان بود را به همه این عزیزان تبریک میگویم.
جلسه به مشارکت گذاشته شد.
آقای اردشیر:
وقتیکه حرف از صورتمسئله به میان میآید این مسئله در هر علمی مطرح است و در ابتدا باید یک موضوع بیان شود و بررسی و شکافته شود. مثلاً در ریاضیات میگوییم عدد ۵۰، این عدد یک نقطه مبهمی است ولی اگر آن را در ۵ قسمت ۱۰ تایی تقسیم کنیم قابلفهمتر میشود. یکزمانی وقتی بحث اعتیاد به میان میآمد این موضوع یکچیز مبهمی بود و تعریف خاصی ارائه نمیشد و میگفتند فردی که اعتیاد دارد، اعتیادش قابلدرمان نیست و این موضوع مجهول است و هر چه تلاش کردیم بهجایی نرسیدیم و موفق نشدیم. در کنگره آقای مهندس این را به این صورتمسئله را اینگونه مطرح کردند که در ابتدا آن را بنویسیم و بشکافیم و ببینم در کجای کار قرار داریم. ایشان در ابتدا به کسی که وارد کنگره میشود برچسب معتاد را از روی ایشان برداشته و از واژه مسافر استفاده میکنند و بعد این را مطرح کردند که آیا باید برای هر مصرفکننده، یک دوز ثابت در نظر بگیریم؟ این را مشخص کردند که نمیتوانیم این را ثابت بگیریم؛ و اینکه این روش درمان فقط جنبه فیزیولوژی ندارد بلکه جهانبینی نیز باید مدنظر باشد و بعد به این دو بسنده نکرده و روان را نیز در نظر گرفته که مثلث جسم و روان و جهانبینی را بهعنوان مثلث درمان مطرح نموده است و با این روش پیش میرود و نتیجه میگیریم که اگر در ابتدای هر کاری، صورتمسئله آن را خوب بیان کنیم و بشکافیم میتوانیم مسائل را از حالت معما خارج کرده و حل نمود همانگونه که مسئله اعتیاد دیگر معما نیست و کاملاً حلشده است.
دکتر صمد:
در قدیم برای اعتیاد تعاریفی متعددی میشد. کنگره ۶۰ برای این تعاریف یک سؤال مطرح نموده که چرا بعد از ترک یا درمان؟ حال شخص خوب نمیشود؟ در پاسخ به این سؤال، رسیده به سیستم ایکس. سیستمی که منشأ تمام اعتیاد است و برای بازسازی این سیستم، داروی اوتی را در نظر گرفته و استفاده میکند و در کنار آن جهانبینی را آموزش میدهد و تا جسم و جهانبینی و روان شخص به تعادل نرسد، فرد به تعادل رفتاری نمیرسد. همه این تجربیاتی که آقای مهندس در طی این چندساله کسب نمودند در اختیار رهجوها قرار دادند و آنها هم خود معلم وارستهای شدهاند در جهت دستگیری رهجوهای دیگر.
خانم مینا
من بهعنوان کسی که راهنمای تازه واردین هستم، بیماری که وارد کلینیک میشود در اوایل فعالیتم فقط در مورد دارو توضیح میدادم و اینکه طول درمان چه مقدار است و هزینههای آن ولی امروزه در مورد این موضوع مشاوره میدهم که اعتیاد یک بیماری است و این بیماری قابلدرمان است و مطالبی که در مقاله صورتمسئله اعتیاد ارائهشده را در اختیار آنها قرار میدهم و میبینیم که با توضیحات من آنها قانع میشوند و پس از شروع درمان، از آنها میخواهم که در جلسات کنگره شرکت و افرادی که به رهایی رسیدند را بهعین ببینند که چگونه به تعادل رسیدند.
دکتر فرشته
در مورد صورتمسئله اعتیاد، مهم است که بدانیم صورتمسئله چیست؟ یکوقت هست معمایی را مطرح میکنیم و میگوییم بیایید و این را حل کنید و هیچ اطلاعاتی در مورد روش حل آن در اختیار افراد قرار نمیدهیم. وقتی معمایی به نام اعتیاد مطرح میشود، دستهایی پیدا میشود که راهکار ارائه میدهند و هیچکدام هم به نتیجه نمیرسند مانند بسیاری از کمپها یا انجمنها با امکانات و لوازم مختلف بازهم موفق نمیشوند و دلیل این است که اصلاً معما و ساختار آن برای این مراکز مشخص نیست و معلوم نیست چه شاخصههایی دارد. وقتی میگوییم فرد معتاد شده است یعنی جایگزینی در این فرد اتفاق افتاده است و اینکه مواد مخدر سم نیست و این جایگزین شده است که باید این جایگزینی را برطرف کنیم. سیستم ایکس ازکارافتاده و حالا باید بکار بیافتد. درست است که ترک انجام میدهند ولی باید دید این فرد جسمش و افکارش و جهانبینیاش به درمان و تعادل رسیده است یا نه!
دکتر آتوسا
حقیقت مسئله این است که وقتی مقاله صورتمسئله اعتیاد در سال ۱۳۷۸ ارائه شد یک تحول شگرفی در درمان اعتیاد اتفاق افتاد. من خاطرم هست که سال ۸۰ دانشجو بودم و در بخش روانشناسی اساتید وقتی در مورد اعتیاد صحبت میکردند از در آمریکا برای درمان طولانیمدت از داروی متادون استفاده میکنند و این دارو مختص مصرفکنندههای هروئین و تزریقی مورداستفاده قرار میگیرد. در آن زمان متخصصین از داروی کلونیدین برای درمان بیماران استفاده میکردند و به نظرم در آن سالها هیچگونه سودجویی در بخش درمان اعتیاد وجود نداشت و تنها مشکل اینجا بود که این پزشکان صورتمسئله را نمیدانستند هرکسی با دیدگاه خود در پی حل معضل اعتیاد بود حال یکی با متادون، دیگری با کلونیدین و NSAID و هیدروکسی زین-تی سی و بنزودیازپین را مخلوط میکردند و داخل کپسول میکردند و به بیمار میدادند که درواقع خود بیمار هم متوجه نشود که چه نوع دارویی را مصرف میکند و به دنبال سوءمصرف آن نباشد. به همین دلیل این روش تحول شگرفی بود که درمان اعتیاد را یک مثلثی ترسیم نمود با اضلاع «جسم، روان، جهانبینی». درحالیکه در زمان گذشته فقط به جسم توجه میشد. حدود دو یا سه سالی گذشت که شربت متادون و پسازآن بوپرنورفین وارد مارکتینگ درمان ایران شد و سپس شربت OT که با تلاش آقای مهندس وارد چرخه درمان شد.
درمان متادون بهصورت سمزدایی انجام میشد که من آن زمان دوره طرحم را میگذراندم و خاطرم هست که بیماران عود نمیکردند و اصلاً به درمان نمیرسیدند که برگشت داشته باشند. در انتهای درمان که دوز مصرف به ۱۵ میلیلیتر میرسید درمان را رها میکردند و بعد از دو یا سه ماه مجدد مراجعه میکردند و دارو میگرفتند و این مرتب ادامه داشت که بعدازآن مسئله نگهدارنده مطرح شد که باید طولانیمدت این افراد تحت درمان باشند. در اینجا فقط ردپایی از رواندرمان دیده میشد و بیشتر تمرکز روی فیزیولوژی جسم بود اما ما در کنگره شاهد این هستیم که جهانبینی کمک شایانی به درمان اعتیاد میکند.
آقای محمدعلی
مطرحشدن صورتمسئله اعتیاد نقطه عطفی است در ذهن من و شاید دیگر افرادی که بهعنوان درمانگر در اینجا حضور دارند. وقتیکه مطرح میشود که اعتیاد یک جایگزینی مزمن است نه یک مسمومیت مزمن، خود این موضوع که مطرح میشود بهعنوان اساس جهانبینی کنگره ۶۰، ما که درزمینهٔ اعتیاد از روش کنگره استفاده میکنیم متوجه میشویم که کنگره ۶۰ در بخش جهانبینی بسیار قدرتمند است و مهندس میفرمایند: کنگره ۶۰ در جهانبینی و بخش ریکاوری بسیار قوی عمل میکند اما ما که اینجا حضور داریم قطعاً به خاطر ریکاوری نیست. ریکاوری را NA بهخوبی انجام میداد و نیازی نبود که ما وارد ریکاوری بشویم. به نظر من کار اصلی که در کنگره صورت میگیرد، درمان جسم است آنهم با دارو. درست است که مثلث درمان که شامل جسم، روان، جهانبینی ارائهشده ولی ما برخورد کردیم باکسانی که به هر دلیلی در جلسات شرکت نکردند و فقط از روش D.S.T استفاده کردند و پاسخ گرفتند. به نظر من ما پزشکان قسمت اصلی که باید بیشتر به آن توجه داشته باشم، این است که کنگره ۶۰ یک روشی را بهعنوان درمان جسم فرد بیمار مطرح کرده که قبلاً در هیچ جا به آن توجه نشده و نقصی که قبلاً وجود داشت این بود که به جسم توجه نمیشد، تلاشهای زیادی در بخش ریکاوری انجام میشد اما چون جسم درمان نشده بود، شکست میخوردیم. حالا هم قطعاً نمیگوییم که این روش نهایی است و کار تمام است. قطعاً در آینده با پژوهشهایی که صورت میگیرد به نتایج بهتری خواهیم رسید و این را هم خود آقای مهندس بارها اشاره کردهاند که اگر علمی بالاتر از علم کنگره در بخش درمان اعتیاد پیدا شود ما آن را قبول میکنیم. نتیجه اینکه ما تا جسم را درمان نکنیم، در قسمت روان و جهانبینی به نتیجه نخواهیم رسید.
دکتر محمد
موضوعی که مطرح است، مسئله اعتیاد و تعریف آن است. یکی از اساسیترین مسائلی که ما درمانگرها از آن غافل هستیم. من سال ۷۹ یک مصرفکننده را نزد یکی از اساتید در بیمارستان روزبه بردم که ایشان از اساتید بزرگ در حوزه اعتیاد هستند، در آن سال روش درمانی که این استاد پیشنهاد کرد، متادون بود و این روش را روی این بیمار اعمال نمودیم و این فرد بعد از پاکی، بیشتر از ۳ روز نتوانست دوام بیاورد و بازگشت کرد. کاملاً مشخص است که سال ۷۹ مسئله اعتیاد برای جامعه پزشکی ما و بیمارستان روزبه که پیشرو در بخش درمان اعتیاد بود حلنشده و بیمعنی بود. وقتی آقای مهندس از سال ۶۳ تصمیم به قطع مواد میگیرند تا سال ۷۶ موفق به قطع نمیشوند و این عدم موفقیت ۱۳ سال به طول میانجامد. ما الآن نگاه میکنیم امروزه آقای مهندس و ۱۴ نفر دیدهبان کنگره ۶۰ موفق شدهاند یک سازمان بزرگی را راهاندازی کنند که به افراد زیادی کمک میکند تا به درمان برسند، این عزیزان حدود ۱۳ سال زمان صرف کردند تا این روش را پیدا و ارائه کنند. پس مسئله اعتیاد چیز سادهای نیست. من متأسفانه در کلاسهای MMT که برای پزشکان و روانشناسان گذاشتهام و برنامه آموزشی که ارائه دادهایم میبینیم که از این موضوع تبیین مسئله اعتیاد غافل شدهاند و به یکسری حواشی پرداختهاند ولی مشاهده میکنم که در همان سال ۷۸ آقای مهندس به تعریف صورتمسئله اعتیاد رسیده بودند. پس اگر در آن سالها به این موضوع توجه میشد قطعاً امروزه ما پزشکان که درزمینهٔ درمان اعتیاد فعالیت داریم پیشرفت زیادی کرده بودیم.
دکتر مسعود
در بحث فلسفه میگویند که اگر صورت یک مسئله درست بیان شود، نیمی از آن حلشده است. در مسئله اعتیاد هیچوقت صورتمسئله درست بیاننشده بود. همیشه یک تعاریف بغرنج و پیچیده گفته شد و آخر به این نتیجه میرسیدیم که یک بیماری لاعلاج و مرموز و پیشرونده است. بشر اولیه هر چیزی را مشاهده میکرده دوست داشته جای آن باشد. مثلاً با دیدن پرنده آروزی پرواز میکرد تا اینکه یکصد سال پیش موتوری اختراع شد و برای آن بال نصب کردند تا پرواز کنند و نتیجه نگرفتند. تا اینکه برادران وایت تصمیم به ساخت هواپیما نمودند. در ابتدا یک وسیلهای طراحی کردند و گفتند اگر بخواهیم پرواز کنیم، این جسم با حرکت مستقیم به پرواز درنمیآید و اگر پرواز کرد و مستقیم حرکت کند این باید همیشه در حال پرواز در مسیر مستقیم باشد و بالاخره سوختش تمام میشود. صورتمسئله این شد که این جسم چگونه باید بلند شود؟ وقتی صورتمسئله مطرح شد بررسی کردند که اگر مقداری زاویه بال هواپیما را با زاویه مناسب تغییر دهند، این هواپیما براثر حرکت و با برخورد هوا، به پرواز درمیآید و وقتی میخواهد فرود بیاید باید به آهستگی پایین بیایید و این بار زاویه بال را مقداری بهصورت برعکس تغییر دادند تا فرود بیاید. این مثال یک تفکر درست در مورد یک صورتمسئله واقعی بود. در مورد صورتمسئله اعتیاد، در کتابهای مختلفی مسائلی بیانشده ولی همگی گنگ است. در همین کنگره دانش اعتیاد، بااینکه میدیدند که تعداد زیادی از افراد درمان شده حضور دارند ولی بازهم میخواستند انکار کنند که اینگونه نیست و اعتیاد همچنان مرموز است.
ما میدانیم که برای یک مصرفکننده مواد مخدر، مواد عزیزترین چیز دنیاست. حال فرق میان ترک و درمان این است که در مقوله ترک، ابتداییترین چیزی که از فرد معتاد میگیرند مواد اوست ولی در درمان و آنهم در کنگره ۶۰، آخرین چیزی که از فرد مصرفکننده میگیرند مواد اوست که همان شربت تریاک داروی درمان است و این کاملاً بیان میکند که صورتمسئله اعتیاد دیگر گنگ نیست و توسط آقای مهندس حلشده است.
دکتر مجید
من پزشکی بودم که در مطبم رکورد ۱۶۰ بیمار را داشتم و سالی ۷۰۰ الی ۸۰۰ بیمار را درمان میکردم بدون هیچگونه تبلیغاتی و طی دو تا سه سال حدود ۳ هزار نفر را درمان کردم تا اینکه خودم کمکم با تریاک آشنا شدم و زمانی که میخواستم ازدواج کنم، شیوه جایزه درمانی را برای خودم مطرح کردم. در نوشتهها خواندم که کوکائین وابستگی جسمی ندارد و بمانند سیگار است که جنبه روانی دارد و از مصرف تفریحی تریاک به کوکائین رفتم و هفتهای یک گرم کوکائین بهعنوان جایزه مصرف میکردم و بهجایی رسید که روزی ۲ تا ۳ میلیون تومان به نرخ آن زمان هزینه مواد میکردم. من نزد دکتر آرش که چندین کتاب نوشتهاند و اساتید به نام هستند رفتم و تحت درمان قرار گرفتم و داروی ریتالین را شروع کردم و ایشان گفتن که شما حدود ۳ درصد احتمال برگشت داری. در سال دو تا سه بار هوس میکردم ولی این سه بار، زندگی من را به هم زده بود.
با کنگره ۶۰ که آشنا شدم و دوز دارویی که برای من تجویز شد موفق شدم سال ۹۳ از کوکائین بروم روی شربت تریاک و آنجا بود که به این نتیجه رسیدم که با این روش میتوانم درمان شوم البته با دیدن آقای محسن زهرایی که خود یک درمان شده هستند و آرامشی که داشتند باعث ترغیب من برای درمان و قبول این شیوه شد.
در بحث صورتمسئله اعتیاد ما فقط بیماران را حدود ۳ دقیقه ویزیت میکردیم و نمیدانستیم که اعتیاد چیست و در کجای کار قرار دارند؛ اما امروزه که این مسئله برای ما شکافته شده، دقت بیشتری میکنیم و خوشحالم که با کنگره آشنا شدم و به سفر دوم رسیدم و بیشتر که به جسم و روانم توجه میکنم متوجه میشوم که دریچه جدیدی به روی من باز شده است.
جناب مهندس
همانطور که محمدعلی تأکید نمود، از نگاه کنگره ۶۰، درمان شامل جسم و روان و جهانبینی است و قسمت جسم قویترین مسئله است و این قسمت کاملاً مربوط به پزشک است. روزی که کنگره کارش را شروع کرد به من پیشنهاد شد که شما کلینیک تأسیس کنید و تمام اعضای کنگره ۶۰ برای درمان به آنجا مراجعه کنند و از همانجا دارو تهیه کنند و منافع آن برای خود شما باشد. من گفتم چنین چیزی را قبول نمیکنم چراکه کار ما نیست. تخصص ما درست کردن کلینیک نیست. کار ما مشخص است. از آن زمان من علاقهمند شدم که این موضوع را به پزشکان انتقال دهم. لژیون پزشکان هم به همین دلیل تشکیل شد که بیاییم و این دانش را به پزشکان منتقل کنیم. هنوز هم اعتقادم همین است. برای همین گفتیم که در کلینیکها لژیون تشکیل شود و در آنجا هم از روش D.S.T استفاده کنند. اگر ما تعیین دوز دارو میکنیم دلیلش این است که خیلیها مقدار دوز دارو را نمیدانند چگونه تنظیم کنند.
من رفته بودم به اینکاس و دو جلسه نحوه مصرف اپیوم تینگچر را آموزش دادم ولی دیگر دعوتم نکردند. من بهترین آموزش را در مورد میزان دارو میدادم حال پزشک نباشم چه فرقی میکند؟! اینکه چه میگوید مهم است، کی میگوید مهم نیست. این را آموزش میدادم که استفاده کنند و امروزه هم حاضرم همه اینها را آمورش دهم. پس پزشکان اینها را مدنظر قرار دهند و آموزش ببینند و استفاده کنند. کتابی را نوشتهام با عنوان ۱۴ مقاله که امیدوارم زودتر چاپ شود که برای مراکز دانشگاهی بسیار بدرد میخورد که روشهای درمانی هر ماده با دوز مصرفی در آن کاملاً توضیح دادهشده است. بنده به پزشکان علاقه دارم و دوست دارم این اطلاعات به شما منتقل شود و باعث رونق کلینیکها شود.
حضوروغیاب پزشکان
گزارش تصویری از جلسات فنی پزشکان
تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
3837