گزارش لژیون ویلیام وایت همسفران؛ روز دوشنبه مورخ ۱۳۹۶/۶/۲۷ با دستورجلسه سی دی «خدا» با راهنمایی خانم سمانه رأس ساعت ۱۵ آغاز به کارکرد.
گاهی ما یکچیزی از خدا میخواهیم و آن را به ما نمیدهد چراکه خداوند اگر آن حاجت مرا اجابت نکند قطعاً به صلاح ما است و این هم از عشق خدا به بندهاش است.
خلاصه سخنان همسفران:
خانم سمانه:
وقتی من میگویم کنگره را دوست دارم باید مرزبانها، راهنماها، دیدهبانان و حتی تمامی قوانین کنگره را هم دوست داشته باشم برای اکثر ما آن چیزی حقیقت است که به نفع ما باشد و گاهی ما یکچیزی از خدا میخواهیم و آن را به ما نمیدهد چراکه خداوند اگر آن حاجت مرا اجابت نکند قطعاً به صلاح ما است و این هم از عشق خدا به بندهاش است.
ولی گاهی ما بلافاصله علیه خدا جبهه میگیریم و این از روی ناآگاهی ما سرچشمه میگیرد و تنها خواسته خودمان برایمان مهم است. خیلی از ما انسانها متوجه نشدیم خداوند چیست؟ کجاست؟ صدبار به خانه خدا میرویم ولی یکبار به خانه همسایهمان نرفتیم که به بنیم هزار مشکل دارد، من اگر ندانم کجاست؟ چطور میتوانم پیدایش کنم؟
برای رسیدن به خدا و یا هدف باید از راه صراط مستقیم وارد شویم.
خانم مونا:
هر چیزی دارد کار میکند و همه عبد هستند، انسان هم عبد است و تمام کمکها باید در صراط مستقیم باشد یعنی دروغ نگویم، غیبت و قضاوت نکنم و... و این چیزی هست که ما درمجموع باید عمل کنیم و ما هنوز به آن ادراک و آگاهی در مورد خداوند نرسیدهایم، خدا را قبول داریم ولی هیچکسی نمیداند آسمان مراتب دارد و مرحلهبهمرحله میآید و مطالب انتقال پیدا میکند، از یک طبقه به طبقه دیگری میآید تا به دست ما میرسد.
خانم فریده:
اگر ما کنگره را دوست داریم باید همه اعضا را هم دوست داشته باشیم و من نمیتوانم بگویم: من فقط راهنما را دوست دارم و بقیه بچهها را دوست ندارم چراکه این تفکر غلط است و مشکل دارد و این یعنی رهجو دنبال گریزگاه میگردد، اگر من میگویم کنگره را دوست دارم باید به همه احترام بگذارم و سر موعود مقرر در جلسات و لژیون حضورداشته باشم و اگر از روی حقیقت خدا را دوست باشم باید تمام موجودات هستی را دوست داشته باشم.
خانم ربابه:
اینطور نیست که هر چه بیشتر بدانیم خداوند را بهتر میشناسیم چراکه اینقدر عظمت دارد که هر چه دانش بیشتر شود میبینیم که هیچی نمیدانیم و اگر دو تا لیسانس گرفتیم قرار نیست ضد خدا شویم و این تفکر اشتباه است که بگویم من همهچیز را میدانم چون جهان هستی عظمت دارد.
خانم سمانه:
حال میخواهیم بدانیم ذهن چیست؟ ذهن ما دروازه ندارد که ببندیم یا چاه نیست که در آن ببندیم و جلوی ذهن را گرفتن خیلی مشکل است وقتی در وادی اول گفته میشود «با تفکر ساختارها آغاز میگردد و ...» یعنی من سمانه باید بدانم به چه فکر کنم؟ به چه فکر نکنم؟ گاهی یک سری مسائل هست باعث رنجش، درد و حزن انسان میشود و هیچ منافعی هم ندارد و اگر دائماً به این مسائل فکر کنم باعث اذیت و نابودیام میشود و باید از این مسائل برای وارد شدن به ذهن خود پرهیز کنیم و اجازه ندهیم وارد ذهن ما شود.
خانم حمیده:
مسئله دیگر که باعث اندوه ما میشود منفی نگری است من نمیتوانم هر چه را دیدم فوراً آنالیز کنم و فوراً نتیجهگیری کنم، گاهی مداخله کردن در امور دیگران بهجز رنج و عذاب هیچی ندارد و من اجازه ندارم سراغ موبایل فرزند یا حتی همسرم بروم و خیلی از دعواها به خاطر همین مسئله که در اثر جهل و ناآگاهی است و در اثر رعایت حریم است پیش میآید.
خانم سمانه:
هر وقت وارد حریم دیگران بشویم باعث اندوه خود میشویم و باید به همسر و فرزند خود نزدیک باشیم که نیازی به تجسس نباشد و اگر من صادق باشم و همه را دوست داشته باشم آنها هم مرا دوست خواهند داشت. اکثر مردم با یک حرف از کنترل خارج میشوند و پرخاش میکنند و من بهعنوان یک همسر باید به خانواده خود اعتماد داشته باشم و تجسس نکنم و برای درست کردن بعضی مسائل باید دقت لازم را داشته باشم.
دشواریها همیشه وجود دارند و نباید اجازه دهیم که دشواریها ما را به سقوط بکشاند و اینکه هرکسی در هر جا که هست یکی از وظایفش یاریرساندن به خانوادهاش است و برای رسیدن به هدف که همان رهایی است نیروهای عظیمی هستند که مشتاقاند به این کار رسیدگی کنند و اگر تزکیه نشویم از دایره خارج میشویم و باید نفس کار برای ما مهم باشد نه خواستهٔ ما.
و در آخر باید بگویم؛ اگر راهنما هستیم و شاگرد یک اشتباه میکند باید ببخشیم و گذشت کنیم تا هدایتش کنیم و مثبت نگر باشیم و همیشه سعی کنیم خوب را خوبتر ببینیم و همه کار و عمل ما حسابشده باشد و ایرادها و مشکلات برطرف گردد و هر چه که بخواهیم درراه الهی باشد به آن خواهیم رسید.
تهیه گزارش: همسفر مریم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1875