پنجمین جلسه از دور دوازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای دکتر محمد علی و نگهبانی آقای مهندس دژاکام و دبیری آقای دکتر مجید با دستور جلسه "وادی یازدهم و تأثیر آن روی من" در تاریخ 1396/04/23 رأس ساعت 8 صبح در پارک طالقانی آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
دکتر محمدعلی
دستور جلسهی امروز وادی یازدهم است که میگوید: چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند. وادی یازدهم جزء وادیهای تأملبرانگیز و پرمعنا میباشد؛ البته همهی وادیها همینطور هستند اما وادی یازدهم بنا به دلایلی که عنوان میکنم، از وادیهایی است که به جمعبندی مسیر وادیهای قبل میپردازد، به این معنا که انسان را تشبیه میکند به چشمه جوشان و از دریافتها و دانشی که از وادی یک تا وادی دهم به مخاطب خودآموخته، استفاده میکند و حال انتظار دارد، شخصی که وادیها را پشت سر گذاشته، همچون چشمه جوشان شروع به فوران کند.
در ابتدای وادی، خلقت انسان مطرح میشود که زمانی که انسان آفریده شد، یک نیروی ویژه و اختصاصی به نام اختیار برای انسان در نظر گرفته شد که وجه تمایز انسان با سایر موجودات میباشد که در وادیهای بعد از آنها بهعنوان ساکنین مطرح میشود. ساکنین یعنی کسانی که سکون دارند و تغییری در آنها اتفاق نمیافتد. در وادیهای بعد از انسان بهعنوان جانشین صحبت میشود، بهعنوان کسی که مقام خلیفهاللهی و جانشینی خداوند را دارد و اختیار دارد که به سمت نیکیها یا بدیها حرکت کند. اختیار در انسان منشأ تکامل و حرکت به سمت ارزشها و نیکیها و همچنین منشأ حرکت انسان به سمت ضد ارزشها و پلیدیها میباشد و همانطور که در کتاب آسمانی گفتهشده، انسان از طریق الهام و القاء " فالهما فجورها و تقواها" هم میتواند به سمت نیکیها حرکت کند و هم به سمت بدیها و هیچکس هم نمیتواند انسان را مجبور کند که به سمت یکی از این دو قسمت حرکت کند.
تنها نیروی که ممکن است، انسان را در این دو مسیر هدایت کند، نیروهای القاء و الهام است. نیروهای اهریمنی هرگز انسان را مجبور نمیکند که به سمت پلیدیها حرکت کند؛ بلکه پلیدیها را برای انسان تزئین میکنند و این مزین و تزیین کردن پلیدیها باعث میشود، انسان با اختیار خودش به سمت آنها حرکت کند. همانگونه که در کتاب آسمانی ما اشارهشده؛ انسانی که در جهنم قرارگرفته، اعتراض میکند که شیطان یا ابلیس بود که من را از مسیر خارج کرد، شیطان در پاسخ میگوید: من پلیدیها را تزئین کردم و تو باقدرت اختیار خودت به این سمت آمدی.
در وادی یازدهم انسان به چشمه جوشان تشبیه میشود، درواقع چشمههای جوشان منبع و منشأ اصلی حرکت آب بر سطح زمین هستند و رودها را تشکیل میدهند و رودهای هم به بحر و اقیانوس ملحق میشوند. برای اینکه یک چشمه جوشان باشد و فوران کند، دو عامل باید موجود باشد؛ عامل اول وجود آب است؛ یعنی باید آب بهاندازه کافی باشد تا این چشمه جوشش خودش را انجام بدهد، پس اگر آب بهاندازه کافی وجود نداشته باشد، چشمهای همشکل نمیگیرد چون باوجود چشمه منافات دارد.
در انسان منبع اصلی که ما بهعنوان آب از آن صحبت میکنیم؛ دانش، خرد، اطلاعات و اندوختههای علمی است که در طی سالیان زندگی با خود حمل میکند و بهعنوان ذخیره دانایی آن دانش را همراه خودش دارد. متون آموزشی که در کنگره 60 وجود دارد؛ ازجمله وادیها، جزوات جهانی بینی و کتابها همواره مخزن دانایی مسافر را در مسیر عبور از وادیها پرآب میکند و مایع اصلی که دانایی است و نقش آب را در چشمه جوشان دارد را فراهم میکند و میتواند جوشش را در شخص ایجاد کند اما یک عامل دوم برای جوشش و فوران آب باید وجود داشته باشد و آنهم اختلافپتانسیل یا ارتفاع است؛ یعنی اگر ما چشمهای در ارتفاع صد متر قرار داشته باشیم برای اینکه آبی که در مخزن است، فوران کند و بیرون بیاید، این آب باید در ارتفاعی بالاتر از صد متر قرار بگیرد تا با اختلافپتانسیلی که وجود دارد، آب فشاری را در چشمه ایجاد و به سمت بیرون فوران کند. این اتفاق در طبیعت به این شکل اتفاق میافتد که مخازن آب بالاتر از چشمه قرار گرفتند و مخازن توسط باران و ذوب شدن برفها پر میشوند و از طریق مسیرهایی که مخازن آب به سطح زمین راه پیدا میکنند، آب فوران میکند و خارج میشود اما در انسان اگر منبع و آب را در نظر میگیریم، برای اینکه دانایی، اطلاعات و آگاهی جوشش پیدا کند، باید یک اختلافپتانسیل یا ارتفاع وجود داشته باشد، اگر این ارتفاع نباشد، آگاهی و دانایی که در انسان ذخیرهشده، نمیتواند به بیرون فوران کند و خارج شود.
ارتفاع تزکیه انسان است، وقتی انسان در مسیر ارزشها حرکت کند، ارتفاع بالاتری را پیدا خواهد کرد و هر چه به سمت ضد ارزشها حرکت کند، این ارتفاع به سمت پایین میآید و جلوی جوشش و فوران آنچه در مسیر زندگی آموخته را خواهد گرفت. پس اگر قرار باشد، انسان آگاهی و دانایی کسب کند و این آگاهی و دانایی را به بیرون از خودش نشر بدهد، همانگونه که در وادی دهم صحبت میشود، باید در مسیر تزکیه حرکت کند تا ارتفاع لازم را کسب کند و دانش و دانایی او فوران داشته باشد. اگر ارتفاع بهاندازه کافی وجود داشته باشد و تزکیهای که باید در انسان اتفاق بیفتد بهاندازه کافی وجود نداشته باشد، دو حالت دارد؛ اینکه مخزن انسان از ابتدا خالی بوده که اتفاق خاص نمیافتد ولی اگر انسان مخزن پر از اطلاعات و آگاهی داشته باشد و آن ارتفاع که تزکیه و رفتن به سمت اخلاق است، اتفاق نیفتد آن مخزن آب یک مخزن را کد و ساکن خواهد بود که ممکن است دچار گندیدگی و سکون شود و ضررهای زیادی برای خود و پیرامون خودش داشته باشد.
رفتن به سمت ضد ارزشها انرژی منفی برای ما ایجاد میکند، مثلاینکه ما بهجای اینکه در طبیعت از یک چشمه استفاده کنیم، یک چاه عمیق حفره کنیم و با پمپ آب را از سفرههای زیرزمینی خارج کنیم و با فشار در منطقه گسترش دهیم که ضررهای خودش را خواهد داشت. رفتن به سمت ضد ارزشها یا مواد مخدری مثل شیشه و به قول نگهبان کنگره 60 مواد مخربی که وجود دارند، باعث میشود، جسم خودمان را تخریب کنیم و اگر انرژی کسب میکنیم و اگر فورانی در ما صورت میگیرد برای تخریب جسم و روان خودمان این کار را انجام میدهیم و به شکل سودمند و مفید این اتفاق نمیافتد.
در عنوان وادی یازدهم ما از چشمههای جوشان و رودهای خروشان صحبت میکنیم، در ادامه چشمه، رود باید از فراز و نشیبها و موانع و سختیها عبور کند و به بحر و اقیانوس برسد. این حرکت مستلزم این است که چشمهای که منبع رود است، بهاندازه کافی جوشش داشته باشد و جوشش آن استمرار داشته باشد، اگر چشمه در مسیر رودخانه متوقف شود و تغذیه رودخانه را متوقف کند، مطمئناً رودخانه ادامهدار نخواهد بود و دیگر نمیتواند از موانع عبور کند، چون بهاندازه کافی پشتوانه ندارد همانجا میگندد و تبدیل به شورهزار و باتلاق میشود.
اگر انتظار داریم در انسان هم رود خروشان بودن اتفاق بیفتد، این اتفاق با آموزش مداوم و استفاده مکرر از منابع جدید اطلاعاتی و علمی میسراست. انسان همواره باید از رکود خودش جلوگیری کند، ما شاهد هستیم که افرادی که انسانهای فرهیخته و پر معلوماتی بودند، به دلیل اینکه پویایی خود را از دست دادند و دریافت مطالب جدید و علمی را متوقف کردند و از دانایی خودشان تغذیه نکردند، نهایتاً علا رقم فوران قابل قبولی که در ابتدا در آنها اتفاق افتاد، در ادامه مسیر میبینیم که متوقفشده و به روزمرگی رسیدند و تبدیل به مرداب گندیده شدند.
دکتر اردشیر
جناب مهندس فرمودند که انسان همچون چشمه جوشان و رودخانه خروشان است؛ یعنی انسان تشبیه شده و مشبه و مشبه الیه در اینجا صورت گرفته است. انسان مانند رودخانهای جوشان است، این جوشان بودن چه ویژگی و صفاتی دارد که جناب مهندس بهجای آن از کلمهی دیگری استفاده نکرده است؟ در جوشان بودن آنچه مستتر است، خودبهخود نمایان میشود؛ یعنی باید در درون انسان چیزی باشد که جوشان باشد. جوشان بودن را جناب مهندس در OT نیز وارد کرده است؛ یعنی وقتی OT را تجویز میکنند و بعد از مدتی مقدار آن کم میشود، سروتونین و دوپامین فرد جوشان میشود.
اگر از بعد روانشناسی به کنگره نگاه کنیم، آن چیزی که جوشان است، بهعنوان عقل، خرد و دانایی محسوب میشود. اگر کلامالله را مطالعه کنیم، از ابتدا گفتهشده؛ کسانی میفهمند که تعقل کنند و خرد داشته باشند، بعد مطرح کرده که این عقل و خرد و دانایی زمانی میتواند به رودخانه بپیوند که آغشته به مقولههای دیگر شود. مقولههای زیادی در کنگره مطرحشده است؛ اینکه فرد باید منیت خود را کنار بگذارد و همیشه در حال یادگیری باشد؛ یعنی مقولهای را مطرح کرده که هم در بعد روانشناسی و هم در بعد فیزیولوژی میشود، در مورد آن بحث کرد. در قسمت فیزیولوژی میگوید: مابعد از 11 ماه که به فرد OT تجویز کردیم، خروشان بودن در او اتفاق میافتد، بدون اینکه OT مصرف کند، چون دانایی، عقل و خرد در فرد وجود دارد، سروتونین و دوپامین مغز او شروع میکند، به اینکه خودش جوشش داشته باشد، نه اینکه از بیرون تجویز شود.
دکتر مسعود
در کردستان کانی یک اسم مقدس است، کانی در زبان کردی یعنی چشمه و اصولاً چشمه را بهعنوان نماد تقدس میشناسند، به همین دلیل مناطق خوش آبوهوا به اسم کانی معروف است. وقتی از افراد پیشکسوت در این مورد سؤال کردم، گفتند: چون چشمه حالت تقدس دارد هیچکس نمیتواند، چشمه را کور کند؛ یعنی اگر شما در دهانه چشمه بتون بریزید، چشمه ازآنجا کور میشود ولی از جای دیگری سر درمیآورد. چشمه این خاصیت را دارد که جوشان است و هیچوقت نمیشود آن را کور کرد و از بین برد ولی میشود، در چاهی را گذاشت و آن را کور کرد، درعینحال هیچ چاهی را هم نمیشود با شیلنگ آبدار کرد.
چشمه جاری است و از یک نقطه بالاتری میجوشد و بعد رو به پایین سرازیر میشود، همانطور که آقای مهندس در سی دی فرمودند: یک اختلافپتانسیلی نیاز است. آن اختلافپتانسیل در مورد ما انسانها چی هست؟ اگر خودمان را به یک جریان آب در این طبیعت مجسم کنیم، آیا ما چشمه هستیم یا یک برکه؟ خاصیت چشمه این است که اختلاف ارتفاعش با بقیه مناطق حتی با رودخانهها و دریاها خیلی زیاد است، به همین دلیل میتواند، جریان پیدا کند و درنهایت به دریا و اقیانوس برسد اما برکه هرگز نمیتواند، این کار را انجام دهد.
اختلاف ارتفاع در مورد ما انسانها وجود دانایی است، آیا ما دانایی را باسواد باید یکی بدانیم؟ خیلی از افراد هستند که سواد و دانش دارند ولی دانش آنها جهتدار نیست. برای تبدیل دانش به آگاهی باید در کنار آن خرد و تجربه نیز باشد. دانش بهتنهایی مانند این است که ما عین سی دی باشیم، خیلی چیزها را حفظ هستیم ولی آیا به درد جامعه یا کسی میخورد؟ آیا بهطرف سرزمینهای تشنهای که پایین قرار دارند، جریان دارد؟ یا اینکه چون اختلاف ارتفاعی نداریم، همانجا راکد خواهیم ماند، اگر آب راکد بماند، چهرهاش افسرده شده و بوی گند میگیرد.
در ملال آبگیرش غنچه لبخند میمیرد،
ماهیان عشق از آب گلآلودش نمینوشند،
مرغکان شوق در آینه تارش نمینوشند.
ما باید بهطرف چشمه شدن برویم، اگر خواستیم بهطرف چشمه شدن برویم، باید آگاهی، تجربه و تفکر خود را بالا ببریم و بهجایی برسم که هرچند چشمه کوچکی باشیم ولی روزی به سمت دریا و بحر برویم به آن بپیوندیم و بتوانیم به اقیانوس عظیم انسانها قطرهای را اضافه کنیم.
دکتر شیوا
وادی یازدهم میگوید: چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند. دوستان فرمودند که دانایی و آگاهی لازم است که در یک چشمه جوشان تغییر ارتفاع ایجاد شود و به رودهای خروشان و سپس به بحر و اقیانوس برسد. در کنگره 60 میبینم، رسیدن به تعادل و درمان سه مقوله جسم، روان و جهانبینی را میطلبد که باید دانایی لازم را بهوسیلهی تغییر جهانبینی و تفکر به دست بیاوریم.
در سی دی نوسازی که مرتبط به وادی یازدهم است، ما باید تغییر تفکر و جهانبینی را داشته باشیم تا بتوانیم جسم و روان خود را به تعادل برسانیم و به درمان و تعادل خوبی برسیم. جناب مهندس در سی دی میفرماید: برای اینکه به آرامش و تعادل برسیم، باید دو کار را انجام بدهیم؛ یکی اینکه هیچ کار عقبافتادهای نداشته باشیم و دوم اینکه جسم و جامه کهنه را نوسازی کنیم. به جزء افراد مصرفکننده، خود ما نیز خیلی از کارها را عقب میاندازیم و میبینیم که حالت خماری را نهتنها افراد مصرفکننده، بلکه خود ما هم میتوانیم در کارهای روزانه داشته باشیم و اگر کارها را بهسرعت انجام بدهیم، حس خوشایندی داریم و میتوانیم به کارهای بعدی برسیم. وقتی ما مشغول انجام کار هستیم، گذر زمان را حس نمیکنیم و روزگار را با لذت به سر میبریم، این دو مقوله با تغییر تفکر وجهان بینی میسر است،
نو کردن جسم در هر سنی میتواند اتفاق بیفتد، جناب مهندس میفرماید: سن اصلاً مهم نیست و خودشان را مثال زده و میفرمایند: وقتی الآنِ خود را با بیست سال پیش که مصرفکننده بودم را در نظر میگیرم، متوجه میشوم که چه تغییرات شگرفی در من صورت گرفته و ازنظر روحی و جسمی چقدر مثبت شدم و چهکارهای مهمی انجام دادم.
نوسازی جسم فقط مربوطه به افراد مصرفکننده نیست، ممکن است از صبح تا شب استرسهای مختلف به ما وارد شود و در جسم تخریب ایجاد شود یا افکار منفی مثل حسادت و بدبینی داشته باشیم که باعث تخریب جسم ما میشود. همهی ما به این تغییر نیاز داریم که جسم را نو کنیم.
دکتر احمد
عنوان وادی پر از معنی و مفهوم متفاوت است که برای من تداعیکننده خیلی از موضوعات میباشد. یکسَر موضوع چشمه است که نماد پاکی و صافی و صداقت و خودجوش بودن است. آقای مهندس فرمودند: برای اینکه رود به دریا بریزد، باید چشمهای وجود داشته باشد و یکسَر موضوع دریا و اقیانوس که نماد آرامش، اطمینان و بینهایت بودن، برای رسیدن به نقطهای است که انسان آرامش را تجربه کند و به دریای بیکران و بینهایت وصل شود که لازمه آن این است که در وجود انسان چشمهای به حرکت و جوشش دربیاید.
در وادیها راهکارها و راهنماییهایی به ما داده میشود تا بتوانیم از آب راکد و گندابی که هیچ خاصیتی ندارد، تبدیل به یک چشمه جوشان شویم. در فرهنگ خودمان ضربالمثلی داریم که میگوید: چاه باید از خودش آب داشته باشد، چاهی که در آن آب بریزی به درد نمیخورد. برای اینکه این اتفاق درونی در من رخ بدهد، لازمه آن این است که آموزش بگیرم، تفکر کنم، تجربه و دانایی کسب کنم و آن را انتقال بدهم و خدمت کنم، بهنوعی آموزش بگیرم و خدمت کنم و این سیکل را مرتب تکرار کنم تا جوشش و حرکتی در من به وجود بیاید. درم سیر حرکت رود خروشان، سختیها و پیچوخمها و تمام موضوعاتی که انسان در مسیر روزمره خود تجربه میکند، وجود دارد. راهکاری که کنگره به زیبایی به من ارائه داده، این است که صبر کن، تفکر کن، مشورت کن و دانایی خود را افزایش بده.
دکتر حمید
اگر بخواهیم چشمهی جوشان را به رهجوها تفهیم کنیم، باید آنها را به این نقطه برسانیم که تغییری در بیرون صورت نخواهد گرفت و تمام تغییرات در درون میباشد، چون یکی از ویژگی معتادین یا رهجوها این است که همیشه گناه و مسئولیت خود را به گردن خانواده و دولت و مه و خورشید میاندازند. ما باید آنها را به این نقطه برسانیم که برای چشمه جوشان شدن، باید تغییر در شناخت و معرفت آنها صورت گیرد.
همانطور که در سی دی گفتهشده انسان یک موجود مختار است و ما باید ازنظر بالینی در کلینیکها بیماران را به این نقطه برسانیم که هر انتخابی که کنند، باید مسئولیت آن را بپذیرند.
دکتر رضا
دستور جلسهی امروز که وادی یازدهم است، میتوان اینطور متصور شد که بحث مبدأ، مقصد و مسیر را برای ما نمایان میکند. چشمه حقیقی عالم خداست و بحث جوشش، صفت اصلی خداوند است. وقتی بحث تکثیر را مطرح میکنیم، حتی در فلسفه هم بحث این است که حرکت از واجبالوجود به سمت ممکنالوجوداست. خداوند به بهترین شکل تکثیر صفات خود را در غالب ما انسانها انجام داده است و وظیفه ما این است که بهعنوان رودی که آمدیم و در پیکره این عرصه خاکی حرکت میکنیم، آن خروش را داشته باشیم. چشمه یا رود معمولاً جانبدارانه حرکت نمیکند؛ بلکه هرجایی که شورهزار یا درخت خشکی باشد، به سمت آنهم سرازیرمی شود. اگر ما جهتدار حرکت میکنیم اگر قسمتی را از آب سیراب میکنیم و قسمتی را از آب سیراب نمیکنیم، صفت رود خروشان را نداریم و اگر این مسیر را طی کنیم به بحر و اقیانوس رحمت الهی نخواهیم رسید.
اگر ما دستور جلسات کنگره را فقط از این زاویه که برای فردی است که درگیر مواد مخدر بوده و آمده سفر کند، نگاه کنیم، نگاه خیلی بستهای است، چراکه همهی ما انسانها ممکن است درگیر اعتیاد نباشیم ولی درگیر منیت، تکبر و خودبرتربینی خودمان باشیم، شاید دانایی و آگاهی را داشته باشیم ولی جوشش لازم را نداریم و در جامعه افرادی که دانا و آگاه هستند و صفات خوب و جوشش دارند را کم میبینم. ما باید این صفات را در خود تقویت کنیم تا به بحر و اقیانوس رحمت الهی برسیم.
دکتر اعظم
در وادی دهم که صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است، جناب مهندس متن سادهای نوشته که انسان مانند چشمهای میتواند باشد که این چشمه وقتی حرکت میکند، ممکن است به باتلاقی منتهی شود یا به یک آبشاری برسد و سقوط کند یا به رودخانههای بزرگتر وصل شود و نهایتاً به بحر و اقیانوس برسد را در غالب اینکه انسان میتواند هرکدام از این سرنوشتها را برای خودش بسازد، مطرح کرده است.
انسان برای تبدیلشدن به چشمه جوشان باید اطلاعات، دانش، آگاهی و دانایی خود را افزایش دهد اما چه اطلاعاتی؟ الآن دنیای ما پر از شبکههای مجازی است و اطلاعات زیادی به افراد میرسد که شاید درست و شاید هم غلط باشد، پس اینکه این اطلاعات از چه منبعی میآید و به چه شکلی باید باشد، خیلی مهم است.
آقای مهندس فرمودند؛ در صورتی شخص میتواند به صحتوسقم اطلاعات، آگاهی داشته باشد که در مرحله بالاتری از آن اطلاعات قرار داشته باشد و به آنها اشراف داشته باشد. اینکه ما بگوییم، تمام بیماران ما درگیر افیون هستند، افیون میتواند، یک کلمهی جامع و کلی در قالب بسیاری از مسائل با تفکرات غلط و باورهای غلط باشد. آن چیزی که ما به آن چشمه جوشان میگوییم، همان چیزی است که شما میگویید: آپدیت بودن؛ یعنی من وقتی میتوانم در حرفهی خودم فردی موفق باشم که دائماً مطالعه کنم و مطالب جدید بیاموزم و به اینکه درگذشته چه آموختم اکتفا نکنم. در کنگره برای ریکاوری و سفر دوم موفق و پایداری درمان غیرممکن است که فردی بدون اطلاعات صحیح این مسیر را ادامه بدهد، در کنگره این اطلاعات در قالب سی دی از جناب مهندس و آقای امین در دسترس اعضاء قرار میگیرد.
دکتر بهرام
واردی یازدهم، در ابتدا یک جمله خبری، تأکیدی و امیدبخش برای من است که در شروع صحبت، بحث چشمه جوشان و در ادامه رودهای خروشان و بعد رسیدن به بحر و اقیانوس مطرح است. تأثیری که این وادی روی من داد، ایجاد یک سری سؤال است که آیا این جمله خبری یک قسمت از هستی را توصیف میکند یا کلیت هستی و هدفی که موجود انسانی بایستی داشته باشد را توصیف میکند؟ اگر من اینطور نگاه کنم که قرار است من به یک وحدت و به اقیانوس برسم که این اقیانوس نماد و سمبل آرامش است و در برابر مسائل و مشکلات خم به ابرو نمیآورد و آنقدر وسیع است که هیچ اتفاقی در آن نمیافتد؛ مثلاً وقتی سنگی را در اقیانوس بی اندازیم، آن را مواج نمیبینیم ولی وقتی سنگی را در حوض بی اندازیم متلاطم میشود. مطلب دیگر در رابطه با وادی یازدهم این است که اگر قرار است، من به این اقیانوس برسم، آیا شرط لازم و کافی این است که من چشمه جوشان باشم و تبدیل به رودخانه خروشان شوم یا نه؟
مهندس
از زمانی که لژیون پزشکان تشکیلشده، امروز اولین جلسهای بود که من خیلی لذت بردم؛ یعنی افراد درست صحبت کردند و صحبتهای آنها هم در شأن وادی یازدهم بود وهم در شأن لژیون پزشکان. اینجا یک کلاس آموزشی است، کلاس آموزشی اعتیاد است. کلاس آموزش پزشکی نیست. ما در مورد پزشکی و روانشناسی اظهارنظر نمیکنیم، اینجا یک کارگاه آموزشی اعتیاد است و همهی شما بهعنوان شاگردان این کلاس هستید، در این کلاس شرکت میکنید که آموزش ببینید که چهکار کنید تا بتوانید انسانها را به رهایی برسانید.
آموزش بگیرید که کنگره 60 چهکار میکند که میتواند، افراد را به رهایی برساند. کنگره 60 چهکاری میکند که وقتی افراد به درمان میرسند، دیگر وسوسه ندارند. کنگره 60 چهکار میکند که خط بطلان بر روی خیلی از فرضیههای درمان اعتیاد کشیده است. کنگره 60 چهکار میکند که خیلی سریع و قاطع میگوید: من ماتریکس را نمیپذیرم، چون جواب نمیدهد. میگوید: URD جواب نمیدهد، سمزدایی کوتاهمدت جواب نمیدهد، ترک اعتیاد کوتاهمدت شوک فیزیولوژی وارد میکند، ایجاد بحران و مشکل میکند؛ بنابراین ما اگر تسلیم شویم که این را نمیدانیم به نتیجه میرسیم ولی اگر بخواهیم از بالا نگاه کنیم و فقط بخواهیم به لژیون سری بزنیم، به نتیجه نمیرسیم. ما در این کارداریم، موفق میشویم، کسانی که این را جدی گرفتند، منفعت آن را میبرند، چون هر کاری که بار معنوی دارد، بار مادی هم دربر دارد.
یکی از کارهای من این است که افرادی که در درمان اعتیاد هستند، لااقل به دو گروه تقسیم میشوند؛ یک گروه کسانی هستند که میتوانند به کنگره بیایند و بین سیصد نفر دستشان را بالا بگیرند و بگویند: سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر. ممکن است در پست و مقامهای مختلفی هم باشند ولی بعضی افراد هم هستند که نمیتوانند این کار را انجام بدهند، نمیتوانند بین سیصد نفر بگویند: سلام دوستان، حسین هستم یک مسافر، چون مدیرکل یا شخصیت مهمی هستند که نمیتوانند این کار را بکنند. این افراد باید به کلینیک بروند و من علاقهمند هستم، بعضی از کلینیکها یک کنگره 60 کوچک شوند، من هم کاملاً به آنها کمک میکنم، سیستم پزشکی را برای خودشان داشته باشند و در کنار آنیک کنگره 60 کوچک هم داشته باشند. لازم هم نیست تا ابد اینجا بیایند، فقط سه، چهار سال بیایند کافی است، عین دوره آموزشی تمام زیروبم قضایا را یاد بگیرند و به کلینیک خودشان بروند.
الآن بعضی از کلینیکها رهایی دارند، رهایی از کلینیکها نه رهایی از کنگره 60 یعنی اگر افراد در کنگره 60 به رهایی میرسند، فقط به خاطر شخصیت مهندس و یا به خاطر ورزش نیست، اینها همه هست ولی عامل اصلی متد DST است که روی جسم، روان و جهانبینی و دارو کار میکند که به کمک خودتان است؛ بنابراین ما میتوانیم این را در کلینیکها به نتیجه برسانیم، ما میتوانیم کلینیکها را پویا کنیم، کلینیکها را شلوغ کنیم و مراجعات آنها زیاد باشد.
یک پتانسیل بسیار عظیم و خوب را خود افراد مصرفکننده دارند که از این پتانسیل هیچ جا استفاده نمیکنند، حتی کلینیکها هم از این پتانسیل استفاده نمیکنند ولی من از این پتانسیلی که افراد مصرفکننده دارند، استفاده کردم که این سیستم به وجود آمده و دو هزار نفر، سه هزار نفر، چهار هزار نفر در این سیستم مجانی کار میکنند. شما هر صبح که به پارک میآیید، افرادی را میبینید که جلیقه فسفری پوشیدند که تعداد آنها چهل، پنجاه نفر است و هر دفعه برای یک شعبه هستند. یکی از افرادی که دیدم، سرهنگ راهنمایی رانندگی اهواز- آبادان بود. صبح دیدم جلیقه فسفری به تن کرده و ماشینها را هدایت میکند. به شوخی به او گفتم: یک موقع رئیس راهنمایی رانندگی بودی، حالا شدی پاسبان راهنمایی و رانندگی. او باافتخار جلیقه پاسبانی را به تن میکند و ماشینها را هدایت میکند، این پتانسیل آنها است.
از جهت پول هم همینطور است، اگر بگوییم پول میخواهیم، بچهها میآورند و به کنگره میدهند. اگر در کلینیکها پانزده، بیستتا سفر دومی داشته باشیم، آنها الگو هستند، خدمات را به آنها میدهیم و مجانی برای شما خدمت میکنند و دیگران را جذب میکنند. استفاده از سی دی آموزشی برای این نیست که سی دی را یاد بگیرید تا به مصرفکنندهها بگویید که چهکار کنند و چهکار نکنند. من زمانی میتوانم به کسی پول بدهم که این پول در جیبم باشد، اگر نداشته باشم، نمیتوانم پول بدهم. من زمانی میتوانم به مصرفکننده، آموزش بدهم که خودم آموزش را داشته باشم و خودم انجام داده باشم. من زمانی میتوانم، بگویم دوره نگو که خودم دروغ نگویم. زمانی میتوانم، بگویم بخشش داشته باش که خودم بخشش داشته باشم. هرچه را بخواهم به او آموزش بدهم باید در خودم داشته باشم؛ بنابراین ما در سیدیها این آموزشها را میبینیم.
امیدوارم تمامی جلسات اینطور باشد، ما در جلسهی قبل سیونه نفر داشتیم که نوزده نفر از آنها از سی دی آموزشی استفاده کردند و بیست نفر اصلاً از سیدیها استفاده نکردند، گفتم، اسامی آنها را یادداشت کنند. تنها تخفیفی که من در لژیون پزشکان میدهم، این است که نمیگویم از روی سیدیها بنویسید، چون تمامی بچههای کنگره از روی سیدیها مینویسند.
ما میخواهیم، رودربایستی را کنار بگذاریم و یک نیرو و اطلاعات و آگاهی قوی داشته باشیم تا بتوانیم این پرونده اعتیاد را که در دنیا هیچ وکیل مدافعی نتوانسته آن را حل کند، حل کنیم. همه به این نتیجه رسیدند که اعتیاد درمان ندارد، ترک میدهند، کوتاهمدت میدهند ولی به آن درمان قطعی که باید برسانند، نمیتوانند برسانند، حتی خیلی کارکردند که در کار مغز مداخله کنند و حافظه کوتاهمدت و بلندمدت را دستکاری کنند، چون حقیقت را ندیدند، رأی دیگران را نیز زدند.
الآن حدود هفت، هشتتا از کلینیکها لژیونشان راه افتاده است و هر امکاناتی از ما بخواهند؛ کتاب، جزوه، سی دی و نیرو بخواهند، ما به آنها میدهیم و اطلاعات را منتقل میکنیم تا کسانی که مایل هستند، علاوه بر کلینیک یک کنگره 60 کوچک هم داشته باشند. در کنگره 60 همهچیز در حال تغییر است و کسانی که خدمتگزار هستند، معمولاً تغییر میکنند. الآن قسمت OT هم لژیون تشکیلشده، مسئول قبلی آن آقای میثم بود و خدمات زیادی هم در قسمت OT انجام داد، چون کارهای بیرون او زیاد شده بود، آقای بابک لطفی بهجای او مسئول OT شد.
رهایی مسافر مجتبی از کلینیک حامی دکتر احمد سمیعی،
نام مسافر : مجتبی، آنتی ایکس مصرفی ؛ تریاک ، روش درمان؛ DST ، داروی درمان؛ شربت OT ، به کمک راهنمایی آقای مسعود ابراهیمی ، مدت سفر 11ماه و 15 روز
دریافت گل رهایی از دستان پرتوان جناب مهندس
حضور غیاب پزشکان:
تهیه و تنظیم : مسافر علیرضا نیکروش
- تعداد بازدید از این مطلب :
2327