حرمت از حریم میآید و حریم به محوطهی تحت تملک که در آن احساس امنیت شود گفته میشود.
اصولاً هر ساختاری، چه مثبت و چه منفی حفظ و بقاء رشد و توسعه خود را دنبال میکند. یک ساختار هوشمند میداند که برای رسیدن به این اهداف، اولین قدم این است که ستونهای پایه را مستحکم نماید؛ چون اگر خانهای هرچند باشکوه در یک منطقه زلزلهخیز ساخته شود هرلحظه امکان ریزش و فروپاشی دارد.
هر سازمانی برای حفظ بقاء باید اصول و قوانینی داشته باشد که به مجموع این اصول و قوانین حرمت گفته میشود. در صورت نبودن حرمت در یک سازمان، هرلحظهای که عاملی خارجی به حیطهی عملکرد آن سازمان نزدیک شود، اولین چیزی که از تعادل خارج میشود، تمرکز سیستم است. با از بین رفتن تمرکز، سیستم مجبور است مقدار زیادی انرژی صرف کند تا تمرکز ازدسترفته را بازیابد و این یعنی سوختن قسمتی از منابع مالی که معادل انرژی در صور آشکار است یعنی انرژی که سیستم بایستی در قسمت رشد و توسعه سرمایهگذاری کند، به دلیل عدم حریم مناسب، در قسمت دیگری تلف میشود.
کنگره 60 نیز یک ساختار هوشمند و قدرتمند است که توانسته است از ابتدا با وضع حرمت و قوانین، در وهلهی اول قسمت حفظ و بقای خود را کاملاً پوشش دهد و در وهلهی بعدی عملیات رشد و توسعه را با موفقیت در پیش گیرد و بهقدری این حرمتها و قوانین در کنگره 60 حائز اهمیت است که در هر جلسه، دومرتبه توسط نگهبان جلسات، قرائت میشود.
خیلی از افراد ممکن است از روی ناآگاهی اینگونه تصور کنند که با رعایت حرمت، منت بزرگی بر سر کنگره گذاشته و از این طریق کنگره را مدیون خود میدانند ولی بهواقع اینگونه نیست.
کنگره 60 مکان مقدس و امنی میباشد که برای ما بستری را مهیا کرده برای رشد و توسعه و رسیدن به تعالی، به شرطی که ما اصول و قوانین را به نحو احسنت رعایت کنیم. ممکن است برای شخص تازهوارد به کنگره این ذهنیت ایجاد شود که تمام افراد بایستی دستبهدست هم دهند و او را از تاریکیها نجات دهند. این حس در بین مصرفکنندهها مشترک است. حال فرض کنید که چنین شخصی وارد کنگره میشود و دوست و آشنا و یا فامیلی نیز در کنگره داشته باشد در این صورت خیلی از کارهایش را به او واگذار میکند و درنتیجه از ضلع تجربه در مثلث دانایی چیزی کسب نکرده و در ادامه با مشکل مواجه میشود.
دو نفر که باهم فامیل هستند تا حدودی از رمز و راز هم باخبرند؛ اما اگر اینگونه روابط خانوادگی و فامیلی در کنگره وجود داشته باشد، هرلحظه ممکن است به دلیل عدم تعادل، یکسری اطلاعات شخصی یکدیگر را برملا کنند و حریم آن خانواده از هم بپاشد. از طرفی تجربه نشان داده است که افرادی که در کنگره باهم رابطه کاری برقرار میکنند، از هدف اصلی خود منحرف میشوند.
یکی از حرمتهای کنگره 60 این است که در سفر اول نباید معاملات مالی بزرگ انجام داد؛ چون درصورتیکه منجر به شکست شود، اعتمادبهنفس تازه شکفتهی شخص بازهم از بین میرود و باعث میشود که شخص دوباره به اعتیاد روی آورد.
حس، عاملی است که منجر به اثر جاذبه و دافعه در افراد میشود. افرادی که حسهای ناسالم و تزکیه نشده دارند، همدیگر را جذب میکنند و این یعنی پایهی دوستی مصرفکنندهها و اکثر سفر اولیها، بر پایهی حسهایشان است و نه بر پایهی تفکر و محبت. حال رابطهای که بر مبنی حس بنا میشود که هرلحظه ممکن است تغییر کند، چگونه رابطهای خواهد بود؟ وقتی گفته میشود روابط کاری، مالی و فامیلی در کنگره 60 ممنوع است، به همین دلیل است که در کنگره به دلیل بالا بودن سطح آموزش و تزکیه، هرلحظه ممکن است حس تغییر کند و درنتیجه پایههای رابطه سستتر شود و در ادامه بازخورد منفی این رابطه به خود اشخاص برمیگردد.
درنهایت بین تمام افراد کنگره 60 بایستی پردهای باشد از جنس حرمت تا هیچیک از مسیر اصلی خود منحرف نشوند؛ حتی اگر دلیل قانون و حرمتی راندانیم، بایستی چشمبسته آن را بپذیریم چراکه علمی که تجربهشده باشد، سندی است بدون نقص.
نویسنده: همسفر راحله
تهیه گزارش: همسفر طاهره
- تعداد بازدید از این مطلب :
4807