English Version
English

معجزه رخ می دهد؛ جشن اولین سال رهایی مسافر هادی

معجزه رخ می دهد؛ جشن اولین سال رهایی مسافر هادی

دوازدهمین جلسه از دوره نهم سری کارگاه‌های آموزشی جهان‌بینی کنگره 60، نمایندگی ارتش در روز پنجشنبه تاریخ 1396/03/04 با دستور جلسه: در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره، من چه کرده ام؟ با دبیری مسافر سروش و نگهبانی موقت مسافر روزبه و استادی کمک راهنما، مسافر محمدرضا رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که این فرصت را در اختیار من قراردادند، جلسه امروز شامل دو بخش است؛ یکی دستور جلسه هفتگی و دیگری تولد یک سال رهایی مسافر هادی. اولین باری که در کنگره 60 استاد جلسه بودم در مورد همین دستور جلسه باید صحبت می‌کردم و در آن موقع من فکر کردم که به‌عنوان یکی از اعضای کنگره 60، چه‌کاری می‌توانم انجام دهم؟ این دستور جلسه دو بخش دارد؛ اول در مورد پایه‌های مالی و دوم در مورد پایه‌های علمی. آقای مهندس دژاکام خیلی زیبا به این مطلب اشاره کردند که علم خریدنی نیست. شاید بتوان علم را کپی کرد ولی سعی ما در کنگره 60 این بوده است که علم تولید کنید، یعنی در راه درمان اعتیاد کاری بکنیم که دیگران نکرده‌اند و نتوانسته‌اند نتیجه درست در این راه بگیرند.

سؤال مهم این است که این علم از کجا تولید می‌شود، بدین معنی که آیا همان فرآیند تفکر در جهان‌بینی صورت می‌گیرد؟ درواقع باید یکسری از داده‌ها برای ما معلوم باشد که در کنار هم قرار دادن آن‌ها، مجهولی را کشف بکنیم. یکی از پایه‌های علم در کنگره 60، لژیون‌ها هستند، درواقع کمک راهنمایان و دیگر افراد یک لژیون به استحکام پایه‌های علمی کنگره 60 کمک می‌کنند. افرادی وارد کنگره 60 می‌شوند که تخریب‌های گوناگون دارند و انسان‌هایی هستند باتجربه‌های متفاوت. این تجربیات خیلی گران‌بها هستند و درواقع علم بین تمام افراد بشر تقسیم‌شده است و هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که من همه‌ی علم را دارم و حتی هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید من هیچ علمی ندارم، حقیقت این است که همه از علم بهره‌مند هستند.

برای اینکه مطلبی تبدیل به علم بشود، نیازمند آموزش است، نشریات کنگره 60 و سی‌دی‌های صوتی کنگره 60 برای این است که آموزش کامل شود. این موارد لازم است تا رهجو بفهمد آنچه در درونش هست، چه چیزی است! بعضی زمان‌ها من مطلبی در درون دارم که نسبت به آن شناختی ندارم، یعنی جواهری در درون من هست ولی چون من جواهرشناس نیستم نمی‌توانم ارزش آن را بفهمم. باید یاد بگیرم تا بفهمم چه چیزی دارم. حداقل کاری که من می‌توانم در جهت استحکام پایه‌های علمی انجام دهم این است که سفرم را به‌درستی طی کنم، شاید من بیماری در جسم خودم داشته‌ام و این بیماری در طول سفر درمان شده است، این می‌تواند راه نجاتی باشد برای بسیاری از انسان‌ها که در دنیا درگیر این بیماری هستند.

من باید خودم را برای این موضوع آماده بکنم؛ باید سی دی گوش کنم، شخصی که یک سال است به کنگره می‌آید باید اکثر سی‌دی‌های کنگره را گوش کرده باشد و کتب کنگره 60 را خوانده باشد. درمان در کنگره 60 رایگان است ولی درمان در کنگره 60 مفتی نیست، مفتی نیست یعنی که اگر از من پولی گرفته نمی‌شود بدین معنی نیست که هزینه‌ای برای من نمی‌شود. حضور من در اینجا مساوی اشغال یک صندلی است و هزینه‌های زیادی برای صدور نامه دارو، مکان نمایندگی و سایر موارد صورت می‌گیرد. این مورد به من برمی‌گردد که آیا خودم را عضوی از کنگره می‌دانم یا نه؟ دیگران کاشتند و ما خوردیم و حال ما باید بکاریم تا دیگران بخورند. هر چیزی که درراه درست بدهیم خواهد ماند و اگر من چیزی به بیکران معنوی بسپارم قطعاً برای من خواهد ماند.

سخنان استاد در مورد مسافر:

مسافر هادی یکی از معجزات کنگره 60 هست و کسانی که در سفر اول آقا هادی را دیدند می‌دانند که این مطلب صحت دارد؛ زیرا بازه‌ی تغییرات ایشان خیلی زیاد است و خیلی در جهت مثبت حرکت کردند و زحمت کشیدند. می‌گویند خداوند دو نعمت بزرگ می‌تواند به بنده‌اش بدهد؛ یکی همسر خوب و دیگری فرزند خوب و هادی از هردوی این موارد برخوردار است. همسفر ایشان خیلی به ایشان کمک کردند و خیلی به‌پای مسافر خود نشستند تا به نتیجه برسند. من نمی‌توانم ایشان را فراموش کنم زیرا صحبت‌های بسیار زیادی با من کرده‌اند و این باعث شده است در لحظات مختلف زندگی‌ام صدای ایشان را بشنوم. مسافر هادی این توانی را دارند که اگر شما در هر درجه‌ای از غم و قصه باشید، لبخند را به لب‌های شما بیاورند. من این روز را به خود ایشان و همسفران محترمشان و ایجنت نمایندگی تبریک میگویم و امیدوارم در سفر دوم بتوانند خدمتگزار خوبی برای کنگره 60 باشند.

 

 

خلاصه سخنان مسافر:

الهی، فاسقان زشت‌اند و زاهدان مزدور بهشت‌اند

ای آفریننده خلقان از آتش‌وآب

فریادرس از ذلّه حجاب و فتنه اسباب

کریما، گرفتار آن دردم که تو درمان آنی

و بنده‌ی آن ثنایم که تو سزای آنی

من در تو چه دانم؟

تو دانی ...

من خیلی خوشحالم که از فسق و فجور و زشتی بیرون آمده‌ام و دیگر زشت نیستم و بابت اینکه خودم و خانواده‌ام خوشبخت هستیم، بسیار شکرگزارم. بنده‌ی ثنای کنگره 60 هستم و این بند هیچ‌گاه از من کنده نمی‌شود و هرروز من را به خدا و روشنایی نزدیک می‌کند. همین‌که امروز می‌توانم بفهمم، برای من بسیار ارزشمند است زیرا سال‌ها در تاریکی بودم و نمی‌توانستم بفهمم. تأثیرات کارهای خود را متوجه هستم و فهمیدم که خوبی خوب است و بدی بد است. فهمیدن این جمله برای من بیست سال طول کشید، من تخریب بسیار زیادی داشتم و با مصرف شیشه و تریاک خیلی خودم را عذاب داده بودم. یادم می‌آید که فکر می‌کردم خدای عالم هستم و حتی به بیمارستان روانی رفتم و در اینجا بستری شدم اما بازهم نتوانستم به نتیجه برسم تا اینکه راه کنگره 60 برای من نمایان شد. باید از آقای نمکی تشکر کنم که بسیار محکم ایستاده‌اند تا بتوانیم در این مکان شاهد رهایی افراد از دام اعتیاد باشیم و جا دارد یک تشکر ویژه از راهنمای عزیزم کنم زیرا اگر ایشان نبودند من نمی‌توانستم به این جایگاه برسم؛ زیرا من به اینجا آمدم تا بتوانم خود را نجات دهم و این اتفاق برای من افتاد. از راهنمای همسفرم بسیار ممنون هستم که همسر و دختران من را راهنمایی کردند، از همسفران عزیزم نیز بسیار سپاسگزارم که من را تحمل کردند تا به این جایگاه برسم.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر:

من نیز به‌نوبه‌ی خودم این تولد را به بنیان کنگره 60 و خانواده آقای مهندس دژاکام و همه‌ی عزیزان شعبه ارتش تبریک می‌گویم و خسته نباشید می‌گویم به آقای شکیبا و همچنین همسفران ایشان که بسیار زحمت کشیدند. ایشان پدری بسیار مهربان هستند و تکیه‌گاه قابل‌اطمینانی برای خانواده. همسفر ایشان در عمل ثابت کردند که تصمیم جدی در راه کنگره 60 دارند و بسیار منظم و مرتب هستند. اولین همسفری که در لژیون من وارد سفر دوم شدند ایشان بودند و امیدوارم که در ادامه تجربیات بسیار خوبی را کسب کنند.

خلاصه سخنان همسفر مسافر:

خیلی خوشحالم که توانستم امروز این جایگاه را تجربه کنم و ممنونم از همه‌ی شما عزیزان که تشریف آوردید در این مکان تا ما را خوشحال کنید. من در بدو ورودم به کنگره 60 اصلاً نمی‌خواستم در جلسات شرکت کنم ولی برای مسافرم، در جلسات شرکت کردم و حال می‌توانم اثرات خوب این جلسات آموزشی را درک کنم. به همه عزیزان مسافر پیشنهاد می‌کنم که راه کنگره را به همسفرانشان نشان دهند تا آن‌ها نیز از این نعمت بهره‌مند شوند و بتوانند حال و حس خوب را تجربه کنند. به نظر من همگی ما مدیون آقای مهندس هستیم و اگر جایی مثل کنگره 60 نبود الآن وضعیت بدی داشتیم. از آقای نمکی و اسیستانت محترم تشکر می‌کنم که این محیط را برای ما مناسب کردند. من باید تلاش کنم تا حس شادی را داشته باشم تا خودم و اطرافیانم از این احساسات بهره ببریم. از همه‌ی عزیزانی که در نمایندگی ارتش خدمت می‌کنند و در اینجا حضور پیدا می‌کنند تشکر می‌کنم. جا دارد از راهنمای خوبم نیز تشکر کنم که ایشان نمونه بارز اعمال خوب در کنگره 60 هستند. از راهنمای خوب مسافرم آقای شکیبا نیز تشکر می‌کنم که معجزه زندگی ما بودند. از دختران خوبم تشکر می‌کنم که همراه من و مسافرم بودند و باعث شدند ما بتوانیم این مسیر را راحت‌تر طی کنیم.

خلاصه سخنان همسفر نگار:

خیلی خوشحالم که تولد یک سال رهایی پدرم هست و جا دارد از آقای مهندس و خانواده محترمشان و آقای نمکی و راهنمای پدرم و راهنمای خودم و خواهرم و مادر عزیزم نیز تشکر می‌کنم.

خلاصه سخنان همسفر نگین:

من از تمام کسانی که به پدرم کمک کردند تا به این مرحله برسند، واقعاً تشکر می‌کنم بخصوص از راهنمای پدرم و راهنمای خودم و آقای مهندس دژاکام بسیار تشکر می‌کنم.

پیام مسافر:

آرزو می کنم تمامی دوستانی که تازه به کنگره 60 آمده اند و سفر اول را شروع کرده اند، با موفقیت به پایان نقطه برسند و حال و حس امروز من را تجربه کنند.

 

 

 

عکس: مسافر مهدی
تهیه و تنظیم: مسافر روزبه
منبع: کنگره 60، نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .