English Version
English

کارگاه آموزشی خصوصی ویژه مسافران ویلیام وایت

کارگاه آموزشی خصوصی ویژه مسافران ویلیام وایت

خلاصه گزارش روز سه‌شنبه مورخ 1395/10/21 از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی شهر قدس ویژه مسافران ویلیام وایت به استادی آقای سید وحید قطب زاده و نگهبانی آقای سید کریم حسینی و دبیری آقای میلاد نیک روش با دستور جلسه "مشکل " رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

زندگی مشکلات متفاوتی سر راه ما قرار می‌گیرد و باید آن‌ها را حل کنیم. کنگره به ما یاد داد، طوری به مشکلات نگاه کنیم که بتوانیم آن‌ها را حل کنیم. قبل از کنگره اگر مشکلی سر راه من قرار می‌گرفت نسبت به حل آن مسئله یا مشکل خیلی ضعیف بودم یا موقتی آن را در یکتایمی نگه می‌داشتم یا نسبت به آن مشکل بی‌تفاوت بودم. در بیماری اعتیاد هم این موضوع برای من نمایان بود، چون راه‌حلی برای اعتیاد نداشتم و نمی‌دانستم چطور باید آن را حل کنم به لطف خدا در کنگره مشکل اعتیاد ما مسافران از میان برداشته و راه‌حل آن قطعی و دائمی شد.

مهندس می‌فرماید: مشکلات سه دسته هستند؛ مشکلات موقتی، حل مشکلات دائمی و اینکه نسبت به مشکلات بی‌تفاوت باشم. وقتی مشکل به‌صورت دائمی حل شود برای همیشه از زندگی ما دور می‌شود و به آرامش درونی می‌رسیم و هیچ موقع با آن موضوع مشکلی نداریم. مثل من مسافر که سفر اول را گذراندم و وارد سفر دوم شدم مشکل من با مواد حل شد، اگر من را در یک انبار پر از مواد رها کنند دیگر برای من مشکل نیست و خیلی راحت می‌توانم در آنجا زندگی کنم. ولی قبل از کنگره این‌طور نبود من از موضوع فرار می‌کردم تا با آن برخورد نکنم.

در درمان سیگار هم همین‌طور است شاید الآن برای من وسوسه‌ای نباشد چون با نیکوتین خوراکی نیاز درونی من رفع می‌شود. ولی هنوز این مشکل برای من حل‌نشده است باید به آن زمان بدهم و در مسیر حرکت کنم تا مشکل سیگار من رفع شود. در کل اگر مشکلی در زندگی نباشد انگیزه‌ای در ما وجود نخواهد داشت. وقتی ما توانایی حل مشکلات را در خود ببینیم امید و انگیزه ما نسبت به زندگی کردن زیاد می‌شود.

خلاصه سخنان آقای رامین سعادت جو کمک راهنمای لژیون:

انسان همواره با چالش همراه است؛ یعنی بالاخره سر راه انسان چاله و چاهی قرار دارد. حالا چرا چاه و چاله‌های فراوانی بر سر راه من قرار می‌گیرد؟ به خاطر این‌که من بتوانم از آن‌ها عبور کنم. پس برای من شناخت از همه‌چیز مهم‌تر است اگر مسئله‌ای در زندگی من به وجود آمده است باید ببینم دلیل آن چیست؟ آقای مهندس مشکلات را تقسیم بدی کرده و می‌گوید: گروهی از افراد مشکل را خنثی می‌کنند، گروهی از آن‌ها در برابر مشکل از این ستون به آن ستون می‌کنند، گروهی از افراد مشکل را حل می‌کنند.

مسائل و مشکلات ما باید حل بشود چه طوری باید حل شود؟ با به وجود آمدن دانایی در رابطه با آن مسئله به‌خصوص. من همیشه مسائل و مشکلات را به دودسته تقسیم می‌کنم، مسائل آن چیزی است که؛ راه‌حل دارد ولی مشکل چیزی است که؛ راه‌حل ندارد. مثلاً مرگ راه‌حل ندارد به‌غیراز مرگ همه‌چیز راه‌حل دارد منتها من راه آن را بلد نیستم. شاید مسئله‌ای که من با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنم به شخصی دیگری بسپارم، دیگر آن مسئله وجود نداشته باشد، شاید هم چیزی که برای من به‌راحتی قابل‌حل است برای شخص دیگری که بخواهد آن را حل کند دشوار باشد. اگر مسئله‌ای برای من اتفاق می‌افتد، برای این‌که من به آن احتیاج دارم. اگر یک‌زمانی یک مسائلی برای من به وجود می‌آید به خاطر این است که من بتوانم از آن‌ها عبور کنم.

 دریکی از پیام‌ها سردار می‌گوید: زندگی مثلثی است تاریک که گاهی از زاویای آن کشیده می‌شود و شکل دیگری را پدید می‌آورد، کسی که بتواند از کشاکش‌های مثلث تاریک عبور کند، انسانی کارآزموده و قوی می‌شود، پس مسائل پیش می‌آید تا من قوی شوم. اگر درون زندگی چالش وجود نداشته باشد دیگر به درد نمی‌خورد، صبح بلند می‌شویم هیچ کاری نداریم انجام بدهیم و مجبوریم برای خودمان کار درست کنیم. نحوه روبه‌رو شدن با مسائل خیلی مهم است، شخصی که همیشه بیمار است به پزشک مراجعه می‌کند و همیشه خودش را با دارو درمان می‌کند اصلاً هم حالش خوب نمی‌شود و همیشه بیمار است. چرا؟ به خاطر این‌که باید توان درمان در درون بدن به وجود بیاید وقتی به بدن کمک می‌کنی و نیروی کمکی برای آن می‌آوری دیگر خودش کار را انجام نمی‌دهد و منتظر این است که؛ با دارو درمان شود.

خلاصه سخان استاد در ادامه:

چرا نزول کاری بد و ضد ارزش است؟ به خاطر این‌که خلاقیت را از انسان می‌گیرد و نمی‌گذارد خودش کار کند تا زمانی که جبر در زندگی او حاکم نشود مجبور است کار کند تا بدهی‌هایش را جبران کند. اگر انسان از اول وارد این مسئله نشود می‌تواند با هر چیزی که دارد کنار بیاید و آن را حل بکند.

یک مسئله هم در مورد این ستون به آن ستون یا استخوان‌لای‌زخم گذاشتن است که؛ جناب مهندس در مورد آن می‌گوید: شخص نزد طبیب می‌رفت و باآنکه استخوان در چشمش باقی‌مانده بود پانسمان می‌شد. الآن خیلی از افراد هستند که با این روش کار می‌کنند. در کلینیک؛ متادون را در حلق بیمار می‌ریزند که؛ حکم پانسمان را برای آن شخص دارد و می‌گوید: برو فردا بیا. بیماران هم بااینکه کار وزندگی دارند، مجبور هستند برای دریافت دارو هرروز به کلینیک مراجعه کنند.

کاری که در کنگره 60 انجام می‌شود؛ حل کردن مسئله است. دستور جلسه اول سال در کنگره صورت‌مسئله اعتیاد است که؛ می‌توانیم به‌عنوان صورت مشکل اعتیاد هم از آن نام ببریم. اعتیاد تعریفی دارد؛ اعتیاد بیماری است که از جایگزینی مواد مخدر بیرونی با مواد مخدر درونی به وجود می‌آید و لاینحل، لاعلاج، پیش‌رونده و مرموز هم نیست، بلکه بیماری کاملاً شناخته‌شده و قابل‌درمان است.

فرق اعتیاد یا سیگار با بیماری‌های دیگر در این است که؛ بیماری بسیار لذت بخشی است؛ یعنی وقتی فرد مواد مصرف می‌کنید، لذتی هم برای او دارد. در کنگره 60 تعریفی داریم که؛ وقتی فتیله فانوس را بالا بکشی نور بیشتری می‌دهد ولی سوخت آن زودتر تمام می‌شود. درست است که کشیدن سیگار و مصرف مواد مخدر از هر نوع آن لذت دارد ولی انرژی را می‌گیرد و با تغییر چهره نشان می‌دهد که انرژی او به‌شدت سرقت می‌شود و برای این‌که آن را جبران بکند مجبور است دست به هر کاری بزند. اگر خوب دقت کنید همه آن‌ها یک‌زمانی انسان‌های باشخصیتی بودند ولی مواد گوهر وجودی و اختیار آن‌ها را ربوده است و آن‌ها برای اینکه جواب‌گو باشند حاضرند دست به هر کاری بزنند. در کنگره 60 ما توانستیم راه‌حل مسئله اعتیاد را برای کسی که خواسته درمان در درون او باشد، پیدا کنیم.

 

تهیه و تنظیم: میلاد نیکروش
لژیون آقای رامین سعادت جو (لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .