English Version
English

گشایش گره های درون

گشایش گره های درون

همه ی انسانها برای زندگی بهتر بایستی قوانینی را فرا بگیرند. یادگیری قوانین زندگی ما را به صلح و آرامش و امنیت نزدیک میکند. این اصول را می توان تحت عنوان آموزش نامگذاری نمود.
پروسه ی آموزش دارای سه ضلع می‌باشد؛ شخصی که آموزش میدهد، شخصی که آموزش میگیرد و متون آموزشی.

امروز که این متن را می نویسم کاملاً ایمان دارم که برای هر مقوله ای انسان نیاز به دانایی و آموزش دارد. هر چه جلوتر می روم می بینم برای امور مختلف و جاری مثل همسرداری، نگهداری گلدان خانه، پختن غذا، تربیت فرزند و بسیاری مسائل دیگر نیاز به یک سری اطلاعات صحیح است. اگر آموزش حذف شود ممکن است کارها انجام شود اما نتیجه مطلوبی عایدمان نمی گردد و تاریخ تکرار می شود.

خدمت و کمک به دیگر انسانها نیز در زندگی همه ی ما می تواند در درونمان اختلاف پتانسیل ایجاد کند و این جابجایی در ما انرژی بوجود می آورد. همانطور که وقتی ما به فردی یاری می رسانیم احساس خوشایندی در درونمان شکل می گیرد، حس رضایت، حس مفید بودن، حس اعتماد به نفس و...
بسیاری افراد با تمام وجود مایل هستند که به دیگران کمک کنند، حال چه کمک مادی و چه کمک معنوی، اما راهش را نمی دانند و یا اینکه ممکن است وارد عمل شوند و در نهایت متوجه شوند عمل آنها سالم نبوده چون نتیجه ی خوبی نداشته.
همه ی ما مسافر هستیم، مسافری که آمده به زمین برای آموزش و خدمت چراکه زمین مهد است یعنی محل رشد و پرورش، به همین دلیل زمانی که کمی آگاه می شویم همه ی تلاشمان می شود که از ترس ها، نفرت ها، کینه ها، دورویی ها، حسادتها، اعتیاد، اضافه وزن، سیگار و یا هر ضد ارزشی که می دانم برایم خوب نیست و حالم را خراب می کند، رهایی پیدا کنم، تا بتوانم سبک بال تر حرکت کنم.
انسان واقعی شدن، مسیری سخت دارد همه ما مدام بر سر دوراهی انتخابها و تصمیمات ریز و درشت هستیم. چالش ها همیشه وجود دارند. مشکلات همیشه هستند. مسائل را باید حل نمود و این میسّر نمی شود مگر با گرفتن اطلاعات و آگاهی در پرتو آموزش .
حال خدمت در این راه من را کمک می کند که پی به لایه های تاریک درون خود ببرم. حرکت و تلاش من و در ادامه شکست ها، خرد شدن ها، ازدست دادن ها و البته از نو برخاستن ها من را قوی و محکم می کند، آنگاه پرده ها کنار می روند تا به خوبی نقاط ضعف من نمایان شود و همین دیدن مشکل مساوی است با حل نیمی از مشکل؛ و این پایان راه نیست!
وقتی مشکل را دیدم باز هم تلاش و تفکر میکنم و وادی هفتم خود را نمایان می سازد؛ که کم خطر ترین راه را انتخاب کنم تا بتوانم بهترین برداشت را داشته باشم.
این مسیر پر پیچ وخم و البته لذت بخش که با جمع اضداد همراه است همان مسیر تزکیه و  پالایشی است که برای انسان قرارداده شده. 
حال دو مقوله مهم آموزش و خدمت چه نقشی در رهایی مصرف کننده مواد مخدر دارد؟
می توانم قوی و محکم به عنوان یک مسافر رها شده در کنگره بگویم که در طول سفر اول و مسیر درمان اگر آموزشهای کنگره نبود امکان نداشت من به رهایی و سفر دوم برسم! آموزشها در جلسات طی دو روز در هفته توسط کمک راهنمایان و کارگاههای آموزشی و متون و سی دی ها ، بسیار راه گشاست و مسیر سفر را نشانه گذاری کرده.
آموزشهای کنگره 60 هیچ گاه نمی گوید اگر من مواد مصرف کنم عیب دارد...هرگز نگفته مصرف الکل حرام است... بیان نکرده با مصرف مواد خانواده ام را به نابودی خواهم کشید. آموزشها من را به خودم نزدیک کرد. باعث شد خودم را بهتر بشناسم. چراکه این خودشناسی ارزش من را بالا می برد و دیگر نمی خواهم جسم و روان و جهان بینی خود را با مصرف انواع مواد مخدر، قرص و الکل خراب کنم و این اصل شعبده بازی آموزشهای کنگره است.
کنگره 60 آموزشهای خود را در قالب قوانینی 14گانه تحت عنوان وادی ها و کتاب بزرگش عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و البته جهان بینی 1و2 در اختیارمان قرار داده. اینها بسان کلیدهایی طلایی هستند که باعث می شود من قفل های زندگیم را باز کنم.
وقتی خوب فکر می کنم ابتدای آموزش کنگره 60 برای تازه واردین از صورت مسئله اعتیادآغاز می شود که برای اولین بار معنای واقعی اعتیاد درک میگردد.  اینکه شخص متوجه می شود با مصرف مواد چه اتفاقی در درونش رخ داده که با قطع یکباره مواد هنوز هم میل به مصرف وجود دارد. و پس از آن حرمتهای کنگره 60 که هویت افراد کاملا" حفظ می شود و هیچ گونه سخن لغو و بیهوده ای اینجا نیست و همگی در امنیت کامل هستیم. اینها همگی نقطه ی امید را برای من روشن ساخت.
در پس آموزشهای کنگره 60 بود که علامت سوالاتی که سالها ذهن من را به خود مشغول کرده بود، تنها اینجا پاسخ داده شد. با آموزشهای کنگره  60بود که در مقابل کوه ناامیدی جمله ای شگفت انگیز را شنیدم: اینکه مسائل من به قدر ظرفیت من است و قطعا توانایی حل آنرا نیز دارم و این قصه و داستان نیست عین حقیقت است.
                                                               
          

پس از گذشت 10الی11 ماه طول  مدت درمان یا به عبارتی پایان سفر اول و با قطع داروی اپیوم تینکچر، کارخانه های تولید کننده ی مواد شبه افیونی راه افتاده اند.اما برای کسانی که همچنان در پی یافتن هستند پایان کار نیست؛ چراکه سفر دوم آغاز می گردد و این سفر از قطع مصرف مواد مخدر تا رسیدن به خود ادامه دارد.
مسئله ی رسیدن به خود یا همان خودشناسی بسیار حائز اهمیت است. چراکه اگر من خود را به معنای واقعی شناخته بودم هیچ گاه درگیر مواد یا نقض فرمانها نمی شدم.
پس در سفر دوم هم آموزش ها نقش بسیار کلیدی ایفا میکنند که من خود را بیشتر و بهتر بشناسم تا بتوانم از دردها و رنج های خود بکاهم.
خدمت در کنگره 60 مراحل مختلفی دارد از خدمتگزاری جلسات توسط اعضای هر لژیون گرفته تا دبیری و استادی و نگهبانی و مرزبانی و کمک راهنمایی و... همه و همه بایستی تدریجی و آرام آرام طی شود. تا شخص خدمتگزار پذیرش و ظرفیت لازم در او بوجود آید.
امسال مهندس دژاکام تدبیری اتخاذ نمودند که نمراتی را طبق جدولی خاص برای عزیزان خدمتگزار در نظر گرفتند و به نمرات امتحانات برگه کمک راهنمایی آنها اضافه شود. و این اهمیت خدمت را از نظر بنیان کنگره به نمایش میگذارد که چقدر کمک و خدمت بالاعوض ارزشمند است.
ما در کنگره 60 خدمت میکنیم تا حالمان خوش شود تا بندها و گره های درونمان را باز کنیم و در نهایت آزاد و رها شویم. تا یاد بگیریم دیگران را دوست داشته باشم و دیگران هم ما را دوست بدارند. با این عمل دوستانمان را زیاد نموده ایم و این یکی از هنر های انسان بودن است.
امیدوارم خداوند ما را کمک کند تا داناییمان را بالا ببیریم و بتوانیم خدمتی سالم ارائه دهیم تا خدایی نکرده خدمتمان تبدیل به خیانت نشود.

نویسنده: کمک راهنما خانم مونا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .