لطفاً خودتان را معرفی کنید:
سلام دوستان مریم هستم همسفر محمدرضا؛ مدت تخریب 20 سال؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافرم تریاک؛ مدت سفر دوازده ماه به راهنمایی آقای سراج و راهنمای خوب خودم خانم اکرم؛ هماکنون به لطف خداوند بیش از یک سال است که آزاد و رها هستیم.
چرا و چگونه وارد کنگره 60 شدید؟
مدت زیادی از اعتیاد مسافرم باخبر بودم، اما همیشه اعتیاد مسافرم را پنهان میکردم؛ فکر میکردم همیشه قوی هستم و تا آخر میتوانم تحملکنم، ولی اینگونه نبود. تخریب مسافرم روزبهروز بیشتر میشد و من ناتوانتر از روز گذشته. قبل از ورودمان به کنگره مسافرم برای ترک به کمپ رفت و بعد از بازگشت به علت ناآگاهی خودمان برگشت خورد چون عوارض جسمی ترک را نتوانست تحمل کند و من بهطور کل از قضیه ناامید شدم. ولی با کمک خداوند و نیروهای الهی با کنگره آشنا شدیم. در اثر ناآگاهی من و مسافرم و چون حضور فعالی نداشتیم سفرمان طولانی شد؛ به این شکل که ما چندین بار سفر کردیم. تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که برای یک سفر خوب میبایست فعالانه در کنگره 60 حضورداشته باشیم تا به هدف موردنظرمان برسیم و به این طریق سرانجام به یاری خداوند به نتیجه مطلوب رسیدیم.
قبل از ورود به کنگره 60 تصویر ذهنی شما نسبت به اعتیاد چگونه بود؟
خیلی وحشتناک! با ادامه اعتیاد مسافرم نسبت به همهچیز بیخیال شدم و این را پذیرفتم که سرنوشتم همین است و همیشه اعتیادش را پنهان میکردم. ولی با آموزشهای کنگره متوجه شدم اعتیاد یک بیماری است.
روشهای مختلفی برای ترک اعتیاد وجود دارد که اکثر ما تجربه کردهایم. به نظر شما در کنگره 60 چه اتفاقی میافتد که مصرفکنندهها به درمان قطعی دست پیدا میکنند؟
اتفاقی که در کنگره 60 میافتد این است که آگاهی انسان را بالا میبرد. درواقع انسانها از درون رشد میکنند و همین رشد دانایی است که باعث تحولات اساسی میشود. من و مسافرم به همین دلیل جذب کنگره شدیم و این مکان باعث شد تا چشم حقیقتبین ما باز شود.
در کنگره 60 به همسفران گفته میشود که میبایست مسافر خود را رها کنند. ازنظر شما مفهوم رها کردن چیست؟
رها کردن این نیست که بیخیال مسافرمان شویم و به او توجه نکنیم و یا نسبت به او بیتفاوت باشیم. رها کردن مسافر به این معنی است که خودمان را بهعنوان یک همسفر قبول داشته باشیم و وقت و انرژی خود را صرف آموزشهای خود کنیم. در کار راهنمای مسافر دخالت نکنیم و اجازه بدهیم تا مسافر سفر خود را زیر نظر راهنمایش ادامه بدهد. در جلسات حضور فعالانه داشته باشیم؛ از آموزشها حداکثر استفاده را ببریم، آنها را کاربردی کنیم و از این طریق به مسافرمان کمک کنیم تا به درمان برسد.
روز رهایی چه احساسی داشتید؟
اصلاً قابل وصف نیست؛ بسیار خوشحال بودم و در آن هنگام، از خداوند خواستم که سفرش مستدام باشد و در سفر دوم ثابتقدم باشیم.
خانم مریم، شما بهتازگی دوره نگهبانی خود را به پایان رساندهاید. حس و حال خودتان را از خدمت کردن در کنگره 60 بیان کنید.
چون شعبه شهر قدس جدیدالتأسیس بود، به لطف خداوند بعد از رهاییمان به کمک و راهنمایی راهنمای عزیزم وارد خدمت شدم. من شاغل هستم و بیرون از کنگره مسئولیت دارم، اما پذیرفتن مسئولیت در کنگره بسیار شیرین و تأثیرگذار است. اینجا همه خدمات رایگان است و هیچکس بابت کاری که انجام میدهد هیچگونه وجهی دریافت نمیکند، بااینوجود، حال خوشی که از خدمت به انسان دست میدهد با هیچ کلمهای قابل توصیف نیست. یک مسکن قوی است که جسم و روان انسان را جلا میدهد. خدمت در جایگاه دبیری و نگهبانی باعث شد تا قویتر حضورداشته باشم. یک دوره آموزشی فوقالعاده بود و همین دوره باعث شد تمرین کنم تا چیزی ازنظرم پنهان نماند و به همه اموری که مربوط به من است، نظارت دقیق داشته باشم. یاد گرفتم که زود از میدان به درنروم و ثابتقدم باشم. نقطه تحمل مرا تا حد زیادی افزایش داد و کمک کرد تا بعضی از گرههای زندگیام باز شود. درمجموع وقتیکه در کنگره خدمت میکنم واقعاً انرژی میگیرم و این انرژی را در خانه به خانوادهام هم انتقال میدهم.
کلام پایانی:
در انتها از مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و همچنین از راهنمای مسافرم و راهنمای خودم تشکر میکنم. امیدوارم کسانی که درگیر اعتیاد هستند، راه کنگره را پیدا کنند و به رهایی کامل برسند. امیدوارم همه ما روزی به آرامش و حال خوش برسیم.
خانم مریم عزیز از شما برای شرکت در این گفتگو سپاسگزارم و ممنونم که تجربیات خودتان را در اختیار ما قرار دادید.
تهیه گزارش: همسفر عاطفه
- تعداد بازدید از این مطلب :
2578