English Version
English

گفت و گو با کمک راهنما مهدی زینلی

گفت و گو با کمک راهنما مهدی زینلی

با سلام لطفاً خودتان را معرفی کنید؟

سلام دوستان مهدی هستم مسافر؛ آنتی ایکس‌های مصرفی، شیشه، قرص، تریاک و الکل بود. مدت ده ماه و بیست روز سفر کردم به روش DST با داروی اپیوم، با کمک راهنمایی آقای مهدی حیدری، رشته ورزشی، تنیس روی میز، مدت چهار سال و هشت ماه هست که رها و آزاد هستم. در ضمن ده ماه است که سفر سیگار می‌کنم به راهنمایی آقای رامین سعادت جو، میزان مصرف دو قطعه آدامس نیکوتین خوراکی.

 

از چگونگی آشنایی‌تان با کنگره و سفر اول خود مختصری برای ما صحبت کنید؟

آشنایی من با کنگره توسط برادرم صورت گرفت. من آن زمان فقط قرص و الکل مصرف می‌کردم و خودم را معتاد نمی‌دانستم، برادرم را برای درمان به کنگره آوردم ولی خودم در کنگره ماندگار شدم و برادرم رفت. در سفر اول اتفاقات و مسائل بسیاری برای یک مسافر پیش می‌آید. عواملی که؛ موجب اعتیاد من شده بود، همان عوامل از نو برگشت می‌خورد تا من بتوانم کامل از اعتیاد گذر کرده و به‌سلامت خارج شوم.

چطور شد که تصمیم گرفتید از دنیای اعتیاد خارج شوید؟

همهٔ انسان‌ها می‌دانند که اعتیاد بد است و کسی نمی‌خواهد معتاد شود، من هم‌زمانی که مصرف می‌کردم احساس لذت داشتم و خیلی هم خوب بود و فکر نمی‌کردم که به اعتیاد کشیده بشوم، زمانی که انسان می‌فهمد به چیزی وابستگی بیش‌ازحد پیداکرده است و تمام وجودش را در برگرفته است، اولین فکر این است که آن لحظه خودش باور کند که معتاد شده و آن‌هم طی فرایندهای مختلفی پیش می‌آید. مثلاً می‌خواهی بروی سفر باید مواد همراه شما باشد و طوری می‌شود که دیگر نمی‌توانی زندگی کنی و تصمیم می‌گیری که از این وضعیت خارج شوی، یعنی این مسئله آن‌قدر انسان را عذاب می‌دهد و تأثیر بدی دارد که می‌خواهی از آن مسئله بیرون بیایی. برای من هم خیلی از این اتفاقات افتاده است و خیلی از چیزها را از دست دادم تا بتوانم از این وضعیت خارج شوم و راه را پیدا کنم. من وقتی خواستم مواد مصرفی را کنار بگذارم آلوده به مواد دیگری شدم تا جایی که بعضی از روزها چهار نوع مصرف داشتم. 

وقتی با کنگره و روش درمان کنگره آشنا شدم، مثل‌اینکه کلید را یافته و جرقه اول در من زده شد و نور امید را در من روشن کرد. من اوایل ناامید بودم و هیچ‌چیز را قبول نداشتم، می‌گفتم: من باید مصرف کنم تا بمیرم. ولی وقتی دیدم راهکارهایی را که کنگره می‌دهد درست است با خودم گفتم من این راه را می‌روم در آخر اگر موفق نشدم، دوباره مصرفم را شروع می‌کنم. خوشبختانه هر چه پله‌هایم کم‌تر شد و حتی قطع مصرف شدم حالم خیلی بهتر از روزی بود که مصرف‌کننده بودم. من از مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان ممنون هستم که راه و مسیر حرکت از تاریکی به سمت نور و روشنایی را به من و دیگر مسافران نشان دادند.

چطور شد که تصمیم گرفتید سیگارتان را درمان کنید؟

گاهی اوقات انسان مجبور می‌شود تا بعضی تصمیم‌ها را به‌اجبار و علی‌رغم میل باطنی بگیرد، صادقانه می‌گویم که؛ به خاطر حفظ اینکه مهندس گفته بودند که همه راهنماها و کمک راهنماها باید مصرف سیگار خودشان را درمان کنند، شروع کردم به سفر، اوایل برایم خیلی سخت بود اما به‌مرور از اینکه در حال طی کردن مسیر سفر هستم احساس رضایت می‌کنم. البته نحوه راهنمایی آقای سعادت جو تأثیر زیادی در این سفر داشت.

 

لطفاً بفرمائید آیا قبل از کمک راهنمایی خدمت دیگری هم در کنگره انجام داده‌اید؟

بله من در جایگاه دبیری، نگهبانی خدمت کردم، همین‌طور در ابتدای ورود به این نمایندگی مسئولیت وبلاگ را نیز بر عهده داشتم.

وقتی صحبت از خدمت به میان می‌آید، یعنی اینکه انسان به دیگران خدمت کند. وقتی انسان خدمت می‌کند بازتاب و انرژی خدمتی که می‌کند به خودش برمی‌گردد و زمانی که؛ رضایت درونی از عملکرد خود داشته باشد آن رضایت او را تبدیل به چشمه جوشان می‌کند.

 

خدمت در جایگاه کمک راهنمایی چه تأثیری در زندگی شما داشته است؟

احساس می‌کنم همهٔ آموزش‌هایی که گرفته‌ام بیشتر به مرحله کاربردی رسیده است. در زندگی خانوادگی و اجتماعی من خیلی تأثیر داشته است. احساس آرامش بیشتر نسبت به گذشته دارم. در این جایگاه و در این مدت یاد گرفتم که همهٔ چیزهایی که به رهجوهایم می‌گویم در وهله اول خودم باید کاربردی کنم. خدا را شکر می‌کنم به خاطر این موفقیت.

 

چه چیزی باعث می‌شود تا شما مسافت زیادی را طی کنید و برای خدمت در این نمایندگی حضورداشته باشید؟

شاید مهم‌ترین مسئلهٔ آن حس بودن است. وقتی‌که به کنگره می‌آیی یعنی هستی. وقتی فکر می‌کنم که با قرار گرفتن در کنگره می‌توانم تفکرات و آموزش‌هایی که خود فراگرفته‌ام را به فرد دیگری انتقال بدهم و همچنین حس مسئولیتی که نسبت به ره‌جوهای خوددارم، پیوند محبتی را در من به وجود می‌آورد که؛ موجب می‌شود من دوری راه را فراموش کنم و باجان و دل در این نمایندگی حضورداشته باشم.

 

در آخر اگر صحبتی دارید خوشحال می‌شویم برای دوستان  بیان کنید.

گاهی مشکلاتی پیش روی انسان قرار می‌گیرد و انسان را ناامید می‌کند، ولی با توجه به وادی پنجم و طی کردن پارامترهای عنوان‌شده در این وادی انسان می‌تواند در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرد و با شناخت خود درنهایت به شناخت خداوند برسد و در صبر خود بی‌صبری نکند. من در طی سفر ناچار بودم فاصله زیادی را از خانه تا شعبه شادآباد طی کنم فقط به خاطر اینکه به حال خوش و رهایی برسم. از همسر و هم‌سفرانم که؛ در آن شرایط سخت من را یاری کردند وبال پروازی برای من بودند تشکر می‌کنم. در آخر از مهندس و خانوادهٔ ایشان که با تفکر خود راه رهایی را برای ما مسافران هموار کردند تا هم خود و هم‌خانواده ما طعم آسایش و آرامش را در زندگی احساس کنیم، تشکر می‌کنم.

 

با تشکر از کمک راهنمای عزیز، آقای مهدی زینلی که دعوت ما را  برای انجام مصاحبه پذیرفتند و وقت گران‌مایه خود را در اختیار ما گذاشتند. برای ایشان موفقیت در تمام‌مسیر زندگی و رسیدن به جایگاه خدمتی بالاتر را آرزومندیم.

تهیه گزارش و عکس: میلاد نیکروش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .