English Version
English

گفتگو با کامران رک؛ اردوبان اردوهای سراسری کنگره 60

گفتگو با کامران رک؛ اردوبان اردوهای سراسری کنگره 60

آقای کامران رک یکی از اردوبان‌های باتجربه و فعال در اردوهای سالیانه کنگره 60 است. از زمان ثبت نام اردو تا نصب چادرها، و همچنین در طول اردو، وی در حال خدمت، فعالیت و تلاش است. در آخرین روز اردو نظر و حس و حال ایشان را پیرامون اردوی شانزدهم جویا شدیم. 

 

 

لطفا خودتان را معرفی کنید.

سلام دوستان کامران هستم مسافر،اخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه، قرص، کراک، کوکایین، حشیش، ۱۴ماه و ۱۰روز, با روش dst و داروی ot، با راهنمایی راهنمای خوبم جناب احمد ربیعی سفر کردم، الان هم نزدیک به ۶ سال است که آزاد و رها هستم. در ضمن سفر نیکوتینم هم باروش dst و داروی نیکوتین جویدنی و با راهنمای جناب خدامی ۱۱ماه و ۵ روز به طول انجامید، الان هم نزدیک به سه سال است آزاد و رها هستم.


چندسال است در اردو شرکت میکنید؟
این پنجمین سال متوالیست که این افتخار را دارم که در اردو های سراسری و آموزش تفریحی کنگره شرکت کنم.

چند وقت است کمک اردوبان و اردوبان هستید؟
داستان اردوبان شدن ما متفاوت با بقیه بچه هاست، من اصلا دوره کمک اردوبان را طی نکردم، من سال اولی که به اردو رفتم تدارکات و آنجا مشغول به خدمت شدم. سال بعدش انتخابات اردوبانی بود و قرار براین شد که بچه ها کاندید شوند و در انتخابات شرکت کنند. من هم با اینکه شرایط کاندید را نداشتم اما کاندید شدم، روز چهارشنبه همان سال آقای امین دژاکام با من دعوا کردن و گفتند که تعادل نداری ، پرسیدم چرا؟ فرمودند یک نگاه به قیافه ات بنداز، قبل از اردو خیلی حالت بهتر از این بود و دیگر حق نداری کار کنی و از آن چهارشنبه من دیگه کار نکردم. پنج شنبه که انتخابات بود آقای امین من را به عنوان اردوبان انتخاب کردند و اینگونه شد که اردوبان شدم.


یعنی در انتخابات شرکت نکردی؟
نه اصلا، و فکر می کنم خدمتی را که من کردم، آقا امین دیده بودند و این افتخار نصیبم شد که از طرف ایشان برای این کار انتخاب شوم.


از چه سالی اردوبان شدید؟
از سال ۹۲

 


در چه لژیونهایی خدمت کردید؟
من همان سال اول رفتم پیش آقای علیرضایی و در لژیون تدارکات مشغول خدمت شدم، و خدمت دراین لژیون سه سال ادامه داشت، واین سه سال مسئول خرید بودم و تمام خریدهای اردو را من انجام میدادم. در واقع اردوبان تدارکات بودم، تا سال قبل من هم جز کسانی بودم که که مدت خدمتشان تمام شده بود و باید بازنشسته می شدم، من سال ۹۳اردوبان شده بودم و سال ۹۴ تازه دومین سالی بود که اردوبان بودم، و به اشتباه به من گفتند جز بازنشسته ها هستی، من هم رفتم آنجا و از من تقدیر شد و پاکت گرفتم، و زمانی که به تهران آمدیم آقا امین و آقای خدامی سوال کردند که چندسال است که اردوبان هستی ؟ من هم توضیح دادم، و گفتند که شما مجددا اردوبان هستی و بازنشسته نیستی.

 

من در این سالهای اخیر خودم دیدم که شما چند روز زودتر می آیید و مشغول به کار می شوید، این زود آمدن انتخاب خودتان است؟

من خودم دوست دارم که زوتر بیام و این احساس را دارم که حالم خوب میشود، بخاطر اینکه در قسمت تدارکات مسئولیت چادر زدن و جمع کردن کردن با گروه تدارکات است و ما یک گروه بودیم که اینکار را انجام می‌دادیم. به همین خاطر ما برای آماده سازی فضای اردو باید دو سه روز زودتر از وقت مقرر می آمدیم. تا چادرها را برپا کنیم که خدای ناکرده بی نظمی پیش نیاید. البته در این دوسال اخیر تدبیر آقا امین و آقای خدامی براین شد که چادرها را مطابق نقشه ای که می کشیدند برپا کنیم.


بعضی جاها و بعضی از دوستان از دست کامران ناراحت می‌شوند، شاید مثل فامیلت رک هستی، یا گاهی تند به نظر می‌رسی، در این مورد کمی توضیح می‌دهید؟

واقیعت این است که از آن روز اول که در کنگره افتخار داشتم که مسئولیت داشته باشم، این نقطه تفکر در من بود که هیچ چیز مهمتر از رعایت قوانین نیست. همیشه دوست دارم و داشتم که اول قوانین را رعایت کنم، وقتی چارچوبی برای من تعیین شد، من مسئول هستم که حرمت و قوانین اون چارچوب را رعایت کنم، اگر ما خدای ناکرده بخاطر رفاقت و یا اینکه فلانی دوستم یا هم لژیونی و یا همشهری هست، از توضیح دادن و یا جلوگیری کردن از کاری امتناع کنم، هرج و مرج پیش می‌آید. به نظرمن داشتن کلاه اردوبانی و یا هر مسئولیت دیگری می‌شود عشق آن جایگاه. وقتی آقا امین می‌گویند ساعت ۱۱خاموشی و چای باید جمع شود وهمه به چادرها بروند، من باید بدانم که هیچ کس به اندازه آقا امین دنبال لذت بردن این بچه ها از اردو نیست، و آقا امین مطمئنآ همه چیز را در نظر گرفته اند، من هم می آیم ابتدا می‌گویم بچه ها لطف کنید بروید بخوابید، گروه اول می‌رود ،گروه دوم می‌ماند ، از گروه دوم خواهش می‌کنم، گروه دوم هم می‌روند، گروه سوم و چهارم و پنجم می‌مانند اینجا دیگر لطفا و خواهشا فایده ندارد، باید جدیت به خرج داد و ممکن است کسی هم از این جدیت ناراحت شود، اما اگر حرمت و قوانین رعایت شده بود ناراحتی هم نبود.


آقا کامران از خدمت خسته نشده‌اید و یا خدمت کردن برای شما تکراری نشده؟

شاید چندسال پیش سر اون باقلی پلوی معروف خیلی حالم بد شد. ما مقدار زیادی گوشت گرفته بودیم و اشتباه در پخت و پز باعث شد که بچه های تدارکات زیر سوال بروند و من هم که اردوبان تدارکات بودم خیلی دلم شکست، و آنجا پیش خودم گفتم کاش مسئولیت نداشتم. ولی درکل همیشه عاشق اردو هستم و لحظه شماری میکنم برای حضور در اردو. امسال هم ما به اتفاق آقای فرشید تفرشی و آقای حسین نمکی چند روز زودتر آمدیم و چادرها رو برپا کردیم، ما ۹نفر بودیم که چندروز قبل از اردو آمدیم و فضا را آماده کردیم ، و از جمعه تا الان که در خدمت شما هستم از نظر جسمی داغون هستم، ولی وقتی گفته می‌شود چادرها محکم است و زیر چادرها پلاستیک دارد این صحبتها خستگی را از تن بدر میکند.

آقا کامران، شما خیلی وقت زیادی را مشغول خدمت در کارهای مختلف کنگره هستید، همسفرتان ناراحت نمی‌شود، یا گلایه‌ای بابت این موضوع ندارد؟

والله، خدا را شکر نه، راستش را بخواهید من احساس می‌کنم که همسفر من خیلی بالاتر از من است و گاهی فکر می‌کنم من لیاقت همچین آدمی را ندارم. همه جوره هوای من را دارد و با من کنار می‌آید، شرایط را طوری برقرار می‌کند که کارهای کنگره برای من در اولویت باشد. شاید خیلی از بچه‌ها وقتی ازدواج می‌کنند از فعالیتهای کنگره مثل همین اردو فاصله می‌گیرند و طبیعی هم هست. همسفر من هر سال خودش لوازم اردوی من را آماده می‌کند و من فقط زحمت آمدن را متحمل می‌شوم، واقعا نمی‌گذارد که من دغدغه یا چالش خانه را داشته باشم. خدا را شکر و من واقعا از او سپاسگزارم.

درمورد حس و حال اردوی امسال صحبت کنید.

امسال خیلی اردو متفاوت است امسال همه چیز میزان و سروقت است، ما همیشه اتفاقات ناخوشایند در اردو زیاد داشتیم، اما امسال انصافا همه چیز منظم است. غذاهای بی نظیر و خوشمزه تر از همیشه، زحمتی که آقای حکیمی برای غذاها می‌کشد بر هیچکس پوشیده نیست، چیدن چادرها که آقا امین و آقای خدامی نقشه‌اش را می‌دهند، نظم در ورزش‌ها، نظم در برگزاری فستیوال، امسال ما هیچ تداخل و اصتکاکی نداشتیم. امسال حس وحال بی نظیری در اردو رقم خورد چون همه چیز بر اساس تفکر شروع شده بود. خیلی با تفکر بود، هم از نظر تهیه مایحتاج و هم از نظر زمان برگزاری و از همه نظر، این نشان دهنده این است که اردو دارد به جلو می‌رود. ما امسال دوش با فشار بالا و تقریبا آب گرم داریم. اینها هم لطف خداوند و خانواده آقای دژاکام است.

 


صحبتی که اگر دارید و فکر میکنید باید مطرح شود.

اول در مورد کسانی که نیامدند اردو باید بگویم اینجا بهشتی است که در آن زمان معنی ندارد. واقعا انگار ما در یک دوره و یک بعد دیگر زندگی می‌کنیم، کسانی که دوست دارند اردو را تجربه کنند، باید بدانند که ۹۰درصد کسانی که در اردو هستند، درمان شده لژیون ویلیام وایت هستند و یا در حال درمان هستند، و یک تشکرهم دارم از آقای تفرشی و آقای حسین نمکی که چند روز قبل از شروع اردو اینجا با هم حاضر بودیم، پیوند محبتی که بین ما بود خیلی محکمتر وصمیمی تر شد. و همچنین تشکر بکنیم از عزیزانی که زحمت کشیدن برای آماده سازی و برپای چادرها. ما حدود ده نفر بودیم که باید کار آماده سازی فضای اردو را انجام می‌دادیم و چون باید دوسه روز فضا رو آماده می‌کردیم برای سیصدچهاصد نفر استرس و تنش داشتیم. هرکدام از بچه ها از جمله آقای تفرشی و آقای نمکی که تمام کارهای رسیدگی به بچه ها را انجام می‌داند و همچنین خود جنابعالی، آقا شارود، آقا ایرج ، آقا جاوید، مهرداد و تمام عزیزانی که زحمت کشیدند . از همه کمال تشکر را دارم و امیدوارم که صحبتی یا حرکتی نبوده باشه که از دستم ناراحت شده باشند. اگر هم حرفی صحبتی بوده فقط به صرف انجام کار و رضایت کنگره بوده، وگرنه من خاک پای همه ی بچه ها هم هستم، از شما هم متشکرم.

 

 

تهیه گزارش : لژیون خبری اردوای آموزشی تفریحی کنگره 60

عکاسان: مهرداد - اهورا 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .