ساختار کنگره ۶۰ بر مبنای درمان بیماری اعتیاد، احیای انسان و تثبیت آن بناشده است و بر اساس این تفکر لازم است که سه مؤلفه جسم، روان و جهانبینی فرد مصرفکننده به تعادل برسد تا بتواند از دنیای خارج شود.
سیستم ایکس، سیستم تولیدکننده مواد شبه افیونی یا مخدرهای طبیعی بدن، نوروترانسمیترها یا ناقلهای عصبی در فضای بین سیناپسی، مجموعه هورمونها و غدد درونریز میباشد.
این سیستم هم تحت تأثیر مواد است و هم از امواج تأثیر میپذیرد. به عبارتی مصرف مواد مخدر، قرصهای روانگردان، الکل، حشیش، تغذیه، پرخوری یا کم خوری، آبوهوای سالم یا آلوده، خوابوبیداری و... بر روی این سیستم تأثیر میگذارند. جدا از اینها افکار، اندیشه، تخیل، تصاویر و اصوات درونی و بیرونی نیز بر روی سیستم ایکس اثرگذار هستند.
این سیستم هم بر کارکرد جسم بهعنوان فرمانده کل قوای بدنی، هم بر روان، رفتار و خلقوخو و هم بر جهانبینی یا نوع نگاه ما تأثیر میگذارد.
اگر این سیستم خوب کار کند، یعنی جسم، روان و جهانبینی در تعادل است و انسان شاد و سرخوش است. حال اگر این سیستم بد کار کند، یعنی جسم، روان و جهانبینی از تعادل خارج است که در مصرفکنندگان مواد مخدر این موضوع را شاهد هستیم.
در اثر مصرف مکرر مواد مخدر و جایگزین شدن آن در سیستم اعصاب، فرد مصرفکننده دچار نوعی وابستگی دارویی شده که فقط در صورت مصرف میتواند تعادل خود را آنهم بهطور نسبی حفظ کند و به امورات خود بپردازد. همچنین نوع نگاه یا نظر فرد مصرفکننده نیز تحتالشعاع این مواد قرارگرفته و از تعادل خارج میشود. برای مثال فردی که شیشه یا قرصهای ضدافسردگی با حجم بالا مصرف میکند، نسبت به همسر خود سوءظن پیدا میکند؛ یعنی ماده شیشه روی نظر فرد مصرفکننده اثر گذاشته و آن را تغییر داده است.
به همین سبب در اثر بیتعادلی و بیماری در جسم و جهانبینی، روان که مجموعهای از رفتار، خلقوخو، جریان تفکر، محتوای فکر، احساسات، ادراک و کلیه فرایندهای ذهنی است، از تعادل خارجشده و از فرد مصرفکننده موجودی بیشباهت به انسان میسازد.
نکته بسیار مهم در رابطه با سیستم ایکس این است که انسان هرگز به دانایی نمیرسد مگر آنکه این سیستم در تعادل باشد. چراکه این سیستم بهگونهای طراحیشده که اگر تفکر و عملکرد سالم باشد، سیستم تقویتشده و حال انسان خوب میشود و اگر تفکر و عملکرد ناسالم باشد، سیستم تحت تأثیر قرارگرفته و ضعیف شده و حال انسان خراب میشود.
در صورت بیماری این سیستم، انسان کارهای بد و ناشایست مثل دروغ، غیبت، رشوه دادن یا گرفتن، مصرف مواد مخدر یا الکل و ... انجام میدهد و حالش خوب میشود و با انجام کارهای خوب و شایسته حالش خراب میشود.
به عبارتی بدی را خوب و خوبی را بد میبیند. وقتیکه ضد ارزشها، ارزش تصور شود، چگونه انسان میتواند به تشخیص و دانایی برسد؟ نیروهای منفی با خراب کردن این سیستم مانع رشد دانایی در انسان میشوند.
بنابراین برای خروج از جهل و رنج و عذاب چارهای نیست جز اینکه در قدم اول این سیستم در تعادل نسبی قرار بگیرد تا انسان آموزش پذیر بشود و بتواند رنج سفر را بر خود هموار نماید.
نویسنده: کمک راهنما مسافر آبتین نورانی
نگارنده: مسافر احمد
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1547